در دنیای فناوری، بسیاری از توسعهدهندگان اپ اولین کارشان بعد از رسیدن ایده یک اپ این است که شمای کلی اپ را به صورت گرافیکی رسم میکنند و روی رابط کاربری آن کار میکنند.
در عالم نویسندگی هم تا حدی همین طور است، یعنی نویسنده قبل از اینکه به تکنیک نویسندگی فکر کند و در مورد بسیاری از جزئیات اثر فکر کند، باید یک طرح کلی در ذهن داشته باشد.
خیلیها تصور میکنند که یک نویسنده کارش این است که رمان را از صفحه اول بیمقدمه شروع میکند و به صفحه آخر میرسد، در صورتی که نویسندگان معمولا رفتار دیگری دارند.
نوشتن یک رمان کار سادهای نیست، چرا که شما باید بتوانید یک سیر منطقی را طی کنید، ضربآهنگ داستان را حفظ کنید، شخصیتهای داستان و نسبت آنها با هم را رعایت کنید، از نظر زمانی رخدادهای داستانتان نظم داشته باشد.
بنابراین بهترین کار این است که روی یک صفحه کاغذ طرح کلی داستان را بنویسید، شخصیتهای اصلی را مشخص کنید و بعد همان طور که یک درخت ضاخ و برگ درمیآورد به داستان وقایع و شخصیتها فرعی اضافه کنید.
در این پست تعدادی از طرح داستانهای رمانهای معروف نویسندگان مشهور را با هم مرور میکنیم:
- از جیمز سالتر و رمان سالهای نور شروع میکنیم:
- این یکی شاید برایتان جالبتر باشد، طرح داستان هری پاتر و محفل ققنوس از خانم رولینگ:
- رمان مشهور کچ -۲۲ از جوزف هلر:
- هنری میلر و رمان مدار رأسالسرطان:
- طرح رمان حکایت ویلیام فاکنر که روی دیوار نوشته شده بود!
- سیلویا پلت و رمان حباب شیشه:
- نورمن میلر و رمان Harlot’s Ghost
منبع
علاقه مندی ها (Bookmarks)