داستان سازی، دگراندیش باش / وز دگرها پیش بودی بیش باش
رمزها از رازداری ها نهفت / بازگوی آن را که بتوانیش گفت
آرزو دارم که سرخوش بینمت / می نخواهم که خامُش بینمت
پُر حوادث داستان داری به یاد / از حماسه ی باستان داری به یاد
باز هم زان پهلوانی یاد کن / زان چه دانی، تا توانی یاد کن
خیز و درده باز هم داد سخن / از شگفتی های این قوم کهن
گام تو در تاختن فرسنگ بود / پهنه بی پهنا، فراخا تنگ بود
قصّه از تاریخ و از فرهنگ گوی / در دو گام این راه صد فرسنگ پوی
گفته ای بسیار از ناگفته ها / خیز و در بگشای بر بنهفته ها
خیز و آن گنجینه در را باز کن / باز هم گوهرگری آغاز کن
نقطه های دور را ای نیک بین / با دو چشم دوربین، نزدیک بین
کوه کندیع کانِ دانش یافتی / زر برون کردی و گوهر یافتی
باز در کاوش گری نستوه باش / سربلند و دیرپا چون کوه باش
باش چون فرهاد ای شیرین سخن / تیشه ها ز اندیشه ات بر کوه زن
کوه کاوی کن که زر بیرون کنی / زان چه جُستی بیشتر بیرون کنی
کام جان سرمست جام ناب کن / ز ابر باران ریز خود سیراب کن
ای تکاور، در تک آور گام را / بگسل این پیوندِ بام و شام را
چون عقاب آسمان پر باز کن / در فراسوی زمان پرواز کن
نیک می دانی که تا من بوده ام / ناسزا را ناسزا نستوده ام
گر ستودم علم و دانش را ستود / برتر از این عالم در این عالَم که بود
هرچه پنداری که آن والاتر است / علم را رتبت از آن بالاتر است
زان به بام آسمان ها بر شوند / سقف بشکافند و آن سو تر شوند
هر که جان روشن از این نور نیست / روزکورست او اگر شبکور نیست
این نه تنها من که بسیار از کسان / همچو من در وصف تو رَطب الّلسان
زان همه پیگیری و پر کاریت / شب، همه شب تا سحر بیداریت
(( روزها گر رفت گو رو باک نیست / تو بمان ای که چون تو پاک نیست ))
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع :کتاب مشاهیر نور - شرح و احوال و آثار مشاهیر شهرستان نور - نقی رضایی
پایان
علاقه مندی ها (Bookmarks)