[نیویورک تایمز-پژوهشکده علوم شناختی :]
مراقبه ابزاري امروزي براي ارتقاي ذهن است. شواهد علمي حاكي از آن است كه ورزش ميتواند خلاقيت، حافظه و نمرات آزمونهاي استاندارد هوش را افزايش دهد. تعدادي از برنامههاي تمريني مراقبه ("Mindfulness") جهت افزايش عملكرد فردي، رهبري و سودمندي استفاده ميشود. تأملي كوتاه نشان ميدهد، ارتباط کمی بين تعاقب اين مزايا و هدف مراقبهي كه در اصل درنظر گرفته شده است وجود دارد.
در اوايل تمركز مربيان مراقبه بر دستاوردها در امتحانات و افزايش خلاقيت در كسب و كار نبوده است. همان گونه كه بودا بيان ميكند " من تنها يك چيز آموزش داد و آن هم اين است: رنج و خاتمه دادن به رنج". براي بودا، به عنوان رهبر معنوي مدرن، هدف مراقبه به همين سادگي است. كنترل فزاينده ذهن كه مراقبه نويد آن را ميدهد، جهت كمك به استفاده كنندگان از اين روش است تا جهان را از راه جديد و مهربانتر ببينند تا از دستهبندي كردن (ما/آنها، خود/ديگران) كه افراد را از يكديگر جدا ميسازد، رهايي يابند.
اما آيا مراقبه همان گونه كه ادعا شده عمل ميكند؟ آيا در اصل بر كاهش رنجي كه به طور تجربي قابل اثبات باشد اثر دارد؟
محققان براي پاسخ به اين سوالات آزمايشي ترتيب دادند:
39 فرد كه در دوره 8 هفتهاي مراقبه شركت كرده بودند و تجربه گذراندن اين دوره را نيز نداشتهاند تحت آزمايش قرار گرفتند. سپس 20نفر از آنها به صورت تصادفي در كلاسهاي هفتگي مراقبه شركت كردند، همچنين از آنها خواسته شد با استفاده از دستورالعملهاي راهنماي ضبط شده در خانه نيز تمرين كنند. از 19 نفر باقي مانده خواشته شد در ليست انتظار براي دورههاي بعدي بمانند.
پس از دوره 8 هفتهاي دستورالعمل، از شركتكنندگان دعوت شد براي سنجش حافظه، توجه و تواناييهاي شناختي مرتبط در آزمايشگاه حضور يابند. اما همان طور كه ممكن است پيشبيني كنيد، افرادي كه تحت مراقبه قرار گرفته بودند در رويارويي با رنجش شفقت بيشتري نشان دادند. جهت درك رفتار شركت كنندگان قبل از اينكه متوجه شروع آزمايش شوند، موقعيتها به صورت مقطعي طراحي شد.
زماني كه يك شركت كننده وارد اتاق انتظار شد، سه صندلي در مقابل خود ميديد، روي دو تا از آنها افراد ديگر نشسته بودند. طبيعتاً، او روي صندلي باقي مانده مي نشست. سپس فرد چهارم با عصا و پاي شكسته در حالي كه آه و ناله ميكرد وارد اتاق شد و با ناراحتي به ديوار تكيه داد. دو فرد ديگر در اتاق، زن بيمار را ناديده گرفتند (هر سه مخفيانه براي آزمايش كار ميكردند)، بدين ترتيب، فرد شركت كننده بر سر دوراهي اخلاقي قرار گرفت.
تنها 16 درصد از افرادي كه تحت مراقبه قرار نگرفته بودندو 50 درصد افرادي كه تحت مراقبه قرار گرفته بودند صندلي خود را به خانم بيمار دادند.اين كار نه تنها ميزان تحت تأثير قرار گرفتن را به دليل 8 هفته مراقبه افزايش داد، بلكه به دليل ديگر، قرارگيري در بافتي كه ملاحظات رفتاري بازداري شود: شاهد ناديده گرفتن فردي كه تحت تنش بود- روانشناسان اين حالت را اثر تماشاچي مينامند- شانس كمك كردن فرد را كاهش ميدهد. با اين حال، مراقبه پاسخ مشفقانه را سه برابر افزايش ميدهد.
افزايش مهرباني افراد مراقبه كننده ميتوانند ناشي از توانايي مراقبه براي حل كردن فاصلههاي ساختگي اجتماعي- اخلاق، مذهب، جهان بيني و از اين قبيل- كه ما را از هم جدا كرده است، باشد.
همچنين، محققان بيان كردند تمرين مختصر مراقبه كنش عصبي را در نواحي مغزي مرتبط با درك همدلانه تنش ديگران- مناطقي از مغز كه مسئول تعديل گر درجه فرد از احساس همبستگي با ديگران است- تغيير ميدهد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)