دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: ثواب واسطه گری در ازدواج و گناه مانع تراشی در ازدواج جوانان

  1. #1
    کاربر جدید
    نوشته ها
    47
    ارسال تشکر
    43
    دریافت تشکر: 387
    قدرت امتیاز دهی
    1479
    Array

    پیش فرض ثواب واسطه گری در ازدواج و گناه مانع تراشی در ازدواج جوانان

    ثواب واسطه گری در ازدواج دو جوان: حضرت علی (ع) فرمودند : بهترین واسطه گری ، واسطه گری در ازدواج است که شما دو نفر را بهم برسانید و خدا آنها را بهم برساند.

    امام موسی کاظم (ع) فرمودند : کسی که واسطه ازدواج میشود در سایه ی عرش خدا قرار می گیرد .

    پیامبر فرمودند : کسی که اقدام برای ازدواج دو جوان می کند به ازای هر قدمی که برمی دارد و هر سخنی که می گوید ثواب یکسال عبادت را برای او می نویسند .


    مجازات مانع تراشی در ازدواج جوانان:

    در حکایتی که در ذیل آورده می شود، بازتاب مجازات کسانی که به هر شکل و دلیل مانع ازدواج جوانان و تشکیل خانواده های جدید می شوند، آمده است:
    سه تن از تجار مسافر، در نجف به محضر علامه امینی رسیدند و گفتند: ما راهی سفر مکه هستیم، ولی می خواهیم دوباره به اینجا بازگردیم و به سفر تجاری خود بپردازیم. علامه امینی در پاسخ به درخواست آنها که از وی می خواستند سرمایه آنها را به امانت پیش خود نگه دارد، فرمود که پیش محسن (امین محله) بروید و امانت را به او بسپارید. آن سه نفر بنابر توصیه علامه عمل کردند. سپس راهی سفر حج شدند. در بازگشت متوجه شدند که پرچم سیاهی به در خانه محسن امین نصب شده است. معلوم شد که او از دنیا رفته است.


    آنها به نزد وارث او رفتند و مسئله را با وی در میان گذاشتند، ولی او تنها موفق به یافتن امانت دو نفر از آنها شد و از امانت سومی ابراز بی اطلاعی کرد. مسافران مکه به علامه مراجعه کردند و قضیه را با وی در میان گذاشتند. علامه فرمود: نیمه شب روی قبر او بروید و سه بار بگویید: محسن امین! تا او جواب شما را بدهد. آنها از علامه امینی خواهش کردند که ایشان هم به همراه آنها به قبرستان و بر سر قبر امین برود.
    علامه پذیرفت و هنگام حضور بر سر قبر امین، سه بار نام او را صدا زد. ناگهان پرده از مقابل چشمان شان کنار رفت و محسن امین را در حالی که گرفتار عذاب بود، دیدند. او نیز محل امانت سوم را باز گفت. علامه با تعجب از او پرسید که چرا به چنین شکنجه ای دچار شده است؟ امین فقط پاسخ داد: «قصاب محل، قصاب محل» و پس از گفتن این کلام ناپدید شد. آنان شگفت زده به سراغ قصاب رفتند و از او در این مورد سؤال کردند. قصاب پس از شنیدن نام امین گفت: خدایا قبر او را پر از آتش کن. آنها علت این نفرین را پرسیدند و قصاب پاسخ داد: چهار سال پیش خواستگار خوبی برای دخترم آمده بود. (آنان) جهت تحقیق پیش امین رفتند و او که دختر مرا برای پسر خود در نظر داشت، گفت: من این دختر را نمی شناسم، در حالی که [او را] خوب می شناخت. خواستگار از عبارت «نمی شناسم» او احساس کرد که دختر مورد تحقیق، در آن محله بدنام است، از این رو منصرف شد. قصاب در ادامه چنین گفت که خود امین هم برای خواستگاری به منزل ما نیامد و «نمی شناسم» او موجب سوء ظن اهل محل به دختر شد و دیگر کسی به خواستگاری او نیامد.


    علامه امینی برای جلب رضایت قصاب، دختر او را برای پسر یکی از آن سه تن عقد بست و به این صورت روح محسن امین از نفرین قصاب رهایی یافت.

  2. 2 کاربر از پست مفید علائدین سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •