دلیل سرکوب احساسات و علایق مان چیست؟
آیا شما جزو کسانی هستید که به راحتی احساسات خود را بیان می کنند یا قادر نیستید احساسات و هیجانات خود را نشان داده و آنها را در درون خود می ریزید؟ ابراز صحیح احساسات نقش مهمی در سلامت روان دارد.
در تعریف خودآگاهی، یکی از ویژگی های انسان سالم، شناخت دقیق احساسات و هیجانات است. در واقع انسان موفق، کسی است که هر لحظه قادر است احساس خود را بشناسد و دلیل آن را پیدا کند چون در صورت نشناختن احساسات، ما قادر نخواهیم بود افکار اشتباه خود را که باعث ناراحتیمان شده تغییر دهیم.افراد باید احساسات خود را شناخته و علت آن احساس را جست و جو کنند و در صورت نیاز آن را بیان دارند. گاهی از دیگران می رنجیم که چرا ما را درک نمی کنند و باعث ناراحتیمان می شوند، درصورتی که شایددیگران از احساس عمیق ما اطلاع نداشته باشند.بنابراین ما باید بیاموزیم به جای خشم و عصبانیت، احساس خود را بیان کنیم. اما چرا برخی قادر نیستندمحبت و علاقه خود را ابراز کنند واز این موضوع در رنجند. به عقیده شما، چه دلایلی باعث می شود افراد نتوانند احساسات خود را بروز دهند؟برای بررسی علمی و عمیق این پرسش ها گفت و گو با دکتر علی بابایی زاد، مشاور روانشناسی، روان درمانگر و مدرس تحلیل رفتار متقابل را با هم می خوانیم.چرا بعضی ها قادر به بیان احساسات خود نیستند؟-دلایل متفاوتی وجوددارد. نوع تربیت و پیام های والد که در درون این گروه از افراد شکل گرفته، به آنها می گوید که بیان احساس برای تو جایز نیست. مثلا ممکن است برای یک مرد در یک مورد خاص، بیان احساس رفتاری به دور از مردانگی اش باشد اما برای یک زن بیان آن احساس بجا باشد. اینکه ما در کودکی با چه فرهنگی بزرگ شده ایم، در آینده تاثیر زیادی بر بیان احساسات ما خواهد گذاشت.در کودکی بیان بعضی احساسات برای ما جایز است اا در بیان بعضی دیگر مجاز نیستیم. مثلا ممکن است برای یک پسر چهار، پنج ساله بیان خشم جایز باشد اما ابراز غم نه. بنابراین او در بزرگسالی هنگامی که خشمگین می شود می تواند خشم خود را بیان کند ولی اگر غمگین شود بیان احساس غم یا ترس برایش امکانپذیر نیست و ما با مکانیسم دفاعی به نام «پوشش احساسی» روبرو می شویم.پوشش احساسی یعنی زمانی که غمگین است خشمگین می شود یا ممکن است برای یک دختر در فرهنگی که بزرگ شده، خوشحالی قابل بیان نباشد ولی احساس غم یا ترس قابل بیان باشد، بنابراین او می توانددر بزرگسالی غمگین شود ولی حق ندارد خیلی خوشحال و شاد باشد.گاهی اوقات ما احساستمان را به دلیل این پیام های والد بیان نمی کنیم. گاهی هم احساس خود را بیان نمی کنیم چون در زیر آن ترس از تایید نشدن، ترس از طرد شدن، ترس از کنار گذاشته شدن، ترس از کامل نبودن، ترس از خارج شدن از محدوده ایمن، ترس از ناکامی و ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن یا برچسب خوردن، وجود دارد.بنابراین ما با مجموعه ای از ترس ها هم روبرو هستیم که اگر احساسات خود را بیان کنیم با آنها مواجه می شویم درحالی که بسیاری از این ترس ها وجود خارجی هم ندارند ولی ما به صورت درونی، چون از آنها می ترسیم بیان احساس نمی کنیم. برای مثال کسی که ترس از کامل نبودندارد احساسش را بیان نمی کند، زیرا فکر می کند که این احساس نقطه ضعفی برای اوست. کسی که از قضاوت شدن ترس دارد نگران این است که مردم درباره او چه فکر می کنند. بنابراین چنین فردی از ترس حرف نمی زندو احساسش را بیان نمی کند. دلیل دیگری که باعث می شودفرد احساس خودرا بیان نکندمکانیزم های دفاعی است.در مکانیزم دفاعی «قرنطینه» بخش هیجانی و احساسی یک موضوع را چون برایمان دردناک وغیرقابل پذیرش است در سطح ناخودآگاه سرکوب می کنیم و بخش غیرهیجانی احساسی اش را بیان می داریم. گاهی احساساتمان را بروز نمی دهیم چون درونمان احساس اغراق شده ای وجود دارد. در واقع ما در محیط های احساسی و هیجانی تحریک می شویم و ترس از اینکه مبادا احساس ما منتهی به عدم کنترل شود احساسات خود را بیان نمی کنیم.مکانیسم دفاعی چیست؟- به طور کلی مکانیسم های دفاعی شیوه های غیرارادی و ناخودآگانه ای هستند که از طریق تحریف یا انکار واقعیت موفق به کاهشاضطراب و مدارا با هیجانات منفی در فرد شده و موقتا تعادل و یکپارچگی شخصیت را تا یافتن راه حل درست و واقعی حفظ می کنند.بنابراین وقتی مشکلی به وجود می آید چون درون فرد استرس و اضطراب ایجاد می کند او برای رها شدن از تنیدگی و فشار این اضطراب، یک یا چند مکانیسم دفاعی را به کار می برد. مثلا ممکن است وقتی با مشکلی مواجه می شود، به طور ناخودآگاه عوامل بیرونی مانند خانواده، جامعه و ... را مقصر بداند و نقش خود را نادیده بگیرد.چرا برخی قادر نیستند علاقه خود را بروز دهند؟- دلایل متفاوتی وجود دارد:خودمان را دوست نداریم بنابراین نمی توانیم دیگران را دوست بداریم.نمی توانیم خود را منبع نوازش و احساسات در نظر بگیریم بنابراین احساست خود را بیان نمی کنیم که مبادا نوازش دریافت کرده باشیم.مسوولیت پذیر نیستیم و نگرانیم که بمادا بیان احساس، باعث مسوولیت شود.غرور، عدم اعتماد به نفس، خودشفتگی و کمال طلبی باعث می شود دیگران را لایق بیان احساس خود ندانیم.ترس از طرد شدن، قضاوت شدن، خارج شدن از قالب های فرهنگی و کلیشه ای، کنترل شدن، از دست دادن مرزهای ارتباطی، عبور از الگوها و کلیشه های مردانه و زنانه و ...سوال آخر: برای کسی که به یکی از دلایل بالا مثلا به دلیل غرور قادر به ابراز احساس خود نیست چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟- باید دلیلش ریشه یابی شود. یکی از دلایل مغرور بودن، ترس و احساس حقارتی است که باید درمان شود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)