بچه چندم هستيد؟
از ژني كه به ارث مي بريد گرفته تا تحصيلات پدر و مادرتان، همه و همه مي تواند روح و روان شما را زير و رو كند و روي ازدواجي كه چند دهه بعد از تولدتان اتفاق مي افتد تاثير بگذارد. اما گذشته از تمام چيزهايي كه دست خودتان هست و نيست، ترتيب تولدتان هم مي تواند نقش كليدي را بازي كند.
اينكه شما اولين نورديده خانواده باشيد يا اينكه بعد از خواهر و برادران تان به دنيا بياييد تا حدودي مي تواند سرنوشت عاطفي تان را هم تعيين كند. گرچه سال هاست كه برخي از روانشناسان بر اهميت اين موضوع تاكيد مي كنند اما قبل از خواندن اين متن بايد بدانيد اين قانون ها، هميشه و در مورد همه آدم ها صادق نيست. شايد با بررسي روانشناختي ترتيب تولد، بتوانيم به شكل گيري يك پيش فرض در ذهن شما كمك كنيم اما قبل از آن به شما هشدار مي دهيم اين قانون ها در همه آدم ها و با تمام جزئيات صادق نيست.
بچه هاي اول زورگو هستند؟
ذوق و انرژي والدين كافي است تا فرزند اول، جور ديگري بار بيايد. براي تازه پدر و مادري كه چيز زيادي از فرزندپروري نمي دانند، تنها راه موفقيت از اين قدم نو رسيده، توجه بيشتر و رسيدگي مداوم است. پدر و مادرهايي كه براي اولين بار اين تجربه را پشت سر مي گذارند، هميشه نگرانند كه مبادا كوتاهي آنها در رسيدگي به فرزندشان دردسرساز شود و به همين دليل يك توجه ۲۴ ساعته را به او هديه مي كنند. اين بچه ها بيشتر از خواهر و برادرهاي بعدي شان از امكانات خانواده بهرمند مي شوند و از آنجا كه در زمان تولد رقيبي ندارند، همه چيز منحصراًً متعلق به آنهاست.
از وسايل بازي گرفته تا محبت و توجه والدين، همه چيز تنها و تنها به آنها تعلق دارد و اين موضوع سرنوشت رواني آنها را از خواهر و برادرهاي بعدي شان متمايز مي كند. شايد به همين دليل تحقيقات نشان مي دهد كه در ميان كساني كه برنده جايزه نوبل شده اند آمار بچه هاي اول بيشتر است. روانشناسان مي گويند از آنجا كه بار مسئوليت روي دوش بچه هاي اول سنگين تر است، وظايف بيشتري به آنها سپرده مي شود و ديگران انتظارات بالاتري هم از آنها دارند و اين فرزندان توانمندتر بار مي آيند. رقابت جو بودن هم از ديگر خصوصيات آنهاست كه البته بچه هاي دوم همه از آن بي بهره نيستند.
دلايلي كه گفته شد كافي است تا بچه هاي اول، سلطه جوتر و جاه طلب تر بار بيايند و بخواهند حق راي و بهرمندي از امكاناتي كه پيش از اين داشته اند را تا پايان عمر و در همه جنبه هاي زندگي حفظ كنند. اما از طرف ديگر اين بچه ها وظيفه شناس تر هم هستند و خوب مي دانند كه به محض ورود يك فرزند ديگر به خانه، وظيفه رسيدگي به او را داشته و در صورتي كه تا پايان عمر تنها فرزند خانواده باقي بمانند، مسئوليت سنگيني در قبال والدين خود دارند.
بچه هاي اول بايد با بچه هاي چندم ازدواج كنند؟
بهترين گزينه براي ازدواج:
بچه هاي اول در كنار دومي ها آرامش بيشتري را تجربه خواهند كرد، چرا كه فرزند دوم آرام و زودجوش، به راحتي از خواسته هاي آنها تبعيت مي كنند و از آنجا كه به سلطه گري بچه هاي اول عادت دارند، وقتي با يك دستور بي چون و چرا از طرف آنها روبرو مي شوند، زياد سخت نمي گيرند و نمي رنجند. از طرف ديگر، حمايت هاي هميشگي بچه هاي اول مي تواند ترس از زورگويي شان را كمرنگ تر كرده و به همسرشان دلگرمي بيشتري بدهد.
بدترين گزينه براي ازدواج:
تركيب ازدواج ۲ بچه اول با هم مي تواند جنجال هاي زيادي را به پا كند. اين زوج سلطه جو به سختي مي توانند به خاطر ديگري از خواسته هاي خود بگذرند و حتي به طور موقت در بحث ها كوتاه بيايند. گرچه ممكن است آنها به دليل توانايي هايشان از نظر مالي يا كاري پيشرفت زيادي داشته باشند اما جرقه هاي سلطه طلبي هميشه رابطه آنها را تهديد مي كند.
خسيس هاي هميشه تنها
خصوصيات تك فرزندها و بچه هاي اول تا حدودي شبيه به هم است. جاه طلبي و سلطه جويي در شخصيت تك فرزندها هم راه دارد اما نمي توان يك تفاوت اساسي ميان آن دو را ناديده گرفت. با آمدن بچه دوم، تك فرزند سابق بايد توجه اطرافيان را با اين قدم نو رسيده هم تقسيم كند و در بسياري از چيزهايي كه پيش از اين منحصر به او بوده، با ديگري شريك شود.
اين اجبار در اشتراك، شكست بزرگي براي او به حساب مي آيد و خصلت حسادت را هم به ديگر خصوصيات او اضافه مي كند. اما اعتماد به نفس بالاتر و جديت بيشتر باعث مي شود بچه هاي اول يك سر و گردن از ديگران جلوتر باشند. حالا اگر بخت با بچه اولي يار باشد و هميشه تك فرزند بماند، قطعاً ديگر نيازي ندارد كه همه زندگي اش را با ديگري تقسيم كند. به همين دليل تك فرزندها انحصار طلب تر بار مي آيند و كمتر از بچه هاي ديگر طاقت نه شنيدن را دارند.
بدترين گزينه براي ازدواج:
قبلاً هم گفتيم كه تركيب ازدواج ۲ بچه اول با هم مي تواند جنجال هاي زيادي را به پا كند. گرچه ممكن است آنها به دليل توانايي هايشان از نظر مالي يا كاري پيشرفت زيادي داشته باشند و به دليل اينكه رقيب ديگري در خانواده ندارند، از والدين شان كمك هاي بيشتري دريافت كنند اما جرقه هاي سلطه طلبي هميشه رابطه آنها را تهديد مي كند. از طرف ديگر، براي تك فرزندها آسان نيست كه داشته هايشان را به اشتراك بگذارند و همين موضوع مي تواند تهديدي براي ارتباطات شان باشد.
اگر خواستگارتان بچه دوم است خيال تان راحت
بچه هاي دومي حرف گوش كن و آرام بار مي آيند. آنها كه هميشه زير سلطه بچه هاي اول بوده اند، ياد گرفته اند كه بايد حرف ديگران را بپذيرند و تا آنجا كه مي توانند در زمان اختلاف نظر كوتاه بيايند. بچه هاي دوم گرچه از بچه هاي اول هميشه زور شنيده اند، اما از نعمت داشتن يك حامي بزرگتر هم بهرمند بوده اند. آنها اين امكار را داشته اند كه با خواهر يا برادر بزرگترشان رقابت كنند و از او چيز ياد بگيرند.
اين بچه ها، مهارت هاي ارتباطي قوي تري هم دارند و از آنجا كه بايد رابطه شان را با بچه هاي اول تنظيم مي كردند و در نقطه تعادل نگاه مي داشتند، ياد گرفته اند چطور به ديگران نزديك شوند و با آنها كنار بيايند. اين ويژگي وقتي قدرتمند مي شود كه بچه ديگري به دنيا بيايد و فرزند دوم، نقش فرزند وسط را برعهده بگيرد. در اين شرايط و هميشه ميانجي رابطه فرزند كوچكتر و بزرگتر مي شود و در تنش هاي خانواده بيشتر از هر كسي براي برقرار شدن صلح و آرامش تلاش مي كند.
بهترين گزينه براي ازدواج:
بچه هاي دوم با هر كسي مي توانند ازدواج كنند و خوشبخت شوند. خلق و خوي سازگار آنها باعث مي شود كه هم از پس حمايت بچه هاي آخر بر بيايند و هم با شنيدن زورگويي هاي بچه اولي ها زندگي را خيلي سخت نگيرند.
بچه هاي آخر نبايد با هم ازدواج كنند
حرف گوش كردن در بچه هاي آخر از دومي ها هم بارزتر است. آنها كه چند بزرگتر بالاي سر خود داشته اند، نه تنها بله قربان گو بار مي آيند، بلكه بيشتر هم به ديگران متكي مي شوند و به دنبال حمايت آنها مي گردند. بچه هاي آخر از رسيدگي زياد والدين به ويژه مادر بهرمند بوده اند.
بچه هاي آخر خلاق هستند و در جذب آنچه محيط به آنها عرضه مي كند، تواناترند. آنها ذهني باز و فعال دارند و از آنجا كه عاشق خودنمايي و عرضه توانايي هايشان هم هستند، با تمام وجود دستاوردهايشان را به ديگران نشان مي دهند.
سلطه طلب بودن آنها باعث مي شود كه هميشه به ديگران متكي باشند و بيشتر از هر كس ديگري به حمايت ديگران نياز داشته باشند و با دريافت كردن آن احساس آرامش و اطمينان مي كنند.
بهترين گزينه براي ازدواج:
تركيب ازدواج يك بچه اول با بچه آخر ايده آل به نظر مي رسد. بچه هاي آخر به خدمت رساني ديگران عادت دارند و از آنجا كه بچه هاي اول هم عاشق راه انداختن كار ديگران هستند، زندگي با يك بچه اول براي آنها جالب و آرام به نظر مي رسد. از طرف ديگر، بچه هاي آخر عادت دارند كه در مقابل خواسته هاي ديگران تمكين كنند و به همين دليل يك فرزند اول زورگو نمي تواند از نظر آنها همسري نامهربان به نظر برسد.
بدترين گزينه براي ازدواج:
گرچه نمي توان اين قانون را در مورد همه صادق دانست اما تركيب ازدواج ۲ بچه آخر با هم كمي نگران كننده به نظر مي رسد. ازدواج ۲ فرد سلطه طلب با هم مي تواند آنها را با چالش هايي روبرو كند. بچه هاي آخري كه هميشه عادت داشته اند كه ديگران مشكلات شان را برطرف كنند، ممكن است از پس حل مشكلات ريز و درشت زندگي مشترك برنيايند و زود دلسرد و نااميد مي شوند.
افکارنیوز
علاقه مندی ها (Bookmarks)