تاریخچه روانشناسی اجتماعی
ارسطو معتقد بود انسان به طور طبیعی خوش مشرب است . و این یک اصل است که به ما اجازه می دهد با هم زندگی کنیم ( رویکرد فردمحور ) ، در حالی که افلاطون احساس می کرد که دولت مسئولیت اجتماعی افراد را به عهده دارد و موظف است افراد را در زمینه های مختلف راهنمایی کنید ( رویکرد اجتماعی محور ) .
روانشناسی اجتماعی برای اولین بار در قرن بیستم پدید آمد .اولین کتاب در این باره توسط مک دوگال در سال 1908 ( مقدمه ای بر روانشناسی اجتماعی ) که شامل فصل هایی درباره احساسات ،اخلاق ، شخصیت ، مذهب در آن گنجانده شده بود که هنوز که هنوزه این در زمینه این علم از آن استفاده می شود . او معتقد بود که رفتار های اجتماعی ما به طور ذاتی / غریزی است به همین دلیل اولین اصل را در این باره بر پایه روانشناسی اجتمااعی مدرن قرار داد .
آلپورت (1924) تفکر فعلی را پی ریزی کرد او عقیده داشت که روانشناسی اجتماعی تعریفی از فعل و انفعالات بین مردم است. و همانطور او این مطالب را یک علم خواند و به معنای واقعی یک علم معرفی کرد . کتاب او نیز با موضوعات مختلفش هنوز هم مشهود است . موضوعات شامل احساسات ، انطباق و نظرات مخاطبان بر کتاب و ... بود
آزمایش های اولیه
آزمایشی بر روی دانش آموزان و دوچرخه سواران انجام شد و عملکرد هاید آنان ثبت شد . آزمایش به صورتی بود که عکس العمل شرکت کنندگان را نسبت به عمل به قوانین جامعه می سنجیدند . طبق نتایج محققاتن دریافتند که گروه بر اساس عملکرد رهبر خود عکس العمل نشان میدهد به صورتی که هر عکس العملی رهبر نشان میداد بقیه اعضای گروه هم آن را انجام میداند سپس نتیجه گرفتند که انسان ها عکس العمل اجتماعی دارند و اکثرا با تقلید از دیگری عکس العمل نشان می دهند .
تحولات بعد
بعد از انجام دادن این آزمایش نتیجه گرفتند که انشان ها عکس العمل ها اجتماعی نشان می دهند به همین منظور نام این نوع روانشناسی را روانشناسی اجتماعی گذاشتند پس از این آزمایش آنان آزمایشی را در زندان ها و مکان های عمومی نیز گرفتند که نشان دهنده همین نتایج بود .و بنا بر این بعد از آن روانشناسی رشد چشمگیری داشت .
منبع :Social psychology
مترجم : sa.n
علاقه مندی ها (Bookmarks)