خدانکنه واسه کسی پیش بیاد...
ولی وقتی میری زیر تیغ جراح که قبل از عمل بهت میگه 85%شانس زنده موندن داری نمیدونید چه حالی بهت دس میده
شبی که فرداش عمل داریو البته قسمت کسی نشه ولی باید خودت حس کنی
وقتی واسه آخرین بار با اونایی که یه عمره باهاشون نشستی پاشودی خندیدی گریه کردیو میخوای ترک کنی ....وقتی موقع رفتن چشای مادرتو میبینی خیلی سخته سخت تر از اون چیزیه که بخوام وصفش کنم
اره یه دفعه من خودمو اماده کردم....اماده ی اماده تا دم در جهنمم رفتم ولی نخواستن که برم....از اون موقع به بعد انگار که چشامو عمل کرده باشن دیدم به کل به دنیا عوض شد.....اینو میگم که هم قدر سلامتی هم قدر هر نعمت دیگه ای که خدا بهتون داده رو بدونید...خدا یا شکرت به خاطر هزاران نعمتت و البته توبه پذیریت...
یه چی یادم رفت بگم مرگ درسته یه سفره ولی اگه با شهادت سفرت اغاز بشه سعادت مندی شک نکن ...پس از خدا بخوایم با شهادت از دنیا ببردمون...
عذر میخوام که وقتتونو گرفتم
علاقه مندی ها (Bookmarks)