دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: ((( جملات قصار از محمد نظري گندشمين ))) سري يك

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    نوشته ها
    1,143
    ارسال تشکر
    1,136
    دریافت تشکر: 4,005
    قدرت امتیاز دهی
    11969
    Array
    محمد نظری گندشمین's: جدید121

    Thumbs up ((( جملات قصار از محمد نظري گندشمين ))) سري يك



    ((( جملات قصار از محمد نظري گندشمين )))

    سري يك



    1- هنوز هم دغدغه آدم شدن با من است

    2- بايد باشم متفاوت است از آنچه مي توانم باشم

    3- ويژگي و صفات آدمي كه آدم شده است چه هاست؟

    4- آنچه كه هستم سرمايه اي است براي آنچه كه بايد باشم

    5- من خدا را دارم و خدا هم من را دارد

    6- چرا من بايد آدم شوم ؟ آيا اين اختياري است يا اجباري ؟

    7- موثرترين سرمايه انسان،اندشيدن است

    8- من مي خواهم خودم ،زندگي خودم و محيط خودم را تغيير دهم

    9- من چه كم دارم كه نبايد بتوانم آدم موفقي شوم ؟

    10- والاترين سرمايه انسان قدرت تفكر و انديشه است

    11- انديشيدن يعني خلق كردن و اعجاز آفريني

    12- تغيير يعني عبور از زندگي حيواني

    13- سلامتي ، سرمايه است

    14- لذت زندگي در انديشيدن است

    15- هدف والاي من چيست ؟

    16- من در زندگي مي خواهم چه چيزهايي را به دست آورم ؟

    17- چه چيز هايي در زندگي مي تواند مرا خوشحال و راضي كنند ؟

    18- هر روز چقدر با خودم حرف مي زنم ؟

    19- هر روز چقدر من مي انديشم ؟

    20- انديشيدن كاري هدفدار و جهت دار است ولي افكار پراكنده در ذهن كه نمي تواند به معني انديشيدن باشد !

    21- چگونه مي توان آدم شد ؟

    22- آدم شدن چيست ؟

    23- آدم كيست ؟

    24- من هر روز چه كارهايي را بايد بكنم و چه كارهايي را نبايد بكنم ؟

    25- من مي خواهم مثل چه كسي باشم ؟ آيا امكان آنگونه شدن براي من وجود دارد ؟ چرا من مي خواهم مثل آن كس باشم ؟

    26- در اين دنيا من هم مثل هر كسي منحصر به فرد هستم ، لذا من مي خواهم مثل خودم باشم !
    چون در بين اين هفت ميليارد انسان زنده ، مثل من كسي نيست حتي مثل من در بين همه انسانهايي كه تا حالا مرده اند، نبوده است
    و حتي مثل من هم ، كسي در آينده به اين دنيا قدم نخواهد گذاشت
    پس چرا من خودم را دوست نداشته باشم و براي خود ازرش وجودي قايل نشوم ؟

    27- آري هر كس انساني منحصر به فرد است و متفاوت است لذا هر كسي مي تواند با ويژگي هاي متفاوت خود ظهور كند و برجسته گردد و
    كاري مفيد براي خود و جامعه انجام دهد و از اين طريق براي خود شهرت ، قدرت ، و ثروت به دست آورد.
    هر كس مي تواند كاري بزرگ و ارزشمندي انجام دهد البته در محدوده توانايي ها و استعدادها و خواسته هاي دروني خود .

    28- من مسؤل درك و فهم ديگران نيستم ؟

    29- سرگرم شدن با مسايل جنسي مثل بازي كردن با آتش است !

    30- خواب ديدن مثل انديشيدن است !

    31- زندگي ، همزاد مرگ است

    32- من جزيي و تكه اي از خدا هستم

    33- عمر را چگونه بايد بگذرانيم ؟

    34- چگونه بايد زندگي كنيم كه بعدا پشيمان نشويم ؟

    35- ما براي چه كاري به دنيا آمده ايم ؟

    36- خدايا : مگر من از تو چه مي خواهم كه در توان تو نيست ؟

    37- انسان هر قدر مي داند بيشتر پيچيده تر مي شود !

    38- با خود حرف زدن همان انديشيدن است

    39- هر فكري ، لحظه آفرينش خاص خود را دارد

    40- هر فكري تاريخ تولدي دارد

    41- هر فكري صاحب خود را دارد

    42- هر نظري پشتوانه فكري خاص خود را دارد

    43- خدايا ديگر حوصله غصه خوردن را ندارم ؟!

    44- گاهي از فكر كردن به هيجان مي آيم طوري كه دوباره به فكر كردن باز مي گردم

    45- كلمات با بيماري و سلامتي جسمي و روحي و رواني و فكري ما رابطه دارند

    46- عشق ، قلب آفرينش است

    47- آيا فكر كردن آموختني است ؟

    48- چگونه مي توانيم به فكر كردن خود غنا و كيفييت ببخشيم ؟

    49- كميت فكر كردن مهم تر است يا كيفييت فكر كردن ؟ و چه رابطه اي مي تواند ما بين اين دو باشد ؟

    50- آيا فكر كردن مي تواند مثل حرف زدن تكراري باشد ؟

    51- اگر هوا رنگ و بو داشت فكر كن چه مشكلاتي براي ما پيش مي آمد ؟

    52- فكركردن درباره فكر كردن سخت تر و پيچيده تر از فكر كردن درباره چيزهاي ديگر است ؟

    53- انسان قابليت ذاتي فكر كردن را دارد ولي ما چگونه فكر كردن را آغاز مي كنيم ؟

    54- آيا براي نوشتن يك كتاب فقط استفاده منحصر از فكر كردن كافي است ؟

    55- انديشيدن مي تواند براي ما افكار جديدي را به ارمغان آورد ولي ما را از آشنا شدن با افكار ديگران يا مطالعه كردن بي نياز نمي سازد

    56- با انديشيدن ممكن است به يك فكر نو برسيم يا اين كه همان فكر را قبل از ما كسي انديشيده باشد

    57- مطالعه كردن ما را با افكار ديگران كه مي تواند براي ما هم تازگي داشته باشد ، آشنا مي سازد

    58- مطالعه كردن ما را در انديشيدن يك گام جلوتر مي برد و ما را با به انديشه هاي جديدتري رهنمون مي سازد

    59- يك فكر حاصل زمان هم است.

    60- يك فكر براي عرضه شدن خود زماني را طي كرده است و اين زمان مي تواند براي هر فكري متفاوت باشد

    61- حتي يك روز من نبايد بدون نوشتن سپري گردد !

    62- قبولي من در آزمون كارشناسي ارشد چيزي نيست كه من نتوانم از عهده اش برآيم ؟

    63- موقع فكركردن ، افكار خود را بر روي كاغذ ثبت كن
    و فكر نكن كه مي تواني افكاري كه به دست آورده اي بعدا هم مي تواني با همان كميت و كيفييت در ذهن خود پيدا كني ؟!

    64- جستجو براي يافتن يك فكر قديمي مثل جستجوي سوزن در خرمن كاه است حتي از اين هم مشكلتر به نظر مي رسد

    65- براي اين كه از فوايد تفكر خود بهره بيشتري ببريم
    بهترين كار ثبت آنها بر روي كاغذ است چون مجبور نخواهيم شد از اول شروع به فكر كردن كنيم

    66- هر فكري كه به ذهن ما رسيد فورا و بي درنگ برروي كاغذ بياوريم

    67- هر بار كه به فكر كردن مي پردازيم تازه است

    68- خدايا وقتي به تو مي انديشم ديگر انديشيدن در من قصد توقف ندارد !؟

    69- من مي خواهم شروع به فكر كردن كنم اما فكر كردن چگونه شروع مي شود ؟

    70- آيا بدون انتخاب ذهني يك موضوع مي توانيم فكر كنيم يا فكر كردن را آغاز كنيم؟

    71- دقيقا فكر كردن چگونه است ؟ وچگونه رخ مي دهد ؟

    72- پيش مرحله شروع فكر كردن انجام چه كارهايي است ؟

    73- وقتي شروع به فكر كردن مي كنيم
    گويا حالات چهره ما نيز تغيير مي كند به خصوص چشم هاي ما در نگاهي مستقيم متمركز مي شود !

    74- آيا تفكر يا فكر نو همان بازآرايي و چينش تازه تر كلمات است ؟

    75- اين معلوم است هر گونه تغيير حتي يك تغيير كوچك در ساختار و تركيب جمله مي تواند
    معني جمله را تغيير و تحريف كند
    و يك فكر نو متولد مي شود.

    76- آيا فكر و معني با هم مساوي اند ؟

    77- فكر كردن براي اينكه به نتيجه بهتري برسد لازم است در حول محور يك موضوع انتخابي بچرخد
    و سعي شود از مسير اصلي موضوع منحرف نگرديم
    البته يك موضوع فكري مي تواند داراي شاخه ها و شعب متعددي باشد و اگر مطلب به حاشيه كشيده شود
    لازم است پيوند موضوعات فرعي با موضوع محوري و مركزي فكري ما نشان داده شود
    تا در نظر خودمان و ديگران بي معني و بي ربط جلوه نكند

    78- يافتن يك فكر نو امري خلاقانه است چرا كه هر فكري در هر زماني و در هر مكاني از همه كس قابل شنيدن نيست
    در واقع افكار هم صاحبان اصلي خود را دارند و هر فكري را نمي توان به هر كسي نسبت داد

    79- جهان ما در هاله اي از تاثير وتغيير قرار دارد لزومي ندارد ما از چيزهايي تاثير بپذيريم كه به ما خيلي نزديك اند
    ما از خورشد و ماه وغيره تاثير مي پذيريم به طوري كه با مرگ و زندگي ما در ارتباط است هر چند هزاران هزار كيلومترها از ما دورند
    و ما از خيلي چيزهاي دور ديگر در حال تاثير پذيري هستيم ولي هنوز نايل به كشف اين ناشناخته هاي تاثيرگذار بر زندگي ما نشده ايم

    80- با پول مي شود هر مدركي را خريد ولي نمي توان سواد و علم وحكمت را خريد. علم را بايد به جان خريد !

    81- انديشيدن نيازمند متمركز ساختن حواس است
    لذا هر چيزي كه تمركز ما را بر هم زند نه تنها كارايي فكري ما را پايين مي آورد
    بلكه مسير انديشيدن ما را منحرف مي كند و در ادامه به توقيف مي كشاند

    82- انديشيدن مي تواند با حافظه و علوم و شناخت و آگاهي هاي كسب كرده ما رابطه اي معناداري داشته باشد

    83- انديشيدن زمان فرصت نفوذ به منابع علم درون ماست
    يعني وقتي ما به انديشيدن مشغول مي گرديم در واقع در مسير جهان درون خودمان به سير و سياحت مي پردازيم

    84- ما با انديشيدن نسبت به خودمان شناخت پيدا مي كنيم
    و خودمان را بهتر وبيشتر مي شناسيم و نسبت به ماهيت دروني و ويژگي هاي وجودي خودمان آگاهي به دست مي آوريم

    85- با انديشيدن تمام وجود ما مي طپد و نوعي هيجان در اندرون ما به وجود مي آيد

    86- انديشيدن ، مطالعه دروني است

    87- چگونه مي توان فهميد كسي در حال فكر كردن است ؟

    88- وقتي ما فكر مي كنيم چه اتفاقاتي در مغز ما رخ مي دهد ؟

    89- فكرها چگونه ساخته مي شوند ؟

    90- آيا ما از فكر كردن چيزي مي آموزيم ؟

    91- آيا فكر همان علم و دانش است ؟

    92- آيا فكر كردن مي تواند شبيه مطالعه يك كتاب باشد؟

    93- آيا فكر كردن انتهايي دارد ؟

    94- به نظر مي رسد درون ما مثل دنيا بزرگتر و پيچيده تر و شگفت انگيز تر است !؟

    95- ما وقتي به درون بيني مي پردازيم مشغول انجام چه كاري هستيم ؟

    96- درون وجودي ما كجاست ؟ روح ما ؟ ذهن ما ؟ يا فكر وخيال ما ؟

    97- آيا محل دقيق امكان انديشيدن در مغز ما معلوم شده است ؟

    98- آيا فرايند انديشيدن را مي توان مثل سيستم هاي گردش خون و تنفسي و غيره شناخت و مطالعه كرد
    و ساختار و عملكرد آن را فهميد و كاربردي ساخت ؟

    99- مغز حيوانات چه چيزي كم دارند كه نمي توانند فكر كنند؟
    آيا اين كمبود قابل جبران است ؟ آيا بايد در اتنظار نظريه تكامل گردند
    يعني مي توان انتظار روزي را داشت كه حيوانات هم قابليت تفكر پيدا كنند ؟
    يا اين كه حيوانات همين حالا هم به تفكر مي پردازند و اين ما هستيم كه نمي توانيم از اين رموز آگاه گرديم !

    100- آيا قابليت تفكر انسان برآمده قانون تكامل است يا اين كه نوع آفرينش انسان همراه اين امكان و مزيت بوده است ؟

    101- چرا ما وقتي بيشتر فكر مي كنيم مي توانيم بيشتر و بهتر فكر كنيم
    به طوري كه احساس مي كنيم افكار زيادي در ذهن ما در حال انتظار نوبت هستند
    تا بر روي كاغذ آورده شوند در واقع ذهن ما حالتي را پيدا مي كند كه اگر بخواهيم از نوشتن دست بكشيم
    باز ذهن ما قصد توقف توليد فكر را ندارد و بر خلاف ميل دستي ما همچنان افكار زياد و جديدي را براي ما در درون ما آشكار مي سازد
    در واقع اگر دست ما ذهن ما را ياري كند و با او همراهي كند
    فكري خواهد بود كه قلم بر دفتر بنگارد مثل اين است كه ذهن ما به نقطه جوش رسيده باشد
    و افكار در حال فوران است و ما اگر بخواهيم يكباره شعله ذهني خودمان را خاموش كنيم
    اين كار را ميتوانيم با كنار گذاشتن قلم و يا با اعمال ساده اي نشان دهيم
    بنابر اين وقتي ذهن ما گرم است و افكار در حال جوشيدن و فوران است بايستي اين افكار را ثبت كرد
    وگرنه ظهور مجدد آن افكار با آن كمّ وكيف بعدا امري محال است
    چون هر بار كه ذهن گرم مي شود و به توليد فكر مي پردازد داراي شرايط ويژه و خاص آمادگي براي همان دقايق را داشته است
    كه در دفعات بعد اين آماده سازي ذهني متفاوت خواهد بود در واقع هر بار كه ما مي انديشيم و ذهن ما آماده ارايه افكار خود مي شود
    بر اساس شرايط منحصر به فرد براي همان زمان بوده است
    براي همين خيلي سخت است فكري را گم كنيم و بعدش بخواهيم بار ديگر آن را در فرآيند فكري خود پيدا كنيم
    پس اگر فكر ارزشمندي در ذهن ما پديدار شد بهتر است آن را دقيقا با همان حالت درك خود بر روي كاغذ بياوريم
    و همچنين وقتي ذهن ما در اثر فعاليت فكري فعال شده باشد و درصدد ساطع كردن افكار موجود زمان حال خود است
    فرصت را غنيمت بشماريم و آن افكار را ثبت و ضبط كنيم چون اگر بعدا قصد مرور ذهني كنيم نه تنها آن افكار را نتوانيم پيدا كنيم
    بلكه در عوض در مسير فكري جديدي قرار بگيريم كه ما را به افكار متفاوت و جديد ديگري برساند

    102- عالم فكر عالم بزرگي است براي همين كسي كه اهل فكر باشد بزرگي مي يابد

    103- فكر كردن مثل يادگيري نياز مادام العمر ماست

    104- خدا چشم هدايت و قلب الهام من است

    105- چگونه مي توان فهميد حرفي كه بر زبان ما جاري مي شود ناشي از عقل استدلالي است يا شهود قلبي ؟

    106- ايا عقل استدلالي و شهود قلبي مخالف يكديگر هستند ? كدام برتري و كاربردي دارد ؟

    107- مطالعه كردن مثل گوش دادن به حرف هاي مهم يك انسان بزرگ و ارزشمند است !

    108- يكي از فنون اوليّه و اصلي يك روان شناس ، گوش كردن دقيق و هوشمندانه است !

    109- فكر چيست ؟
    110- آيا به افكار ذهن خودمان مي توان اعتماد كرد و به آنها دل بست ؟
    111- آيا همه افكار ماهيّتي زيبا و مفيد دارند يعني هر فكري در خور توجه است ؟
    112- آيا نيازي به سنجش و ارزيابي افكار است و اين از چه راهي ممكن است ؟
    113- از فكر چه چيزي يا چه كسي دفاع مي كند تا حقانيّت آن را اثبات كند ؟
    114- آيا انديشيدن امري جسماني است يا روحاني يا تركيبي از اين دو ؟
    115- آيا انديشيدن بر جسم و روح ما تاثير مي گذارد ؟
    116- آيا افكار مادّي هستند يا معنوي ؟
    117- آيا انديشيدن مي تواند مستقل از جسم و روح ما باشد ؟
    118- آيا افكار واسطه اين دنيا با آن دنيا است ؟
    119- چرا انديشيدن اينقدر مهم است ؟ آيا واقعا انديشدن مهم است ؟
    120- آيا انديشدن ابزار است يا هدف يا هيچكدام ؟
    121- سود انديشيدن چيست ؟!
    122- آيا انديشيدن مي تواند ذهن و جسم ما را خسته كند يا اين به خاطر خستگي جسم ما امكان مداوم انديشيدن وجود ندارد ؟
    123- آيا بدون كالبد جسماني خودمان مي توانيم بيانديشيم يعني انديشيدن امري غير جسمي ست ؟
    124- آيا به غير از جسم و روح نوعي ديگر از وجود، وجود دارد ؟
    125- آيا فكر به خطا مي رود، چرا ؟ آيا خطا لازمه ي انديشيدن است ؟
    126- آيا انديشدن محدوديّت و مصونيّت دارد ؟
    127- چه چيزهايي مي تواند انديشيدن را به سوي خطا سوق دهد ؟
    128- انسان منحصرا موجودي متفكر نيست بلكه قابليّت ها و نيازهاي ديگري دارد كه افكار نمي تواند آنها را براي ما فراهم كند
    انسان موجودي تركيبي است امّا داراي كليّت است و براي همين انسان را نمي توان در يك چيز خلاصه كرد

    129- فكر كردن راهي براي تغيير يافتن است
    130- درس خواندن بخاطر توانايي عقلي و هوشي و ذهني و مغزي ما بوده است
    و اگر درس خواندن تاثيري بر ما بگذارد و يا در ما تغييري به وجود اورد
    مسلما اين تاثير گذاري و تغييرپذيري بر ذهن ماست ، عقل ماست ، مغز ماست ، فرايند انديشيدن ماست در كل بر روح و روان و درون ماست
    134- درس خواندن چه تاثيري بر جسم ما دارد ؟
    135- انديشيدن چه تاثيري بر جسم و روح و روان و ذهن ما دارد ؟
    136- انديشيدن چه تغييراتي را مي تواند در جسم و روح و ذهن ما به وجود آورد ؟
    137- آيا رابطه اي بين درس خواندن و انديشيدن وجود دارد ؟
    138- آيا رابطه اي بين محتوا و فرآيند انديشيدن با حالات هيجاني و احساسي و عاطفي ما دارد ؟
    139- آيا فكر پديده اي مستقل و كامل است ؟
    140- جنس فكر از چيست ؟
    141- فكرها از كجا مي آيند ؟
    142- آيا بدون انديشيدن مي توان زيست ؟
    143- چه تفاوتهايي مابين زندگي بدون انديشيدن و زندگي با انديشيدن مي تواند داشته باشد ؟
    144- آيا حيوانات عاري از فكر و تفكّر هستند ؟
    145- عالم فكر كجاست و چگونه مي توان به آنجا سفر كرد ؟
    146- فكر نمي ميرد هر چند متفكر مي ميرد.
    147- فكر هميشه زنده است و فكر هميشه برنده است
    148- آيا فكرزاييده مي شود يا اين كه يافت مي شود(يعني هميشه بوده و ما از آن بي خبر بوده ايم ولي بعدا پيدا كرده ايم )
    149- چرا هر فكري در هر سري نيست ؟
    150- چرا افكار انسانها با يكديگر تفاوت ها ، تشابه ها ،و تضادها دارد؟
    151- آيا به وجود آوردن فكر در ذهن ما ، اختياري و انتخابي است يا غير ارادي و از قبل تعيين شده است ؟
    152- ما دنيا را با افكار خود مي بينيم نه با چشم هاي خود !؟
    153- انديشيدن به دنياي ما و خود ما وسعت مي بخشد ؟
    154- انديشيدن ما را غني و پر معني و مهم با ارزش مي سازد
    155- انديشيدن ما را دگرگون مي سازد و ريشه بنيادين هر تحولي است
    156- اهميت انديشيدن از اين نكته معلوم است كه در اين جهان مادّي ، انديشيدن مختصّ انسان شده است
    157- انديشيدن ، خود را شنيدن است !
    158- من وقتي مي انديشم احساس سلامتي مي كنم !
    159- انديشيدن گفتار را روان مي سازد و رفتار را تنظيم مي كند
    160- انديشيدن راهي براي تفهيم و تفاهم است
    161- انديشيدن ، استخراج دروني است
    162- انديشيدن خود را كاويدن و عمق بخشيدن است
    163- انديشيدن چيزي نيست كه بتوان از زندگي خودمان حذف كرد
    براي همين است ما انسانها هرگز قادرنيستيم ذهن خود را از انديشيدن خالي كنيم
    164- انگار انديشيدن رگ حياتي قلب زندگاني ماست
    165- اگر انديشيدن را از خود كم كنيم به مرتبه حيواني تنزّل مي كنيم
    166- انديشيدن واقعي چگونه است ؟
    167- كلماتي كه از زبان ما خارج مي شود هر چند نماينگر و نشانگر افكار ماست ولي آيا حرفهاي ما با افكارمان يكسان است ؟
    168- اگر كلمات قادر بودند معني تامّ افكار ما به ديگران القا كنند
    پس چه لزومي دارد ما بايد افكار خود را به ديگران به روشني توضيح دهيم
    در واقع وقتي ما افكار خودمان را بر اساس درك دروني با كمك كلمات به ديگران بيان مي كنيم
    نمي توان انتظار داشت كه از كلمات ما همان درك دروني ما را استنباط كنند
    169- تفهيم كردن مطلبي به ديگران امري چندان ساده نيست
    چون اين بستگي تامّ به سطح درك طرف مقابل دارد و ما بايد بر اساس نوع زبان و سطح درك فرد مقابل به تفهيم پرداخت
    170- رد پاي انديشيدن همه جا قابل مشاهده است
    171- انديشيدن هر چند از منابع دروني و بيروني استفاده مي كند
    ولي فرآيند انديشيدن امري انتزاعي است براي همين انديشدن براي خيلي ها كاري سخت و دشوار به نظر مي رسد
    و خيلي ها فكر مي كنند كه دارند فكر مي كنند در حالي كه از فكر كردن واقعي هنوز خبردار نيستند
    172- چگونه مي توان بر روي انديشيدن خود سرمايه گذاري كرد ؟
    173- چگونه وچه وقت مي توانيم از سود انديشيدن خود برخوردار گرديم ؟
    174- رابطه زبان و تفكر براي من موضوعي جالب است
    175- من به زبان تركي حرف مي زنم ولي بيشتر به زبان فارسي به تفكر مي پردازم !
    176- انديشه ها از سوي خدا مي آيند
    و وسوسه كه همان انديشه هاي بد و منفي است فرصتي براي شيطان است
    تا در فرايند فكري ما داخل شود و ذهن ما را مشغول خود سازد و در مسيري هدايت كند كه سرانجامش ندامت است
    177- انديشه معنوي و كلمات مادي است
    مثل اين است كه روح انديشه در كالبد جسماني كلمات دميده شده است
    براي همين افكار نمي ميرند با اين كه كلمات به تدريج متحجر ورو به زوال باشند
    براي همين است كه كلمات قدرت دارند چون در اصل اين فكر و انديشه نهان در كلمات است
    كه كلمات را حساس مي سازد و ما بايستي در گفتار خود خيلي دقيق باشيم
    178- هدف از انديشيدن چيست ؟
    179- به چه دلايلي ضرورت داشته است كه انسان از زمان تولد تا لحظه مرگ مجهز به قدرت انديشيدن باشد؟
    180- راز متفكر بودن انسان چيست ؟
    181- راز عدم توانايي تفكر حيوانات چيست ؟
    182- سود و زيان امكان داشتن و نداشتن قدرت تفكر در حيوانات چه ها مي تواند باشد ؟
    183- كلمات با اين كه امري قراردادي و ساخته انساني است
    ولي افكار و انديشه ها قراردادي نيستند و به وجود آورنده آنها هم انسان نيست
    در واقع افكارخارج از وجود ما هستند و قدرت تفكر ما ابزاري است براي يافتن افكاري كه در اين دنيا پراكنده شده اند
    (اين باورم شبيه عقيده افلاطون است:مثل )
    184- آيا انسان قبل از اين كه زبان را اختراع كند قابليت تفكر نداشت ؟
    185- آيا تفكر، زبان را به وجود آورده است يا زبان ، تفكر را ؟
    186- انسانها در هر كجاي اين كره زمين افكار خود را به زبان هاي متفاوتي بيان كرده اند
    به زبان هاي كلامي و غير كلامي (نقاشي ، اشاره ، بريل، پانتوميم و ...)
    187- آيا زبان هاي مختلف يعني افكار متفاوت ؟!
    188- زبان هاي مختلف مثل ظروف متفاوتي هستند كه مي توان به همه آنها آب ريخت
    در واقع مي توان آب (فكر) را در قالبهاي متفاوت (زبان) ريخت
    آيا قالب هاي مختلف زبان مي تواند ماهيت وجودي فكر را تغيير دهند ؟
    189- وقتي مشغول انديشيدن هستم غم وغصه هايم فراموش مي شوند
    190- آيا همه حرفهايي كه از دهان ما خارج مي شود محصول انديشيدن ماست ؟ خير و بلي !؟
    191- نقش حافظه در انديشيدن ما چيست ؟
    192- ايا همه موضوعات يكساني را براي انديشيدن انتخاب مي كنند ؟
    193- ما بيشتر به چيزهايي فكر مي كنيم كه ذهن ما را با خود درگير مي كنند !
    194- ما هميشه براي حل مساله و پيدا كردن جواب به انديشيدن روي مي آوريم يا ديگري را به انديشيدن توصيه مي كنيم
    195- انديشيدن يك نعمت آسماني است كه خدا در انسان به وديعه گذاشته است
    براي همين خداوند در قران كريم انسان را به تفكر فرا خوانده است
    و بارها به تكرار سفارش كرده است لذا اهميت انديشيدن امري محرز و محتوم است
    196- انديشيدن راه خودشناسي ، جهان شناسي و خداشناسي است
    197- انسان غني تر و پيچيده تر از آن است كه بتوان انسان را در مطالب كتاب ها محدود و محصور و منحصر ساخت !
    198- محيط براي همه يكسان است ولي اين ما انسانها هستيم كه درك يكساني از محيط نداريم راستي چرا ؟
    اين يعني اين كه انسانها دنيا را با افكار خود مي بينند نه با چشم هاي خودشان

    199- ما به خاطر تفاوتهاي خود، متفاوت مي شويم

    200- ما با انديشيدن خودمان را شكل مي دهيم و به همان طريق محيط خودمان را براي آنگونه شكل گرفتن تغيير مي دهيم
    اندیشیدن ، نبضِ حیاتِ ذهن ماست

  2. 3 کاربر از پست مفید محمد نظری گندشمین سپاس کرده اند .


  3. #2
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    شیمی آلی
    نوشته ها
    149
    ارسال تشکر
    1,053
    دریافت تشکر: 745
    قدرت امتیاز دهی
    330
    Array

    پیش فرض پاسخ : ((( جملات قصار از محمد نظري گندشمين ))) سري يك

    - انديشيدن راه خودشناسي ، جهان شناسي و خداشناسي است
    میشه گفت خودشناسی راه جهان شناسی و خداشناسی است.
    خیلی پرمعنی بودن موفق باشید
    لبخند کم خرجترین آرایش چهره است.چهره ات به این آرایش همیشه آراسته باد.

  4. 2 کاربر از پست مفید المیرا70 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st October 2012, 05:35 PM
  2. خريد يك بلوك مسكوني فرانك لويد رايت توسط يك شركت خصوصي
    توسط وحید 0319 در انجمن معماری- معماری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st October 2012, 05:35 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th October 2009, 08:35 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th November 2008, 03:27 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •