بیستوپنجم تیرماه چهارمین سالگرد درگذشت اسماعیل فصیح، نویسنده و مترجم، است.
اسماعیل فصیح دوم اسفندماه 1313 در محلهی درخونگاه تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران ابتدایی و متوسطه در دبستان عنصری و دبیرستان رهنما، به آمریکا رفت و لیسانس شیمی و لیسانس ادبیات انگلیسی گرفت.
او پس از بازگشت به تهران، ابتدا به ترجمه مشغول شد و بعد از مدتی همراه با نجف دریابندری و از طریق صادق چوبک در شرکت ملی نفت استخدام و ساکن اهواز شد. در سال 1347، اولین رمان فصیح به نام «شراب خام» منتشر شد. پس از آن مجموعهی داستان «خاک آشنا»، رمانهای «دل کور» و «داستان جاوید» و چند داستان دیگر از او منتشر شد.
فصیح با شروع جنگ هشتسالهی ایران و عراق بازنشسته شد و بعد از آن رمانهای «ثریا در اغما»، «درد سیاوش» و «زمستان 62» را منتشر کرد.
رمانهای «فرار فروهر»، «بادهی کهن»، «اسیر زمان»، «پناه بر حافظ»، «کشتهی عشق»، «طشت خون»، «بازگشت به درخونگاه»، «کمدی تراژدی پارس»، «لاله برافروخت»، «نامهای به دنیا»، «در انتظار» و «گردابی چنین حایل» و مجموعه داستانهای «دیدار در هند»، «عقد و داستانهای دیگر» و «نمادهای مشوش» از دیگر آثار منتشرشدهی اسماعیل فصیح هستند.
او علاوه بر نوشتن این رمانها و مجموعه داستانها، آثاری را نیز به زبان فارسی برگردانده است که «وضعیت آخر»، «بازیها»، «ماندن در وضعیت آخر»، «استادان داستان»، «رستمنامه»، «خودشناسی به روش یونگ»، «تحلیل رفتار متقابل در رواندرمانی» و «شکسپیر» از مهمترین آنها هستند.
این نویسنده و مترجم سرانجام پس از یک دورهی طولانی بیماری، 25 تیرماه سال 1388 در تهران درگذشت. پیکر فصیح در قطعهی هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
تنها اثر منتشرنشدهی فصیح، زندگینامهی خودنوشت او بود که در دوران بیماری و پیش از مرگ کوشید آن را کامل کند. بعد از درگذشت نویسنده در سال 1388، خانوادهاش این زندگینامه را با عنوان «زندگی من» برای انتشار به نشر پیکان سپردند، اما بعد از مدتی فرح عدالت، همسر اسماعیل فصیح، از منتفی شدن انتشار زندگینامهی خودنوشت این نویسنده خبر داد.
او در توضیحی دربارهی علت این تصمیم گفت: به این دلیل که نوشتن این زندگینامه توسط خود مرحوم فصیح به پایان نرسیده بود، نمیشد آن را منتشر کرد، بنابراین صلاح دیدیم که آن را منتشر نکنیم، چون درست نبود خودمان چیزی به آن اضافه کنیم. در عین حال هم مطالب بهجامانده به دلیل ناتمام بودن نمیتوانست به صورت کتاب منتشر شود.
در نهمین دورهی جایزهی هوشنگ گلشیری که در سال درگذشت فصیح برگزار شد، با اهدای تندیس جایزه به خانوادهی این نویسندهی فقید، از او تجلیل شد.
چندی پیش نیز شبی از «شبهای بخارا» به یاد فصیح برگزار شد. در این شب که 15 تیرماه برگزار شد، بهمن فرمانآرا از علاقهاش به ساخت فیلم از آثار اسماعیل فصیح سخن گفت: «زمستان 62» و «داستان جاوید» و «باده کهن» سه تا کتابی بودند که من برای آنها سناریو نوشتم و رفتم مجوز فیلمسازی بگیرم، هر سه تا فیلم تقریباً بدون هیچ صحبت، مذاکره و حتا اصلاحیهای رد شدند. حتا «داستان جاوید» هم رد شد و هر چه هم که تلاش کردیم، به نتیجهای نرسید.
فرمانآرا در همان شب، از خلوت بودن مراسم تشییع جنازهی فصیح گله کرد و گفت: یکی از ویژگیهایی که فصیح را همیشه نزد من عزیز میکند، این بود که این مرد اهل مصاحبه نبود، اهل شلوغ کردن نبود. فصیح مرد بزرگی بود که آرام آمد و آرام رفت. برای من دردناک بود که روز تشییع جنازهی او از مقابل خانهی هنرمندان فقط 70 – 80 نفر آمدند، درحالیکه اگر از هر کتاب ایشان فقط پنج تا خواننده بود، باید شلوغ میشد.
منبع: ایسنا
علاقه مندی ها (Bookmarks)