مسلما خانمها
مسلما آقايان
مگر آقايون آشپزي هم بلدند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
ببخشید راستش من آشپزی بلد نیستم و خانومم همیشه آشپزی رو انجام میده من فقط نون خالی میخورم اگه گشنه ام بشه مگر این که غذای حاضر شده از قبل رو..
خلاصه اما پدرم آشپزیش از مادرم بهتره
پس من رای ندادم چون نامردیه!!
التماس دعا
خدایا مگذار ما از ثقل اکبرت غافل شویم
سلام خوب معلومه که خانوما آشپزیشون بهتره آقایون فقط بلدن غذارو بخورن توجه کنید خودتون متوجه میشین
طرز تهیه نیمرو توسط خانمها و اقایان
خانمها
توی ماهیتابه روغن میریزن.
...............اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن.
تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن.
چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن.
آقایان
توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن.
توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن.
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن.
توی ماهیتابه روغن میریزن.
توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن.
یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن.
چند تا فحش میدن.
دنبال کبریت میگردن.
با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره.
ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!)
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن.
تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن.
چند تا فحش میدن و لباس میپوشن.
میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن.
تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن.
روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن.
تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن.
دنبال نمکدون میگردن.
نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن.
دنبال کیسهی نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن.
نمکدون رو پر از نمک میکنن.
صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون.
نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن.
بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه.
چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن.
توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن.
با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن.
صدای گل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون.
سریع برمیگردن توی آشپزخونه.
تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن.
ماهیتابه رو میندازن توی سینک.
دنبال ظرفهای مسی میگردن
قابلمهی مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن.
چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن.
یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن.
چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن.
یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه.
روی باقیماندهی تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن.
چند تا فحش میدن و بلند میشن.
نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن.
قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن.
چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن.
با یه پارچهی تنظیف قابلمه رو برمیدارن.
پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن.
نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
دیگه داشتم نا امید میشدم که این نیمرو بخوره. بابای من از فوتبال آنچنان پیگیری ای نداره شاید برای همین هم آشپزیش خوبه !!(البته من که اصلا فوتبال نگاه نمیکنم چرا خوب نیست؟!)
التماس دعا
خدایا مگذار ما از ثقل اکبرت غافل شویم
آقايون غير از خوردن و غر زدن كار ديگه ايي بلد نيستند.
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)