--------------------------------------------------------------------------------کتاب بار هستی تفکر و اندیشه زندگی انسان و تنهایی او را در جهان نشان می دهد . برداشت فلسفی کوندرا خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبرو می سازد و انسان را به تفکر پیرامون زندگی و هستی وا می دارد .--------------------------------------------------------------------------------مقدمهمیلان کوندرا متولد برنو ( چک ) است و از سال 1975 در فرانسه اقامت دارد . کتاب بار هستی تفکر و اندیشه زندگی انسان و تنهایی او را در جهان نشان می دهد . برداشت فلسفی کوندرا خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبرو می سازد و انسان را به تفکر پیرامون زندگی و هستی وا می دارد .چکیده رمان توما جراح موفق ساکن شهر پراگ است که به تازگی با دختری به نام ترزا آشنا شده است . وی احساس دلبستگی نسبت به ترزا حس می کند . شکست در زندگی مشترک اولیه او را فردی حساس کرده به طوری که از ازدواج مجدد هراس دارد، از این علاقه به ازدواج مجدد هراس دارد در نهایت این علاقه به ازدواج با ترزا می انجامد. توما معتقد است که او هم کودکی است که در درون سبدی نهاده و در رودخانه رهایش ساخته و او آن را از آب گرفته است . ترزا دختری آرام است که از محیط نا آرام خانه به توما پناه آورده است. توما با کمک دوستش سابینا برای ترزا کار تازه یی در پراگ پیدا می کند . در همین زمان کشور چک مورد حمله شوروی قرار می گیرد و دچار نابسامانی می شود به همین دلیل توما تصمیم به مهاجرت می گیرد و به همراه ترزا به زوریخ می رود اما روح نا آرام و آشفته ی ترزا تحمل این سفر را ندارد و خیلی زود به پراگ باز می گردد . به ناچار توما به دنبال وی به شهر باز می گردد . در همین احوال سابینا نیز که برای برگزاری نمایشگاه نقاشی سفر کرده با فرانز - استاد دانشگاه آشنا می شود . وی انسانی وفادار و متعهد است .این دو هیچ نقطه مشترکی با هم ندارند و خیلی زود از هم جدا می شوند . بعد از بازگشت به پراگ توما به خاطر نوشتن مقاله یی بر علیه کمونیست توبیخ و از بیمارستان اخراج می شود . چک در این زمان اوضاعی نا بسامان دارد . توما برای گذران زندگی به کارگری و پاک کردن شیشه ها می پردازد و ترزا در یک رستوران به کار مشغول می شود . خستگی ناشی از فشارهای بعد از جنگ باعث ضعف بنیه مردم گشته است، تزرا و توما نیز از این امر مستثنی نیستند به همین دلیل به روستا می روند تا به دور از همهمه و هیاهو زندگی کنند . پسر توما که اکنون دانشجو است به خاطر عقاید ضد دولتی از دانشگاه اخراج می گردد . او نیز به همراه همسرش به روستا پناه می آورد و بعد از جستجو برای یافتن پدر برایش گاه گاهی نامه می نویسد . در نهایت از بهترین جراح پراگ چیزی باقی نمی ماند، او راننده کامیون شده و ترزا مسئول به چرا بردن گاو های روستا گردیده است . فرانز در بازگشت از راهپیمایی که برای کمک به مردم صورت گرفته کشته می شود . سابینا طی نامه یی از سیمون پسر توما مطلع می گردد که توما و ترزا در جاده در حالی که توما راننده کامیون بوده کشته شده اند و در می یابد که به یقین آن ها خوشبخت بوده اند .در مجموع رمان بار هستی رمانی فلسفی است . کوندار معتقد است اگر خواننده فقط یک سطر از رمانش را نخوانده بگذارد هیچ از آن نخواهد فهمید . این نشان دهنده ی آن است که رمان بار هستی یا بهتر بگوییم سبکی تحمل ناپذیر را باید به دقت و به آرامی مطالعه نمود .نقد رمان :کوندرا در این رمان به چهار شخصیت و بیان ویژگی ها ، طرز تفکر و زندگی آن ها می پردازد . توما شخصیت جالب و مهم داستان ، ترزا عشق و حسادت ، سابینا روحیه خیانت و فرانز وفاداری را نشان می دهند . در این داستان اشاره به جنگ ناخواسته و ظلم و جوری که بر مردم چکسلواکی رفته رمان را جذاب تر نموده است .شخصیت اول داستان توما است که یک سلسله اتفاق شش گانه موجب آشنایی او و ترزا گردیده است . وی به خاطر عشق به ترزا حرفه و زندگی راحت خویش را فدا می کند . توما نمونه شخصیتی پویا است .ترزا نمونه ی زنی ساده ، بی آلایش و آرمان خواه است . زنی که در عشق حسود و از نظر روحی و جسمی حساس و ضعیف است . همین ضعف وی باعث می گردد که نتواند با واقعیت ها کنار بیاید و مدام دچار رویا می گردد . رویاهای او بازتاب غم و اندوه وی است. اگر چه او توما را دارد اما در عین حال احساس تنهایی و گاه بیگانگی دارد . در عین حال علاقه وی به همسرش چنان در وی ریشه دوانده که گاه باعث آزار او را فراهم می آورد . این ظن و گمان تا انتهای داستان با وی همراه است تا در نهایت این شک به اطمینان و اعتماد تبدیل می شود و این امر زمانی اتفاق می افتد که ترزا موهای سپید توما را مشاهده می کند . سابینا هنرمند و نقاش و دوست توما است . زنی که از هر چه رنگ تعلق دارد گریزان است . شخصیت وی در طول داستان تغییر چندانی ندارد و می توان گفت شخصیتی ایستا است . او مدام در فکر خیانت است . فرانز دوست وی عقایدی متفاوت با او دارد و شیفته ی وفاداری است . تضادهای اخلاقی این دو باعث قطع ارتباط آن ها می گردد.به اعتقاد کوندرا فرانز و سیمون قهرمانان رویایی رمان به شمار می روند . کوندرا طرفدار عقاید نیچه است و برای دکارت به خاطر داشتن عقایدش طلب مغفرت می کند . در مجموع رمان بار هستی رمانی فلسفی است . کوندار معتقد است اگر خواننده فقط یک سطر از رمانش را نخوانده بگذارد هیچ از آن نخواهد فهمید . این نشان دهنده ی آن است که رمان بار هستی یا بهتر بگوییم سبکی تحمل ناپذیر را باید به دقت و به آرامی مطالعه نمود . اکرم نعمت اللهیبخش ادبیات تبیان
علاقه مندی ها (Bookmarks)