پرویز شاپور مبدع گونه‌ای جدید در ادبیات ایران با نام «کاریکلماتور» است.


پانزدهم مردادماه سال‌روز درگذشت مردی است که همسر فروغ فرخزاد بودن هرچند برای مدتی کوتاه، سایه‌ی پررنگی بر زندگی هنری او انداخته و روشن نیست باعث شهرت بیش‌ترش شده یا نامش را به زیر سایه‌ی نام همسرش رانده؛ امری که شاید برای او چندان خوشایند نبوده است.


علاقه‌مندان به فروغ فرخزاد با خواندن اولین دفترهای شعر او و تطبیق آن شعرها با زندگی شخصی شاعر، مردی را که در آن سال‌ها همسر او بوده، شخصی متعصب و زورگو تصور می‌کنند که درکی از هنر و ادبیات نداشته و تنها به آسایش خانوادگی همراه با محدودیت همسرش می‌اندیشیده است. حال آن‌که آن مرد پرویز شاپور بوده و خود مردی هنرمند به شمار می‌رود که یک نوع ادبی جدید به نام «کاریکلماتور» را در ادبیات فارسی ابداع کرده است.


پرویز شاپور در سال 1302 در شهر قم به دنیا آمده است. دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی اقتصاد از دانشگاه تهران بوده که به استخدام وزارت دارایی درآمده است. مدتی هم در اداره‌ی دارایی استان خوزستان مشغول به کار شده و در همان زمان یعنی حوالی سال 1329 بوده که با فروغ فرخزاد، یکی از بستگان مادری‌اش، ازدواج کرده است.


پرویز شاپور و فروغ فرخزاد پس از ازدواج، مدتی در اهواز زندگی کرده‌اند. در همان زمان شاپور فعالیت مطبوعاتی خود را در نشریات اهواز آغاز کرده است. در روز ۲۹ خردادماه ۱۳۳۱ هم تنها فرزند او و فرخزاد، کامیار، متولد می‌شود؛ پسری که هم فروغ در شعرهایش به او اشاره کرده، و هم شاپور از نامش، «کامی»، به عنوان نام مستعار خود استفاده کرده است. دیری نگذشت که رابطه‌ی زناشویی فروغ فرخزاد و پرویز شاپور در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید. نه فرخزاد و نه شاپور، هیچ‌کدام پس از جدایی، تا پایان عمر ازدواج نکردند.


پرویز شاپور پس از جدایی از فروغ به تهران بازمی‌گردد و تا پایان عمر همراه با برادر و پسرش کامیار در یک خانه‌ی قدیمی زندگی می‌کند. او ادامه‌ی فعالیت‌های مطبوعاتی خود را در نشریه‌های «سپید و سیاه» و «توفیق» پی می‌گیرد. در مجله‌ی «توفیق» با اسم مستعار «کامی»، «کامیار» و «مهدخت» مطلب می‌نویسد. او به همراه عمران صلاحی در نشریه‌ی «خوشه» به سردبیری احمد شاملو هم صفحه‌ای ثابت داشته؛ در آن صفحه، صلاحی طرح می‌زده و شاپور می‌نوشته است.


21 خردادماه 1346 نوشته‌های تک‌خطی شاپور منتشر می‌شود که احمد شاملو بر آن‌ها نام «کاریکلماتور» می‌گذارد. کاریکلماتور، نوشته‌های کوتاه و بیش‌تر تک‌جمله‌یی است که با ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز نوشته می‌شوند. این کلمه، واژه‌ای ترکیب‌یافته از واژه‌های «کاریکاتور» و «کلمه» است. عمران صلاحی معتقد بود، کاریکلماتور، کاریکاتوری است که با کلمات نوشته می‌شود.


شاپور چند سال هم با نشریه‌ی «گل‌آقا» همکاری کرده است. او علاوه بر طنزنویسی، کاریکاتورها و طرح‌هایی خطی و ساده از سنجاق قفلی، موش، گربه و... هم می‌کشیده است. موهای بلند و ریش انبوه پرویز شاپور چهره‌اش را می‌پوشانده، اما کاریکلماتور زحمت او را به هدر داده و افکار و احساسات درونی‌اش را آشکارا نمایان کرده است.


از شاپور چند مجموعه‌ی کاریکلماتور از جمله «به نگاهم خوش آمدی»، «پایین آمدن درخت از گربه» و «قلبم را با قلبت میزان می‌کنم» منتشر شده است. «موش و گربه عبید زاکانی با طرح‌های شاپور»، «تفریح‌نامه» (طرح‌های مشترک با بیژن اسدی‌پور)، «فانتزی سنجاق قفلی» و «قلبم را با قلبت میزان می‌کنم» (مجموعه‌ی کاریکلماتورها) از دیگر آثار منتشرشده‌ی او هستند.


مجموعه‌ای از نامه‌های فروغ فرخزاد به پرویز شاپور و یادداشت‌های شاپور بر حاشیه‌ی تعدادی از این نامه‌ها با عنوان «اولین تپش‌های عاشقانه قلبم» (نامه‌های فروغ فرخزاد به همسرش)، به کوشش عمران صلاحی و کامیار شاپور منتشر شده است. کشاکش اختلاف این زوج هنرمند و بعضی از علل آن، در متن این نامه‌ها تاحدودی آشکار می‌شود.


شاید جدایی این زوج مشهور تاریخ ادبیات ایران، تا سال‌ها زندگی را به کام هر دو آن‌ها تلخ کرده باشد، اما به نظر می‌رسد این دو هنرمند، پس از فراق، به وصال هنرهای خویش رسیده باشند. فروغ فرخزاد همان‌طور که خود سروده بود: «یار من شعر و دلدار من شعر/ می‌روم تا به دست آرم او را» بعد از این جدایی به «تولدی دیگر» رسید، نام پرویز شاپور نیز چندی پس از جدایی، به عنوان «پدر کاریکلماتور ایران»، در تاریخ ادبیات ایران ثبت شد.


پرویز شاپور پس از 76 سال زندگی و طی یک دوره بیماری در روز پانزدهم مردادماه 1378 از دنیا رفت و پیکرش در قطعه‌ی هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.

​منبع: ایسنا