عصر ایران نوشت: یادداشت روز چهارشنبه 9 تیر 1392 روزنامه کیهان به قلم آشنای آقای حسین شریعتمداری هر چند تکرار اتهامات قبلی به گزینه های عضویت در دولت دکتر حسن روحانی است اما از چند منظرتازه هم جالب توجه است.
شاه بیت نوشته او این است که روحانی برخی از وزرای پیشنهادی را از سر رودربایستی و زیر فشار معرفی کرده است و لذا مجلس به او "هدیه" دهد و رای اعتماد خود را شامل آنان نسازد.
شریعتمداری مدعی شده:« آقای روحانی در انتخاب گزینهها، اولاً از سوی اصحاب فتنه، مدعیان اصلاحات و کارگزاران به شدت تحت فشار بوده است و ثانیاً برای مقابله با سهمخواهی جریانات یاد شده، زحمت فراوانی را متحمل شده است ... رئیس جمهور منتخب در انتخاب اعضای کابینه خود با مجموعهای از «فشارها»، «انتظارها» و «رودربایستیها» روبرو بوده است و برای خروج از این چنبره دست کمک به سوی مجلس شورای اسلامی و نمایندگان ملت دراز کرده است.»
از ایشان می توان پرسید: اولا از کجا می دانند که روحانی تحت فشار بوده است؟ ثانیا مگر به روایت و قرائت شما او اصولگرا نیست؟ اصولگرا را با قبول فشار و انتظار و رودربایستی چه کار؟! ثالثا مگر وزیر، دست و بازوی رییس جمهور نیست؟ یعنی او دست دراز کرده تا مجلس دست و بازوی او را قطع کند؟
این همه تناقض و گزافه گویی را البته باید به حساب خشمی گذاشت که این روزها بیش از همیشه به جان حسین شریعتمداری چنگ می زند. نوشته های او از فردای 24 خرداد تا کنون نشان می دهد اتفاقا کسی که تحت فشار شدید است خود ایشان است که نمی داند چگونه انتخاب حسن روحانی با حمایت هاشمی و خاتمی را برای خود هضم وبرای همفکران توجیه کند؟
مدیر کیهان در جای جای نوشته اخیر می خواهد بگوید اگر مجلس اصولگرا به برخی از وزیران پیشنهادی روحانی رای اعتماد ندهد خود رییس جمهور جدید خوشحال خواهد شد!
این استدلال به قدری مضحک است که نیاز به هیچ تحلیل و تفسیری ندارد جز این که اگر قرار بود روحانی به توصیه های کیهان عمل کند اساسا نباید به رقابت با کاندیداهای مورد قبول آقای شریعتمداری می پرداخت. پس همین که وارد عرصه شد، با اصولگراها رقابت کرد و با حمایت هاشمی و خاتمی و آرای مردمی به ریاست جمهوری رسید بزرگ ترین خطاست و تنها روحانی رودربایستی ندارد که به برخی از وزرا تن داده! ( به تعبیر کیهان) که آقای شریعتمداری هم گرفتار رودربایستی است که اگر نداشت شخص روحانی را مورد "الطاف ویژه" خود قرار می داد.
حمله صریح کیهان البته از عزم و تصمیم قاطع روحانی هم خبر می دهد. او بیش از هر سیاستمدار دیگری با مقوله « بحران » آشناست و می داند که برخی نه تنها « بحران زا» هستند که « بحران زی» هم هستند. زیست در بحران ایجاب می کند که موجه ترین مدیران این کشور را که در هیچ دادگاهی محکوم نشده اند با انواع اتهامات متهم کنند و همه را جز خودشان عامل آمریکا و اسراییل بدانند و به این پرسش پاسخ ندهند که اگراین مدیران عوامل آمریکا و اسراییل هستند چرا اسراییلی ها تا این اندازه از تحولات اخیر ناخرسندند؟
راستی این کدام مصلحت است که نه رییس جمهور منتخب آن رادرمی یابد و برخی را معرفی می کند و نه نمایندگان درک می کنند؟! گو این که این ها نوری است که تنها به ذهن حسین شریعتمداری می تابد!
اگرمشکل خاتمی مواجهه با افراد «بحران زا» بود- که هر 9 روز یک بار برای او بحران می آفریدند- به نظر می رسد مشکل روحانی در همین ابتدای کار با «بحران زی» هاست چرا که نسبت بعضی ها با بحران همچون نسبت ماهی به آب است.
یک پرسش ساده و صریح : اگر آقای روحانی نخواهد که آقای شریعتمداری برای او دل بسوزاند و مصلحت او را تشخیص دهد چه کسی را باید ببیند؟ راستی ایشان ضرب المثل « دایه دلسوزتر از مادر » را شنیده اند؟
شرافت اخلاقی و حرفه ای ایجاب می کند آقای شریعتمداری اولا از جانب خود و نه نظام و انقلاب و اسلام و با تریبون بیت المال انتقاد خود را مطرح کند ثانیا پاره ای توهمات را به رییس جمهور نسبت ندهد. ایشان باید بپذیرد که قرار است از عصر توهم به عصر تعقل پا بگذاریم.
همان گونه که آقای شریعتمداری به خود حق می دهد بیش از خود آقای روحانی برای رییس جمهور جدید دل سوزی کند دیگران نیز حق دارند بیش از خود آقای شریعتمداری برای او دل بسوزانند هر چند که وضعیت او را باید درک کرد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)