)
دانشمندان به حيرت دچار شده بودند و بر سر اين بحث مانده بودند که مردمان 4000سال پيش چگونه توانسته اند چنين سنگهاي عظيمي را 200 کيلو متر حمل کنند و به محل بياورند ؟ کليه شواهد نشان مي دهند که در 40 قرن پيش هيچ وسيله اي در سراسر اروپا وجود نداشته است که بتواند قدرت حمل و نقل بارهايي به اين سنگيني ان هم از فاصله هاي بسيار دور را داشته باشد. شايد يخهاي متحرک يا يخچالهاي طبيعي به دلايلي که معلوم نيست و شايد سيلابهايي بس عظيم و با قدرت سنگها را به نزديک محل کنوني استون هنج اورده باشد.
نکته ديگر اينکه مردمان پيش از تاريخ با چه ابزاري توانسته اند تخته سنگهايي به اين عظمت را در اندازه هاي دلخواه بتراشند و... حال که تراشيدند چگونه انها را بر پاي نگه داشتند ؟ هنگامي که در سال 1950 مي خواستند استون هنج را به شکل اول ان در بياورند و سنگهاي افتاده را راست کنند از بزرگترين جرثقيل موجود ان زمان در انگلستان استفاده شد ! اما مگر مردمان پيش از تاريخ جرثقيل در اختيار داشتند ؟ شايد هزاران کارگر روزها و روزها کار مي کردند و به کمک طنابهاي بافته شده از رشته هاي تابيده پوست گاو * سنگها را را روي الوار و تنه درختان پيش مي کشيدند تا هر تخته سنگ را با رنج ومشقت بسيار از ان سوي کشور به اين سو بياورند ! و... اصولا چرا بايد اين محل براي ساختن استون هنج انتخاب شود و چرا بنا را در همان محل طبيعي سنگها نساختند ؟ تراشکاران سنگ با چه ابزاري کار مي کردند؟ مهارت را چگونه اموخته بودند؟ ... سرانجام اينکه هدف از اين همه تلاش و کوشش سيصد ساله چه بوده است ؟
با توجه به دقتی که در ساختمان استون هنج شده و نیروی کار عظیمی که طی سه قرن صرف ان شده * روشن است که این بنا بسیار با اهمیت بوده و شایسته است که انسان معاصر تحقیق کند تا استون هنج چرا ساخته شده و برای چه کاری بوده است؟
در این مورد گمانه زنی های زیادی وجود دارد :
* معبد آفتاب (؟) : با توجه به این که محور بندی ستونهای سنگی چنان است که جهت استون هنج به سوی شرق و رو به طلوع خورشید است * هر بامداد می توان معجزه روزانه پیروزی روشنایی بر تاریکی را دید و شاهد زایش با شکوه سپیده دم بود. بنابراین یک حدس این است که استون هنج معبدی بزرگ برای پرستش افتاب بوده است .
* پرستشگاه (؟) : استون هنج نمی توانسته خانه باشد زیرا هرگز بام نداشته است . و همچنین به منظور نگهداری حیوانات ساخته نشده . بی هیچ تردید این بنا معنای معنوی داشته و جایگاه مقدسی بوده و گمان بر این است که پرستشگاه باشد .
از اینکه چه چیز یا چه کسی در استون هنج پرستش می شد و چرا این نقطه خاص برای " مقدس بودن " انتخاب شده است * هیچ مدرک خاصی در دست نیست .
اگر این فرض صحیح باشد که استون هنج پرستشگاه بوده است * به طور دقیق معلوم نیست که ایا همه افراد جامعه اجازه داشتند به درون ان بروند یا فقط چند زن یا چند مرد یا چند کودک ویا چند راهب وارد ان می شدند ؟ نمی دانیم که ایا پرستش کنندگان با شادی وپایکوبی وارد می شدند یا با احترام ؟
ساختمان استون هنج که دهها و صدها نفر در کار ساختن ان سهم داشتند می توانسته است حداکثر 300 نفر را در خود جای دهد پس این فکر پیش می اید که فقط افردی خاص مثلا کاهنان اجازه ورود را داشته اند و بقیه پیروان در بیرون می ایستاده اند و گرداگرد استون هنج به زیارت و عبادت می پرداخته اند .
جالب اینکه ناحیه مرکزی استون هنج (که با سنگهای عظیمی احاطه شده و ان را از فضای بیرون جدا می کند )از لحاظ مساحت شبیه محل قرار گرفتن گروه سرود کلیسا های قرون وسطای اروپاست .
* مقبره سلاطین (؟) : یک فرض دیگر ان است که استون هنج مقبره پادشاهان و حکمرانان باستانی بریتانیا بوده همانند : اهرام مصر تا مقبره ای عظیم و با شکوه برای سلا طین باشد .


* رصد خانه (؟) : جرالد هاوکینز و جان وایت دو ستاره شناس انگلیسی اعتقاد دارند که استون هنج رصد خانه ای به منظور بررسی اوضاع و احوالات سیارات بوده و ستاره شناسها در 4000 سال پیش با مشاهده اینکه در هر روز از سال شعاع خورشید از چه زاویه ای از میان ستونها می گذرد و چگونه سایه می اندازد عملا نوعی تقویم خورشیدی در اختیار داشته اند و ضمنا می توانسته اند زمان وقوع کسوف و خسوف ماه و خورشید را تعیین کنند .
این دو ستاره شناس با نگریستن به محل تک تک سنگها و محاسبه چگونگی ارتباط ستو نها با حرکت خورشید و ماه فکر می کنند که استون هنج محلی برای مطالعه دقیق اسمان و حرکت ماه و ستاره گان در فصلهای مختلف سال بوده است و بنا براین همانند تلسکوبها و کامپیوترهای امروزی برای ردیابی اجرام اسمانی از انها استفاده می کرده اند .
* کلید دیگری هم هست : والتین تریشین اختر شناس روسیه عقیده دیگری دارد . او می گوید : " دانش بشر در 4000 سال پیش به ان اندازه نبوده است که بتواند به فکر محاسبه کسوف و خسوف باشد" . این اختر شناس مطلبی را عنوان می کند که به راستی شگفت انگیز است . او عقیده دارد :" قرنها و هزاران سال پیش موجوداتی متفکر از دیگر کرات به کره زمین امده اند
و اثاری از خود بر جای گذارده اند که یکی از انها همین استون هنج است " .
به گفته تریشین " اگر بگوییم این بنای عظیم را مردمان عصر برنز در بریتانیا ساخته اند * عقل نمی پذیرد زیرا ساکنین کم شمار و پراکنده بریتانیا نه وسایل لازم برای چنین کاری را داشته اند و نه دانش ان را.
اگر بگوییم تمدن بزرگی در بریتانیا بوده که بعد ها رو به زوال رفته و استون هنج از کارهای به جا مانده از ان تمدن است چرا اثار دیگری جز این بنای شگفت انگیز در دست نیست ؟ می ماند که فرض کنیم بنای استون هنج را ساکنان کرات دیگر ساخته اند ."
و ... در این صورت دیگر دانشمندان می پرسند : " دلیل و منظور انها از پدید اوردن استون هنج چه بوده ؟ "
این فرضها که استون هنج معبد افتاب ... پرستشگاه ... مقبره سلاطین ... رصد خانه ... یا رد پایی از موجودات کرات دیگر باشد در شرایطی است که سنگ اونگ عظیم دشت سالزبوری یک پدیده طبیعی نیست و به طور قطع و یقین بنایی است که ان را " ساخته اند" اما چه کسانی ؟ د به چه منظوری؟
تردید ها هنوز پا برجاست همانند استواری استون هنج شاید نسلهای اینده به جواب برسند و شاید هم هرگز پاسخی برای " معمای استون هنج " یافت نشود .