خبر ازدواج فرزاد حسنی و آزاده نامداری همه جا پیچید تا زوج مجری ما حالا از دست اهالی رسانه متواری باشند!
مجله زندگی ایدهآل:
آزاده نامداری، چطوری آزاده نامداری شد؟
82، زاگرس نشین
آزاده نامداری متولد کرمانشاه است و کارش را همانجا شروع کرده. شبکه استانی زاگرس که برنامه های سیمای کرمانشاه را پوشش می دهد از 8 خرداد 1380 کارش را شروع کرد و آزاده هم از همان سال ها وارد این فضا شد. او که آن سال ها 18-19 ساله بود، در این شبکه در برنامه های حوزه نوجوان و جوان حضور داشت. همشهری اش، اقبال واحدی که مجری تلویزیون بود و اهل سنقر، او را با شبکه تهران هم مرتبط کرد و او گزارشهای شبکه زاگرس برای تهران را هم می گرفت.
82، اجرا یا گزارش؟
حالا دیگر آزاده به دلیل قبولی در دانشگاه شهید بهشتی (رشته مدیریت صنعتی) به تهران نقل مکان کرده بود. همان زمان شبکه تهران در حال تدارک برنامه ای بود به نام «خط مستقیم»؛ برنامه عصرگاهی نیم ساعته. آزاده برای اجرای این برنامه تست داد اما مجری دیگری بر مسند اجرای «خط مستقیم» نشست و آزاده، گزارش های این برنامه را می گرفت. مجری اصلی که دانشجو بود، در دورهای درگیر امتحانات دانشگاهیاش شد و آزاده مدتی را به جای او به اجرا در استودیو پخش زنده پرداخت.
84-82، کار در کارخانه!
او همزمان با درس خواندن، کارهای رادیویی و گزارشی هم انجام می داد. خودش در گفت و گویی گفته که 4 سال تجربه کار در محیط های صنعتی و کارخانه ای را دارد که مربوط به رشته تحصیلی اش، مدیریت صنعتی، می شود: « من 4 سال در فضای مردانه و صنعتی درس خواندم و کارآموزی کردم. یعنی در محیطی که خیلی با احساسات من هماهنگ نبود. من مدیریت صنعتی در دانشگاه شهید بهشتی خواندم. اما واقعا در آن فضا، اشتباهی قرار گرفته بودم. تعلق خاطر من به دنیای زنانه، شاید به این دلیل است که خیلی از احساسات لطیف زنانه را دیگر دور و برم پیدا نمی کنم...». او در همان سالها در برنامه «مجله فجر» که از جام جم پخش می شد، حضور پیدا کرد. برنامه ای که شهرام شکیبا و مهسا ملک مرزبان اجرا می کردند و گزارش ها و آیتم ها با آزاده بود و جشنواره های تئاتر، موسیقی و فیلم فجر را پوشش می داد.
88-84، سکوی پرتاب
سکوی پرش آزاده نامداری، همین سال بود. اگرچه او تجربه اجرا داشت اما در آیتم خبری «تازه ها» که در دل سیمای خانواده شبکه یک طراحی شده بود، دیده شد و گل کرد. بعد از مدتی اجرا، قرار بر این شد که از حضور یک زن و شوهر یا یک خواهر و برادر، برای اجرای این برنامه استفاده شود. زوج های زیادی تست اجرا دادند اما در نهایت هیچ کس به خوبی خود آزاده نبود و او 4سال در «تازه ها» ماندگار شد.
88، خداحافظی با تازه ها
آزاده، بهمن سال 88 با «تازه ها» خداحافظی کرد و در این باره گفت: «هر برنامه ای که یک روز شروع می شود، یک روز باید تمام شود وگرنه به تکرار می رسد. آدم باهوش کسی است که بداند کی بیاید و کی برود. البته برنامه ای که ماهیتش اطلاع رسانی است، هیچ وقت کهنه نمیشود. خبر هیچ وقت کهنه نمی شود. اما اساسا حسی به من می گفت باید کم کم برنامه را به فرد دیگری بسپارم و بروم...»
89، سال پرکاری
او بعد از تقریبا شش ماه استراحت بعد از «تازه ها» 29 خرداد 89 دوباره به آنتن بازگشت. آن هم با برنامهای به نام «غیرمنتظره» از شبکه دو. سری اول این برنامه تا 28 مهر 89 ادامه داشت و سری دوم، از اول آبان 89 کلید خورد و تا آخرین پنجشنبه سال ادامه پیدا کرد. گفتوگو با مرد سه زنه، آزاده را سر زبانها انداخت و ویدئوی چپهکردن میز دکور توسط آزاده، روی سایتهای اجتماعی و یوتیوب، دست به دست شد. او همزمان در برنامه زنده «صبحی دیگر» بعضی روزها حضور پیدا میکرد. جالب اینکه ترانه تیتراژ این برنامه را فرزاد حسنی سروده و محمد علیزاده خوانده بود: «هوا خوبه تو هم خوبی/ منم بهتر شدم انگار/ یه صبح دیگه عاشق شو/ به یاد اولین دیدار...»
90، آزاده نامداری یا فردوسیپور؟
او در این سال سری جدید برنامه «غیرمنتظره» را روی آنتن داشت که با نام «جمع ما» شناخته شد. 10 اردیبهشت 90، اولین حضور آزاده در این برنامه بود که از شنبه تا سهشنبه بعد از خبر 20:30 پخش میشد. او در این سال، همکاریهایی هم با رادیو هفت داشت و از همه جالبتر، در شبکه جامجم، پنجشنبهها و جمعهها برنامهای ورزشی را اجرا میکرد به نام «ورزش امروز»! البته برنامه «شبنشینی» را هم در شبکه جامجم با احسان کرمی داشت.
91، پشت صحنه
جدیترین حضور آزاده در ابتدای این سال رقم خورد. او در کنار احسان علیخانی، برنامه سال تحویل شبکه دو را اجرا میکرد. همزمان با او، فرزاد حسنی در شبکه سه حضور داشت. البته او در نوروز 91 با برنامه «خانمی که شما باشی» هر شب مهمانخانهها بود. اما بعد از عید به یکباره محو شد و کمکم شایعه ممنوعالکاریاش قوت گرفت. ممنوعالکاری که تقریبا 9 ماه ادامه داشت و با آمدن اسمش بهعنوان نویسنده در برنامه «پشت صحنه» به تهیهکنندگی و اجرای احسان علیخانی، به نوعی شکسته شد. البته خود آزاده هیچوقت ممنوعالکاریاش را تائید یا تکذیب نکرد.
فرزاد حسنی چطوری فرزاد حسنی شد؟
برای فرزاد، رادیو، پناهگاه امنی است. مثل آغوش مادر. او در تمام این سالها ارتباطش با رادیو را از دست نداد. بعد از مدتها که در سال 87 به رادیو برگشت، تقریبا همان جا ماند و برنامههای رادیویی متنوعی داشت. از شعرخوانی و زمزمه شبانگاهی تا نقد فیلم و گفتوگوهای جنجالی. هفت شنبه، سه شنبه خط خطی، آخرشه، روز هشتم، سینما صدا، چهار میخ و... در بیشتر برنامههای رادیویی فرزاد، مژده لواسانی سردبیرش بود. مجریای که اگرچه متولد 68 است اما از فرزاد سابقه کار بیشتری دارد. چرا که از 3سالگی در رادیو بوده. آسمانه، بهترین شکل ممکن، مصطفای عشق، برندگان، آبنبات، شب آفتابی، بسته پیشنهادی از جمله این
برنامه ها هستند. البته او این اواخر برنامههای «چه فرصتی، چه شبی» و «آخ جون جمعه» را هم داشت که خیلی هم پرشنونده بودند.
81، مسافری از هند
احتمالا اولین باری که فرزاد حسنی را دیدید، کمی برایتان آشنا بود. او پسرخاله شما نیست! او را در سریال «مسافری از هند» که سال های 81 و 82 بازی میکرد در نقش آرش، پسر لوسی دیده بودید که بد هم بازی نمیکرد. به هر حال فرزاد حسنی کلاسهای استاد حمید سمندریان را رفته بود و حتی دورهای پانتومیم را هم پیش سیروس شاملو دیده. البته او سریالهای دیگری هم بازی کرده. مثل «کاشانه»، «عید آن سالها»، «کمکم کن»، «خندان»، «برای آخرین بار»، «مسیر انحرافی» و تله تئاترهای «پرواز از فراز تیر چراغ برق» و «پایان پادشاهی» و تلهفیلمهای «فصل زندگی» و «روز هشتم». فیلمهای سینمایی «آمین خواهیم گفت» و «در امتداد شهر» و «عملیات مهد کودک» را هم کخ خودتان میدانید و البته تئاتر «یلدا» و «نامهای برای سهراب»؛
82، عشق@آرزو.کام
فرزاد حسنی گویا از کلاسهای بازیگری امین تارخ سر از تلویزیون در آورده است. درست زمانی که برنامه نوجوانانه «نیمرخ» حسابی گل کرده بود، او هم یکی از بر و بچههای تیم نیمرخ شد. در زمانی که اسدالله اعلایی، مدیر گروه کودک و نوجوان بود و محمد حسنزاده این برنامه پربیننده را میساخت. وقتی «نیمرخ» تمام شد، قرار بر ساخت مجموعهای تازه گرفته شد. خانه فرهنگ نیمرخ، با پلاک 47 در خیابان ناهید شرقی بود. اگر آن سالها سری به جردن میزدید، مطمئنا فرزاد حسنی کمسن و سال را همان اطراف در حال پیادهروی میدیدید! نام تازه برنامه، شد «خانه شماره 47» و از بین شورای بینندگان نیمرخ، تیم نویسندگان چیده و فرزاد هم دست به کار شد و سال 82 اولین اجرایش را رفت. همان دوران ترانههایی هم می گفت. ترانهای با مطلع «عشق@آرزو.کام» را خیلی از بر و بچههای خانه فرهنگ نیمرخ به یاد دارند. در همان دوران، او گفتوگوهایی برای شبکه ویدئویی گرفت در مجموعهای به نام «رؤیای هنر». گفتوگوی فرزاد حسنی با ریش و پیراهن سفید و جلیقه مشکی در خانه کاوه یغمایی، هنوز هم روی اینترنت پیدا میشود.
83، پروازها
فرزاد در این سالها به مجری بخش معرفی برنامههای نوجوانان تبدیل شد. اما یک بار بیشتر این برنامه را اجرا نکرد. او با معرفی برنامه «نقطه ب»، حرف هایی زد تا همان اول راه هم نشان دهد کلهاش بوی قورمه سبزی میدهد! بعد از این در سال 83 در برنامهای به نام «پرواز» در شبکه سه پیوست که موضوعش شهدا بودند. بعد از آن هم شبکه 3 که در تدارک ویژه برنامه یادوارهای بود برای شهید کاظمی که هواپیمایش سقوط کرده بود، سراغ فرزاد رفت و «پرواز را به خاطر بسپار» با اجرای او روی آنتن رفت. در این میان او (البته طبق شنیدهها) سری به شبکه دو زد و یک مسابقه قرآنی به نام «رویش» را اجرا کرد.
83، سکوی پرتاب
فرزاد حسنی تابستان 83 با سری اول برنامه دیدنی و پرطرفدار «کوله پشتی» راهی آنتن شبکه سه شد و حسابی کارش گرفت. طرفداران «کوله پشتی» اگرچه با مهمانان این برنامه کیف میکردند اما در اصل این فرزاد بود که ستاره اصلی «کوله پشتی» بود. برنامهای که هم او را به اوج رساند و هم به ممنوعالکاریاش ختم شد.
86، صندلی داغ
او در تمام این مدت در برنامههای مناسبتی حاضر می شد تا ثابت کند هیچ کس مثل او نمیتواند مخاطب تلویزیون را روی شبکه مورد نظر میخکوب کند. در همان سال او با حضور در برنامه صندلی داغ، حسابی دیده شد و حرفهای جالبی بین او و احمد نجفی، مجری این برنامه رد و بدل شد.
88-87، تفسیر قرآن
او با اجرای اولین سری برنامه «ماه عسل» ویژه ماه رمضان، دوباره نقل محافل شد. هرچند اجرای او را نادیده گرفتند و به احسان علیخانی سپردند. همان سالها رضا رشیدپور، دیگر مجری مغضوب سیما، نامهای تند و تیز در اینباره نوشت. در سالهایی که دیگر در تلویزیون رنگ مجری محبوب را نمیدیدیم، به یک باره خبری پیچید: میتوانید صدای آشنایش را شبهای تابستان از رادیو جوان با برنامه سندس بشنوید که تفسیر قرآن میکند. فرزاد تسلط کافی به زبان عربی و قرآن و احادیث دارد و همین حسابی کمکش کرد.
90، «هفت»ها
فرزاد حسنی سال 90 با سریال «مسیر انحرافی» به شکلی تازه با مخاطبانش ارتباط برقرار کرد. تابستان 90 او در نقش عارف ساتور خوش درخشید و عکسهای گریم او که شبیه گریم جانی دپ در نقش جک اسپارو در «دزدان دریایی کاراییب» بود در اینترنت دست به دست میشد. آذر 90 او با حضور در رادیو هفت، ادای دینی به منوچهر نوذری کرد. مجری و هنرمندی که خیلی دوستش داشت و همیشه میگوید از او چیزهای زیادی یاد گرفته است. شب 17 بهمن ماه 90 هم به عنوان بازیگر در برنامه «هفت» حاضر شد تا به سؤالات فریدون جیرانی درباره «آمین خواهیم گفت» به کارگردانی سامان سالور جواب دهد. فیلمی که هنوز به اکران عمومی درنیامده است. تابستان همان سال از او مستندی در برنامه «پارک ملت» پخش شد که خیلیها دوستش داشتند.
91، تئاتر
فرزاد حسنی برنامههای مناسبتی زیادی را اجرا کرد. در سالهای 87 تا اواخر دهه 80 که تلویزیون روی خوشی به او نشان نمیداد، او خیلی کم با تیپ متفاوت و حرف زدن خوشمزهاش دیده شد. در مواردی محدود مثل ویژه برنامه شب یلدا. اما سال 91 برای او خوش یمن بود. در شبکه سه غوغا به پا کرده بود و همسر آیندهاش هم در شبکه دو کنار رقیب دیرینش، احسان علیخانی در حال اجرای برنامه سال تحویل این شبکه بود. اواخر این سال او با تئاتر «نامهای برای سهراب» در کنار کامران تفتی، بار دیگر سر زبان ها افتاد.
92، سال عشق
سال 92 برای آزاده نامداری و فرزاد حسنی،متفاوت شروع شد. حالا آزاده نامداری در قامتی تازه قرار بود دیده شود. او سری جدید «خانمی که شما باشی» را تهیهکنندگی کرد تا نامش در فهرست تهیهکنندگان تلویزیون جای بگیرد. از طرف دیگر فرزاد حسنی که قبل از سال تحویل سال 92 با برنامههای رادیویی شنیدنی ویژه جشنواره فیلم فجر، به خانههای همه آمده بود، در سال 92 با یک اثر در شبکه نمایش خانگی دیده شد. «رالی ایرانی» که روایت و اجرای آن بر عهده فرزاد است، خیلی زود توانست در دل مخاطبان جا باز کند. اما این اول مسیر تازه حسنی و نامداری در سال 92 بود. آنها در ماه سوم این سال، به یکباره تصمیم گرفتند، تصمیم بزرگشان را برای همه علنی کنند. خبر ازدواج فرزاد و آزاده نامداری همه جا پیچید تا زوج مجری ما حالا از دست اهالی رسانه متواری باشند! خبر ازدواج آزاده نامدار با فرزاد حسنی، سایتها و خبرگزاریها و روزنامهها را منفجر کرده بود!خبری که اولین بار حمید فراهانی راد همکار زندگی آیده آل منتشر کرد. اگر از تازه عروس و داماد خبر دارید، سلام ما را به آنها برسانید و بگویید«عشقتان پایدار بچهها»!
علاقه مندی ها (Bookmarks)