اعتدال و میانه روی در اسلام (3) (بخش پایانی)
پدید آورنده : عسکری اسلام پور کریمی ، صفحه 12
http://www.hawzah.net/
مقدمه:
در شماره های گذشته گفتیم:
اعتدال، در منابع اسلامی، در قالب الفاظی چون «قصد»، «اقتصاد» و «وسط» بیان شده است. قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه معرفی کرده است، و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) همواره مردم را به میانه روی در امور دعوت کرده، می فرمودند: «یا ایها الناس علیکم بالقصد، علیکم بالقصد، علیکم بالقصد».
اعتدال در اسلام، قلمرو وسیعی دارد که برخی از آنان عبارتند از:
1ـ اعتدال در امور فردی
دین اسلام بر میانه روی در امور شخصی از قبیل عبادت، سخن گفتن، راه رفتن، خوردن و آشامیدن، دنیاطلبی، خشمو غضب، ارضای غریزه جنسی و اقتصاد، هر یک جداگانه، دستورالعمل هایی خاص دارد (در شماره های گذشته به تفصیل بیان شد.)
و اینک ادامه مقاله
2. اعتدال در امور اجتماعی:
در برخوردها و مناسبات اجتماعی باید اعتدال و میانه روی رعایت شود. آنچه در این بخش متذکر می شویم، عبارتند از:
الف) دوستی و دشمنی:
با این که اسلام از پیوندهای دوستی که میان افراد مسلمان برقرار می شود جانبداری می کند و این دوستی را سرمایه های ارزنده و گرانبها می شمارد، ولی با افراط در رفاقت و دوستی مخالف است وخواهان اعتدال در روابط دوستانه می باشد. حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «أحبِبْ حَبیبَکَ هونا مّا، عَسی أن یَکون بَغیضَکَ یوما مّا، و أبغِض بَغیضَک هونا مّا، عَسی أن یَکون حَبیبَکَ یَوما مّا»؛36 با دوست خود در حداعتدال دوستی کن؛ زیرا ممکن است آن دوست، روزی دشمن تو گردد. و در دشمنی خود نیز معتدل باش؛ زیرا ممکن است همان دشمن، روزی دوست تو گردد.
بعضی از افراد در دوستی افراط می کنند، به طوری که همه اسرار خویش، حتی مسائل خصوصی زندگی خود را با دوست در میان می گذارند؛ در حالی که چه بسا همین شخص روزی دشمن او شود. عکس قضیه نیز صادق است. بعضی از این افراد، وقتی با کسی دشمن می شوند، در دشمنی افراط می کنند و راه بازگشت را برخود می بندند. حضرت علی(علیه السلام) در نامه خود به فرزندش، به این نکته مهم و ظریف اشاره کرده، می فرماید: «إن أرَدتَ قَطیعةَ أخیکَ فَاستَبِق لَهُ مِن نَفسِک بَقیَّةً یَرجِعُ إلیها إن بَدا لَه ذلک یَوما مّا»؛37 اگر خواستی رابطه ات را با برادرت قطع کنی، راهی برایش بگذار که اگر روزی خواست برگردد، راه بازگشت داشته باشد.
سعدی با بهره گیری از این روایات می گوید: «هر آن سرّی که داری، با دوست در میان منه، چه دانی که وقتی دشمن گردد، و هر گزندی که توانی به دشمن مرسان که وقتی دوست شود.»38
(حافظ)
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروّت با دشمنان مدارا
ب) اعتماد:
هر چند اعتماد به افراد یکی از ریشه دارترین پایه های حیات اجتماعی به شمار می رود و مورد تأیید اسلام و قرآن است، اما اعتماد بیش از حد به دیگران، به خصوص در مسائل خطیر و سرنوشت ساز، با موازین عقلی و شرعی ناسازگار است. شرع مقدس در این موارد، رعایت جانب احتیاط و اعتدال را توصیه نموده است. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «لاتثقنَّ بأخیک کلَّ الثقة فان صرعةَ الاسترسال لاتستقالُ»؛39 به برادرت زیاد اطمینان و اعتماد مکن که در این صورت، قابل جبران نیست.
ج) دفاع:
شکی نیست که در نظام حقوقی، حق دفاع، مسلم و قطعی است. در روایات اسلامی، مبارزه شخص با متجاوز به جان و مال، مقدس شمرده شده و جان باختن بر سر آن، به عنوان شهادت تلقی شده است؛ اما در عین حال، این دفاع نباید از حد تجاوز کند. قرآن کریم می فرماید: «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم»؛40 کسی که به شما تجاوز کرد، به همان اندازه به او پاسخ دهید.
دستور اسلام در خصوص واکنش شخص نسبت به رفتار سوء دیگران، در مرحله نخست، عفو و گذشت و در مرحله بعدی، احقاق حق در چارچوب انصاف و عدل است و تجاوز از آن جایز نیست.
این موضوع حتی در مورد قاتل حضرت علی (علیه السلام) مورد تأکید قرار گرفت. حضرت علی (علیه السلام) در بستر (بعد از ضربت ابن ملجم) فرمود: ای فرزندان عبدالمطلب! مبادا بعد از شهادت من، در خون مسلمانان غوطه ور شوید و بگویید: علی(علیه السلام) کشته شد و به بهانه آن، خون هایی را بریزید. آگاه باشید! تنها قاتل من کشته خواهد شد. هنگامی که من از این ضربه ای که بر من زده است، شهید شدم، تنها یک ضربه کاری بر او بزنید و پس از کشتن، بدن او را مثله نکنید.41
د) معاشرت و برخورد:
در برخورد با دیگران، باید حد اعتدال رعایت شود که همان تواضع است و از حالت افراط وتفریط که تکبر و ذلت نفس است، باید اجتناب شود. حد اعتدال در رفتار با مردم، در کلام امام علی (علیه السلام) آمده است که فرمود:«لیَجتمع فی قلبک الافتقارُ الی الناس و الاستغناءُک عنهم یکون افتقارُک الیهم فی لین کلامِکَو حُسن سیرَتِک و یکونُ استغناؤُک عنهم فی نزاهةِ عرضک و بقاء عزِّک»؛42 همیشه در قلب خود دو حس متضاد را با هم داشته باش، همیشه احساس کن که به مردم نیازمندی و همیشه احساس کن که از مردم بی نیازی؛ اما نیاز تو به مردم، در نرمی سخن و حسن سیرت و تواضع است، و استغنای تو از مردم، در حفظ آبرو و بقای عزت است.
در روایتی دیگر از امام صادق(علیه السلام) حد اعتدال و میاده روی در معاشرت با مردم را چنین بیان می کنند: «لاتکن فظّا غیظا یکره الناس قربکَ و لاتکن واهنا یحقِّرُک من عرفکَ»؛43 تند خو و بد برخورد مباش که مردم نخواهند با تو معاشرت کنند و خودت را آن قدر پست نگیر که هر کس تو را می شناسد، تحقیرت کند (نه فظ غلیظ باش و نهواهن).
در معاشرت با مردم، ضمن احترام و تکریم دیگران، باید مواظب بود که آن احترام به ذلّت و احساس حقارت منتهی نشود.
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «روزی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بر جمعی از اصحابش وارد شد. آنان باگشاده رویی و احترام حضرت را سید و مولای خود خواندند. حضرت سخت خشمگین شد و فرمود: این طور سخن مگویید و مرا سید و مولا نخوانید، بلکه بگویید پیغمبر ما و فرستاده خدا. به راستی و حقیقت سخن بگویید و در گفتار خود زیاده روی و غلو نکنید که گرفتار ضلالت و گمراهی خواهید شد.»44
تواضع گرچه محبوب است و اجر بیکران دارد نشاید کرد با هر کس که هیبت را زیان دارد
ه) مدح و ذم دیگران:
تحسین اگر از حد و مرز اعتدال خارج شود، به چاپلوسی و خارج شدن از حق منجر می شود. همان طور که خودداری از تحسین نیز ـ که ریشه در کم رویی یا صفات رذیله ای چون حسد دارد ـ موجب دلسردی وعدم کارایی افراد می شود. حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:«الثّناءُ بأکثرِ من الاستحقاق ملق و التقصیرُ عن الاستحقاق یمیُّ او حسد»؛45 ثنا گفتن بیش از حد شایستگی، تملق است و کمتر از آنچه سزاوارند، یا ناشی از عجز است یا منشأ آن حسد است.
3. ریشه افراط و تفریط
ناتوانی عقل، سبب اصلی افراط و تفریط است. کسانی که دچار افراط و تفریط می شوند، عموما دست خوش نوعی عدم تعادل و توازن هستند و اگر در همان حال بتوانند به وجدان و عقل خود مراجعه کنند، درمی یابند که هر جا دست خوش ضعف عقل گردیده اند، به عدم تعادل مبتلا شده، راه افراط و تفریط پیموده اند. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «العاقل من وضع الاشیاء مواضعها و الجاهل ضدّ ذلک»؛46 عاقل کسی است که هر کاری را بهوقت و در جای خود انجام می دهد، و جاهل کسی است که ضدّ این عمل می کند.
در جای دیگر، ناآگاهی انسان عامل افراط و تفریط معرفی شده است. امام علی (علیه السلام) فرمود: «لایری الجاهل الا مفرطا او مفرّطا.»47
پی نوشت ها:
36. مصطفی زمانی، شرح نهج البلاغه، ج 4، کلمات 274، ص 283.
37. نهج البلاغه، نامه 31.
38.گلستان سعدی، باب هشتم.
39.بحارالانوار، ج 71، ص 174.
40.بقره / 194.
41.نهج البلاغه، نامه 47.
42.وسایل الشیعه، ج 8، ص 401.
43.بحارالانوار، ج 75، ص 283.
44.جعفریات، ص 184.
45.نهج البلاغه، کلمات قصار.
46.میزان الحکمه، ج 6، ص 417.
47.نهج البلاغه، حکمت 70.
علاقه مندی ها (Bookmarks)