این مثل در موردافرادی به کار میرود که سخت خشمگین شوند و حالتی غیر عادی و دور از عقل و منطق به آنها دست دهد . در چنین مواقعی چهره اشخاص پر چین و سرخ می شود ، رگ های پیشانی و شقیقه ورم میکند ، فریاد های هولناک می کشند و خلاصه اعمال و رفتاری جنون آمیز از آنها سر میزند .
اما ریشه و علت تسمیه این ضرب المثل :
کوره ی آهنگری که در قدیم با زغال سنگ و زغال چوب و در عصر حاضر با برق و نفت و گاز روشن می شود ، برای جدا کردن آهن از سنگ گداخته آهن به کار می رود . در کوره ، اهن را تا آن اندازه حرارت می دهند که به صورت مذاب در آید و از آهن مذاب برای ساختن آلات و ابزار زندگی استفاده می کنند . برای گداختن آهن رسم و قاعده برای آن است که درجه حرارت کوره آهنگری را تدریجا بالا می برند تا آهن سرد به تدریج حرارت بگیرد گداخته و مذاب می گردد ، چه اهن ها بعضا این خاصیت را دارند که چنانچه غفلتا در معرض حرارت شدید و چند صد درجه قرار گیرند ، سخت گداخته می شوند و با صدای مهیبی منفجر شده و از کوره در میروند ، یعنی به خارج پرتاب می شوند . افراد سریع التاثر و عصبی مزاج اگر در مقابل حوادث غیر متقربه قرار گیرند ، آتش خشم و غضبشان چنان زبانه می کشد که به مشابه همان آهن گداخته از کوره اعتدال خارج می شوند و اعمالی از آنها سر میزند که پس از فرو کش کردن غضب از کرده خود پشیمان می شوند و اظهار ندامت می کنند . غرض از تمهید مقدمه بالا این است که چون اعمال غیر طبیعی و غیر ارادی ناشی از افراد عصبی مزاج ، با انفجار و از کوره در رفتن آهن گداخته تشابه دارد ؛ لذا اصطلاح از کوره در رفتن در مورد افراد تند خو و خشمگین که قدرت توانایی کنترل اعصاب را ندارند معانی و مفاهیم مجازی پیدا کرده است .
علاقه مندی ها (Bookmarks)