دختر بامزه و نابغه ایرانی که کسی به فکرش نیست!!
آقای حبیب الله بناکار، کارمند بازنشسته سازمان حج و زیارت و همسر خانه دارش صاحب سه فرزند هستند که هر سه آنها ضریب هوشی بالایی دارند یا به روایتی نابغه هستند...
آقای حبیب الله بناکار، کارمند بازنشسته سازمان حج و زیارت و همسر خانه دارش صاحب سه فرزند هستند که هر سه آنها ضریب هوشی بالایی دارند یا به روایتی نابغه هستند.
زهرا 6 ساله، ابوالفضل 4.5 ساله، امیر حمزه 2.5 ساله فرزندان نابغه آقای بناکار هستند.
زهرا زبان انگلیسی و فارسی را به راحتی می خواند و می نویسد، جدول ضرب را کامل حفظ است، حدود یک جزء از قرآن را حفظ است و از هر موضوعی اطلاعاتی را برایت رو می کند. خیلی شیطنت می کند، درست مثل دو برادر تیزهوش دیگرش که لحظه ای آرام نمی گیرند و مدام بالا و پائین می پرند.
برادر کوچک زهرا امیرحمزه 2/5 ساله، مقداری انگلیسی بلد است و اعداد را به خوبی می شناسد. تا لحظه ای که ما آنجا هستیم مدام با گوشی پدرش ور می رود و با آن کار می کند. امیر حمزه 2/5 ساله هم عکس می گیرد و هم شماره. برایمان آهنگ نیز پخش می کند.
برادر دیگر زهرا هم ابوالفضل حدود 100 لغت انگلیسی حفظ است، الفبای فارسی و انگلیسی را کامل بلد است و انگلیسی را به خوبی می خواند.
پدر بچه ها: نهنگ در استخر می میرد!
پدرش می گوید: اعتقادم این است که نهنگ در استخر می میرد! خدا را شکر فرزندان من سطح هوشی بالایی دارند. وضعیت آموزشی فسا مثل استخر است و مطمئناً نهنگ در استخر می میرد. او در ادامه از مسئولین می خواهد فکری به حال امثال فرزندان او کنند که دارند در این فضا فدا می شوند.
حبیب الله بنا کار می گوید: از چهار سال پیش متوجه شدیم زهرا نابغه است. این خبر از شبکه های مختلف صدا و سیما شبکه یک، سه، پنج پخش شد.
زمانی که اثبات شد آی کیو زهرا 165 است و همانطور که می دانید 140 به بالا نابغه خوانده می شود به جاهای مختلفی نامه نوشتم و کمک خواستم که از این استعداد خدادادی زیر نظر دولت استفاده شود تا در آینده برای مملکت مفید باشد، اما هر جا که مراجعه کردیم گفتند: ما در قبال بچه های زیر سه سال مسئول نیستیم. پدر زهرا می گوید «متاسفانه کسی به ما کمکی نکرده اما اگر می خواستم به راحتی کشورهای دیگر ما را می پذیرفتند. در این مورد حتی از نروژ به ما زنگ زدند!»
از یک سالگی فهمیدیم که این بچه با بچه های دیگر فرق دارد. مادر زهرا کوچولو این را می گوید. او آبان ماه سال 1385 دخترش را در بیمارستان شریعتی فسا به دنیا آورده. آن موقع او و شوهرش نمی دانستند فرزندشان در 2/5 سالگی یک روزنامه خوان حرفه ای خواهد شد.
داستان تیزهوشی زهرا از زمانی شروع شد که یک روز یعنی درست در سن یک و نیم سالگی، مادرش دست او را گرفت و به مهد کودک برد؛ ما روی یک نیمکت نشستیم. زهرا با کنجکاوی به اطرافش نگاه می کرد.
مربی مهد، شعری را که جلسه گذشته یاد داده بود با بچه ها تمرین می کرد. من خیلی اتفاقی سر این کلاس رفتم تا ببینم اگر خوب است زهرا را در آنجا ثبت نام کنم. هنوز هم زهرا آن شعر را از بر است.
معصومه فردای آن روز متوجه شد زهرا یک و نیم ساله، همان شعری را که معلم در مهد با بچه ها تمرین کرده حفظ است و می خواند: «تو ای که داده ای به من، زبان و پا و دست و سر، دو تا فرشته داده ای، به نام مادر و پدر...»
مادر جوان باورش نمی شد که زهرا با یک بار شنیدن شعر در کلاس آن را حفظ کرده باشد. داستان زندگی دختر بچه فسایی هم از همان روز ورق خورد. کم کم مادر زهرا متوجه شد دخترش از هوش خوبی برخوردار است.
«آقای مشاور یک سری تست از زهرا گرفت. بعد به هوش زهرا امتیاز 165 داد و گفت این بچه نابغه است»
حالا از آن روز مدت ها گذشته و در این فاصله زهرا به کمک مادرش توانسته یک دنیا چیز یاد بگیرد، همه حیوان ها را از روی عکس شان می شناسد و نامشان را می داند، 1000 لغت انگلیسی را حفظ کرده و می تواند تا 10000 بشمرد. البته کنار اینها مادرش نخواسته زهرا از قرآن خواندن هم عقب بماند. او کل سوره های قرآن را از رو می خواند.
حبیب الله از 14 ماهگی دختربچه شیرین زبانش می گوید: در آن سن کم مادر زهرا به او رنگ ها و اشکال هندسی را یاد داده بود، و دخترم درباره ی هرکدام از رنگ ها و اشکال که از او می پرسیدند با لحن شیرین و بچه گانه اش توضیح می داد.
منبع : http://www.akairan.com/fun/tanz/2013721103338.html
علاقه مندی ها (Bookmarks)