آغازش شهریور 1335 بود و انجامش مرداد ماه 1383؛ روستازادهای که آمد و با سادگی و صفایش در دلها ماندگار شد. حالا هشت سال از درگذشت سهرابِ «دزدان مادربزرگ» که ملتی را شیفته سادگیاش کرده بود میگذرد اما در تمام این سالها یاد و نامش زنده مانده است.
به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون و رادیو خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه کهگیلویه و بویراحمد، این روزها اشعار و خاطرهی بازیهای حسین پناهی همه جا هستند و یادآور پاکی و بیآلایشی شاعر، بازیگر و نویسندهایاند که این ویژگی را در چهره معصومش در نقشهای تلویزیونی و قلم بی غل و غشش در شعرها و نوشتههایش متبلور میکرد.
پناهی به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش میبارید و طنز تلخش، بازیگر نقشهای خاصی بود. اما او بیشتر شاعر بود و این شاعرانگی در ذره ذره جانش نفوذ داشت.
حسین پناهی، بازیگر، کارگردان، نویسنده و شاعری بود که کودک درونش همواره زنده بود و این ویژگیاش باعث شده بود بازی و لحن کلامش به دل هر مخاطبی بنشیند و او را به چهره ماندگاری تبدیل کند.
بر اساس این گزارش، حسین پناهی در ششم شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه در استان کهگیلویه و بویراحمد زاده شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسه آیتالله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگیاش بازگشت، بعد از چند ماه فعالیت در کسوت روحانی، به تهران مهاجرت کرد و در چهار سال مدرسه هنری آناهیتا درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامهنویسی را گذراند.
پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی «محله بهداشت» آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامههای خودش ساخت که مدتها در محاق ماند.با پخش نمایش «دو مرغابی در مه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی میکرد، خوش درخشید و با پخش نمایشهای تلویزیونی دیگرش، طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت.نمایشهای «دو مرغابی در مه» و «یک گل و بهار»، بنا به درخواست مردم به دفعات از تلویزیون پخش شد و حسین پناهی در دههی شصت و اوایل دههی هفتاد، یکی از پرکارترین و نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود.
سینا پناهی، فرزند «حسین پناهی» به خبرنگار ایسنا گفت: از مسؤولان انتظار خاصی نداریم تنها از آنها میخواهم هنرمندان را تا زمانی که هستند دریابند و به آنها بهاء دهند چراکه در نبود آنها انجام این کار شاید چندان مهم و زیبا نباشد. من فکر میکنم این خود هنرمند است که بیشتر از همه نیاز به این بزرگداشت ها و یادمان ها دارد نه بازماندگان و دوستداران او. البته درست است که گرامیداشت و یا پاسداشت خاطره هنرمندان هم ارزش زیادی دارد اما آنچه مهم می باشد این است که این یادمان ها باید در شأن آن هنرمند هم باشد و نه به هر قیمتی.
وی افزود: ما (خانواده حسین پناهی) در این سالهای اخیر در برگزاری این نوع مراسمات کمی سختگیری کردیم و دلیلش هم به خاطر همین کاستی ها و در شأن نبودنها بود اما متاسفانه از آن به انحصار طلبی تعبیر شده و اینکه شما می خواهید حسین پناهی انحصارا و تنها در اختیار خود شما باشد.
پناهی اظهار کرد: این در صورتی است که هنرمندان با تمام رنج ها و سختی ها در زندگی مبارزه می کنند تا به ما یک هنر پاک و ناب و خاص را ارائه دهند و ما نباید با انجام برگزاری مراسم هایی دور از شأنشان تمام مسائل خصوصی زندگیشان را بیرون بریزیم و نتوانیم در آن مراسم حتی حق مطلب را هم ادا کنیم.
وی با بیان این مطلب که از مردم انتظار خاصی نداریم، ابراز کرد: همیشه مدیون مردم کشور بودهایم و خصوصا مردم خوب استان کهگیلویه و بویراحمد که همیشه و همه جا برای حسین پناهی سنگ تمام گذاشته اند و تمام احساس و محبت خود را بی دریغ برای او گذاشته اند. من به شخصه از همه آنها میخواهم که حسین پناهی را با تمام دقت بخوانند و درک کنند. هر چند از برداشتهای شخصی گریزی نیست و حتی حسین پناهی هم گاهی فدای بعضی نگاههای مغرضانه و سطحی شده است.
فزرند حسین پناهی بیان کرد: من از همه هم استانیهای عزیزم خواهش می کنم که حسین پناهی را خوب بخوانند و خوب بشنوند، چرا که او از آنها همیشه چیزی جز غیر این را نمی خواسته و نخواهد خواست.
وی عنوان کرد: طبیعتا کسی یا کسانی هستند که میخواهند دنبالهروی حسین پناهی باشند و این امر بسیار خوب و مورد علاقه ام است و جای بسی خوشحالی نیز است که هنرمندان استان روز به روز بزرگ تر و بیشتر باشند. البته به صورت مطلق "هیچ انسانی قادر به ادامه هیچ انسانی نیست ". به نظر من کسی که می خواهد دنباله رو حسین پناهی باشد حتما باید از منم منم به دور باشد و صادق و پاک باشد و از بازی مخوف نفی و اثبات دوری کند.
سینا پناهی در پایان با سرودن این شعر صحبت های خود را به پایان رساند ؛
این همه نفی
درد جان فرسای دگردیسی جهان است
بر جان هنر
تا کرم کور بی دست و پا
پروانهای بسازد
هزار رنگ !
***
فریدون داوری، یک شاعر استان کهگیلویه و بویراحمد دربارهی حسین پناهی به خبرنگار ایسنا گفت: حسین پناهی هنرمندی فهیم، شاعری استثنایی، بازیگری معجزهگر و فیلسوفی ناشناخته بود که گاهی در دیالوگهایش هر جملهاش یک صفحه مطلب وجود دارد.
وی اظهار کرد: بیان حسین پناهی چند معنا پیدا میکرد صمیمانه و بیریا حرف میزد اما حرفهایش فیلسوفانه بود او هیچگاه دچار خودفراموشی نشد، خاطرات کودکی، ناگفتنیهای دوران نوجوانیاش در اشعار و بازیهایش موج میزد، نگاه او به واژههایی مثل مادر، آب آیینه و خدا بسیار پر رمز و راز است.
این شاعر استان کهگیلویه و بویراحمد بیان کرد: حسین پناهی نماینده یک نسل، صدای یک قوم بزرگ بنام لر و هنرمند یک عصر بسیار زیبایی بود که در اسفند ماه نا رسیده بهارش از مرداد ماه میگفت. در «من و نازی» حسین پناهی نیز جغرافیای تاریخی ایران و هم چکیده تاریخ ادبیات و هم بخش اعظمی از عرفان ایران و تاریخ این سرزمین نهفته است، از مهر باران خورده مولانا گرفته با فندک جان کندی.
داوری ابراز کرد: در بسیاری از فیلمهایش زندگی خود را ارائه میداد نه اینکه بازی میکرد اما امروز از دیروزش غریبتر و دیروز از پری روزش غریبتر بود. اما روزی نیست که در پیامکها از عبارتهای حسین پناهی رد و بدل نشود. در خداحافظ و سلامش هم سلامش بیپاسخ مانده و هم خداحافظیاش ابدی شد، در راز کوکب موسیقی ایلی ما را زمزمه میکرد و در سلام خداحافظ شرمههای غریبانه هنر و هنرمند خود و دوستانش را به زبان «کَل کَنیزو» زمزمه می کرد.
حسین پناهی روز چهاردهم مرداد ماه سال 83 در منزل مسکونیاش به دلیل سکته قلبی درگذشت و پیکر بیجانش سه روز بعد کشف شد. او در هنگام مرگ، 49 ساله بود و به تنهایی زندگی میکرد.
«گذرگاه»، «گال»، «تیرباران»، «هی جو»، «نار و نی»، «در مسیر تندباد»، «ارثیه»، «راز کوکب»، «مهاجران»، «چاووش»، «سایه خیال»، «اوینار»، «هنرپیشه»، «مرد ناتمام»، «روز واقعه»، «آرزوی بزرگ»، «قصههای کیش»، «بلوغ»، «مریم مقدس» و «بابا عزیز» از جمله فیلمهای سینمایی حسین پناهی است. «گرگها»، «آواز مه»، «محله بهداشت»، «بی بی یون»، «روزی روزگاری»، «مثل یک لبخند»، «ایوان مدائن»، «خوابگردها»، «هشتبهشت»، «قهرمان کیه»، «امام علی»، «همسایهها»، «آژانس دوستی»، «دزدان مادر بزرگ»، «آئینه خیال»، «کوچک جنگلی»، «آشپزباشی»، «روزگار قریب»، «آقا فرمان»، «یحیی و گلابتون»، «شلیک نهایی»، «رعنا» مجموعهٔهای تلویزیونی است که حسین پناهی در آنها ایفای نقش کرد.
کتابهای حسین پناهی شامل «من و نازی»، «ستارهها»، «چیزی شبیه زندگی»، «بی بی یون»، «سلام خدا حافظ»، «سالهاست که مرده ام»، «افلاطون کنار بخاری»، «نامه هایی به انا»، «من و نازی»، «دو مرغابی در مه»، «کابوسهای روسی»، «به وقت گرینویچ» و «نمیدانم ها» میشود که علاوه بر اینها سه اثر «سلام خداحافظ» و «ستارها». و«راه با رفیق » با شعر و صدای حسین پناهی نیز منتشر شدهاست.
تلهتئاترهای حسین پناهی شامل «چیزی شبیه زندگی» و «دو مرغابی در مه» است.
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (در مسیر تندباد) در سال ۱۳۶۷، برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد (سایه خیال) در سال ۱۳۶۹و نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (مهاجران) در سال ۱۳۷۱ برخی از جوایز مرحوم حسین پناهی است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)