قوانین جدید برای تفکر در دنیای دیجیتال
آیا فناوری ما را کودنتر یا با هوشتر از قبل کرده است؟ «نیکلاس کار» در کتابی که با عنوان «سایهها: بلایی که اینترنت بر سرمان میآورد» در سال 2010 به رشتهی تحریر درآورده به این موضوع پرداخته است. این در حالی است که «کلیو تامپسون» نیز در پاییز گذشته کتابی با عنوان «باهوش تر از آنچه تصور میکنید: چطور فناوری ذهن ما را تغییر داده است» منتشر کرده و به همین موضوع پرداخت.
به گزارش سافتگذر به نقل از زومیت؛ اما برای اینکه دریابیم فناوری ما را باهوش تر یا کودنتر کرده است نیاز به شاخصهایی شفاف برای ارزیابی صحیح و درست داریم. تا با استفاده از این اصول رفتارهای روزمره را بررسی کرده و مطمئن شویم که نوع تأثیر فناوری بر ما چگونه است. حال بیایید یکی از این اصول را وضع کرده و شرایط موجود را بررسی کنیم. اما چه نوع اطلاعاتی هر روزه روانهی ذهن ما میشود؟ و چه نوع اطلاعاتی را در نظر نمیگیریم و بعداً به آنها رجوع میکنیم؟
پاسخ به این پرسش تعیین میکند که چه مواردی را به دانشآموزان و دانشجویان خود آموزش میدهیم، و چه مواردی را انتظار داریم که کارکنان ما بدانند، و چطور میتوانیم منابع ذهنی خود را حلاجی کنیم. اما، پیش از رسیدن به پاسخ این پرسش، بیایید دربارهی اختاپوسی که در درخت زندگی میکرد صحبت کنیم.
در سال 2005 محققان دانشگاه کانکتیکات از گروهی از دانشآموزان کلاس هفتم درخواست کردند که سایتی مملو از اطلاعاتی پیرامون اقیانوس آرام را مطالعه کنند و پیرامون اختاپوس درختی که در آبهای شمال شرقی این اقیانوس زندگی میکرد کسب اطلاع کنند. در این وب سایت اطلاعاتی پیرامون نحوهی جفتگیری جانور، محیط و شرایط مطلوب زندگی، نوع تغذیه و دیگر مواردی از این دست آمده بود. با توجه به معدلهای تحلیلی کارشناسان دریافتند که دانش آموزان صحت اطلاعات موجود در سایت مذبور را ارزیابی کردهاند.
اما قضاوت آنها چگونه بود؟ اختاپوس درختی مشروع بود! تمامی بچهها به جز یک نفر این وب سایت را «خیلی صحیح» ارزیابی کردند. در عنوان این تحقیق دانشگاهی نیز آمده بود، «محققان دریافتند که کودکان نیازمند تواناییهای ادراکی بهتری نسبت به محتوای آنلاین» هستند. این گفته نیز مربوط به «دان لئو» استاد دانشگاه است که وی معتقد است در کلاسهای درس به خوبی میزان درک صحیح از محتوای این چنینی تدریس نمیشود.
چنین تصویری که بدست میآید کامل نیست، و این اختاپوس که در تحقیق ارائه شد را نمیتوان موجودی کاملاً خیالی دانست. دیگر داستانی که در اینجا مطرح میشود اینکه «مشکل اختاپوس درختی» موضوعی تازه نیست؛ حتی افرادی که از نظر سواد دیجیتالی در سطح بالایی هستند نیز با چنین مشکلی مواجه میشوند. و اگر آنها دانش کافی نداشته باشند ممکن است در این زمینه با مشکل ادراکی روبرو شوند. پوندسیکو میگوید:
زمانی که اتاقهای درس را با فناوری پر میکنیم و تنها بر روشهای ارائه تمرکز میکنیم و هیچ ارزش و بهایی برای محتوا قائل نیستیم، چنین مشکلاتی پیش میآید.
با این وجود، شواهدی که از چالشهای مربوط به علوم طبیعی حاصل میشود میتواند برای دانشهای بنیادین باشد. «دن ویلینگام» استاد روانشناسی در دانشگاه ویرجینیا یکی از افرادی است که در زمینهی نحوهی یادگیری دانشآموزان تحقیق و بررسی همهجانبهای را صورت داده است. وی ابراز میدارد «دادههای حاصل از تحقیقات سه دههی گذشته ما را به این جمعبندی میرساند که این مورد از نظر علمی چالشبرانگیز نیست: تفکر نیازمند اطلاع از حقایق است که نه تنها باید صحت آنها را خود بررسی کنیم، بلکه پیرامون آن فکر کنیم.» وی در ادامه میافزاید: «این رویهای است که معلمان باید پیرامونش فکر کنند – رویهها تفکراتی دارند نظیر طرح مسئله و حل آن – با دانش حقیقی ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ موضوعی که با حافظهی بلند مدت ارتباطی مستقیم دارد.»
آنچه این بچهها بدان نیاز دارند فراگیری تواناییهای آنلاین در مدرسه است. پرواضح است که بچههای کلاس هفتم این آزمایش نیازمند کسب بصیرت هستند؛ منظور دریافت برخی آشناییها مثلاً در زمینهی زیست شناسی دریایی است. اما آیا مدارس توانستهاند سواد دیجیتال که نیازمندی قرن بیست و یکم است را به دانش آموزان تعلیم دهند، منظور نحوهی تعامل و کار با رایانه و اینترنت است. در چنین دیدگاهی میتوان از طریق کسب چنین توانمندیهایی به دانش و توسعهی سواد رسید که موضوعی به مراتب مهمتر از یادگیری محتوایی صرف است.
چنین نیازمندیهایی هم کنون در بین عموم گسترش بیشتری یافته است. روبرت پوندیسکو، یکی از مدیران مجموعهی غیر انتفاعی Citizenship First که خود پیشتر معلم کلاس پنجم بوده، معتقد است که، صرف اینکه توانایی لازم برای جستجوی اینترنت به وسیلهی گوگل را دارید کفایت نمیکند و بدان معنی نیست که از بسیاری از واقعیتهای تاریخی اطلاع دارید. شما نیاز به توانایی فراتر از ارزیابی صرف دارید. برای نمونه همین مسئلهی اختاپوس درختی که از سوی محققان دانشگاه کلونینگ ارائه شد نشانگر این موضوع است. در واقع، دانش آموزان نیازمند روش مستقل برای ارزیابی صحت اطلاعات هستند.
بی شک، دانش آموزان دنیای امروز و کاربران فردا، نیازمند نوآوری، همکاری و ارزیابی هستند تا با استفاده از تواناییهای قرن حاضر بتوانند به خوبی از سواد دیجیتال استفاده کنند. اما چنین توانایی را نمیتوان از دانش جدا کرد. برای نیل به نوآوری، باید ترتیب و توالی امور را بدانید. برای این منظور، باید دانش خود را در اختیار دیگران نیز قرار دهید و آنها را با دانستههای دیگران مقایسه کنید تا در این زمینه به استادی برسید.
در اینجا، اصولی برای تفکر در دنیای دیجیتال وجود دارد. نخست، اینکه در زمینههای گوناگون نسبت به کسب دانش اولیه همت گمارید، تا بتوانید در آن زمینه به خوبی اقدام کنید. این مسئلهی علمی میتواند ارائه دهندهی بنیادهای اصولی برای ساخت و ایجاد تواناییها، و جستجوی بهینهی اینترنت باشد.
در ثانی، باید از ظرفیتهای موجود در حافظهی رایانه بهترین بهره را برده و به تقویت حافظهی انسانی همت گمارد. رایانهها ابزاری ایدهآل برای نگهداری دادهها و اطلاعات هستند – و میتوان مواردی نظیر زمان، قرارهای کاری را در آنها ذخیره کرد. رایانه (برخلاف ذهن ما) در یادآوری زمان قرارها اشتباهی نمیکند؛ اما ممکن است ما دچار این اشتباه شویم. ذهن ما در یادآوری موارد جالب و کاربردی سرتر از رایانه است و میتواند با تعامل ایدهها و تواناییهای ذهنی در نهایت به لایهای از معنا نائل شد.
بدین ترتیب میتوان پس از گذشت مدت زمان مشخص به تجربیات خوب و دانشهای ذهنی بالقوهای رسید. این یک اصل در طرز تفکر قرن حاضر است؛ انشا الله در مقالات آینده شما را با دیگر ترفندهای پیرامون این موضوع آشنا خواهیم کرد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)