نقش خلاقیت در کارآفرینی و فروش(بخش اول)
نقش خلاقیت در کارآفرینی و فروش
بخش اول: نقش خلاقیت در تولید ملی و فروش
یکی از مشکلات سنتی اقتصاد ایران وابستگی به نفت می باشد. این اقتصاد نفتی در طی دهه های گذشته ما را به خام فروشی عادت داده و نوعی تنبلی در
افراد ایجاد نموده است، به نحوی که اکثریت افراد جامعه فکر می کنند چون ایران کشوری با منابع عظیم نفت، گاز و معادن می باشد و از این نظر ثروتمند است،
پس با فروش این منابع می تواند ثروت زیادی کسب نماید و دیگر نیازی به تولید نیست و با غالب شدن بر این نگرش به جای این که به تولید فکر کنند، به واسطه گری و دلالی متوسل می شوند و بدین شکل انرژی انسانی عظیمی در کشور از بین می رود.
در آن طرف قضیه اگر به کشورهای پیشرفته نظری داشته باشیم، مشاهده می گردد فقط یک دسته از این
کشورها در مقایسه با ایران دارای ذخایر طبیعی بسیار اندک و برخی دیگر دارای ذخایر متوسطی نسبتبه
ایران هستند، ولی ثروت آن ها بسیار بیش تر از ما می باشد. خانه های کشورهای پیشرفته اروپایی با گاز
ایران گرم می شود. سوخت اتومبیل و هواپیماهای آن ها با نفت ما تأمین می گردد و ماده اولیه کارخانجات
آنها از ایران به دست می آید. این کشورها بابت خرید نفت و گاز و مواد اولیه به ما پول پرداخت می کنند،
ولی در نهایت ثروت آن ها از ما بیش تر است؟اگر بخواهیم دلیل این مشکل را در یک جمله بیاوریم،
میتوانیم بگوییم " ما عادت به تولید نداریم و در بخشی هایی هم که تولید داریم، در تولیدمان خلاقیت
نداریم". یک مثال ساده می تواند موضوع را برای ما شفاف تر کند. اگر ما یک شمش آهن به ارزش پنج
هزار تومان را با تغییر جزیی به شکل نعل اسب درآورده و بفروشیم ده هزار تومان دریافت می کنیم و حال
اگر این شمش را به سوزن های مخصوص چرخ های گلدوزی تبدیل نمائیم و همه سوزن ها را بفروشیم،
دو میلیون تومان دریافتی خواهیم داشت و اگر همین شمش را به فنرهای ریز ساعت های مچی تبدیل
کنیم، بین پنجاه تا هفتاد میلیون تومان درآمد کسب می گردد. حال تصور کنید اگر قوه خلاقیت خود را به
کار اندازیم چند محصول دیگر می توانیم از همین شمش آهن بسازیم و با چه قیمتی می توانیم آن ها را
بفروشیم؟ آیا فروش شمش آهن مقرون به صرفه است؟ در حال حاضر ما سالانه بیش از پنج میلیون تن
فولاد صادر می کنیم که پس از تبدیل این فولاد به کالاهای دیگر نظیر اتومبیل و هواپیما و واگن های قطار و
... به قیمتی صد تا هزار برابر به ما فروخته می شود! البته فروش فولاد در مقایسه با فروش سنگ آهن
بسیار بهتر است؛ ولی چرا به فکر سودی هزار برابری نباشیم؟ فروش مواد پتروشیمی به مراتب بهتر از
نفت خام است اما اگر همین ماده پتروشیمی به پلاستیک تبدیل شود و با آن پلاستیک کالاهای جذاب و
جدیدی تولید شود صدها برابر سود نصیب ما خواهد شد. پس نتیجه می گیریم "خام فروشی یک فاجعه
بزرگ برای درآمدهای کشور ماست". نکته بعدی این جاست که جهان به سرعت در حال تغییر است و در
اثر این تغییرات نیازها و سلیقه های مردم با سرعت بالایی تغییر می کند و برای این که با این تغییرات
همگام شویم، بایستی قدرت خلاقیت مان در تولید بسیار زیاد باشد. به طور مثال ما حدود ده سال قبل
خودروی ملی سمند را در کشور تولید کردیم که در زمان خودش از نظر ظاهری بسیار مورد پسند بود ولی
بعد از ده سال فقط چندین بار چراغ هایش را عوض کردیم و برخی امکانات صوتی و تغییر در سیستم ترمز
ایجاد شد و ظاهر کلی این خودرو هیچ تغییری نکرد. از طرف دیگر شاهد بودیم سالی چند بار شکل
ظاهری اتومبیل های خارجی تغییر کرده و علاقه مردم به خرید اتومبیل های خارجی حتی با چندین برابر
قیمت خودروی ملی، افزایش یافته است و دلیلش نیز آن بود که " خلاقیت ما در تولید با تغییرات همگام
نبوده است".
مشابه این مثال را در اکثر واحدهای تولیدی کشور شاهد هستیم. واحدهای تولیدی ما اغلب دچار
روزمرگی شده اند و همین مشکل دیر یا زود آن ها را به زیان آوری و تعطیلی خواهد کشاند. شاید بگوئید
در موقعیت فعلی رکود اقتصادی بر بازار حاکم است و من می پرسم رکود اقتصادی برای چه کسانی؟
چند روز قبل خبری را درباره محصول جدید شرکت اَپل مشاهده کردم که در برخی از کشورها مردم حدود
48 ساعت برای خرید آن در صف بوده اند؟ قطعاً تولید کنندگانی که خلاقیت در محصول ندارند، دچار رکود
شده اند؛ زیرا بازار آن ها را شرکت های خلاق صاحب شده اند. واقعیت این است که: "آینده متعلق به
شرکت های خلاق و نوآور می باشد". اگر به تاریخ کشورمان نگاهی داشته باشیم، مشاهده می کنیم در
حال حاضر نسبت به همه دوران یک پله بالاتر هستیم. صنایع مادر نظیر: پتروشیمی، فولاد و... در کشور به
خوبی در حال توسعه است و بایستی همه تلاش خود را برای رسیدن به پله بعدی به کار گیریم و با
خلاقیت کالاهای جدیدی از این مواد بسازیم. تهدید تحریم نفت را به یک فرصت تاریخی تبدیل کرده سعی
کنیم برخی از عادت های اقتصاد نفتی را در کشور تغییر داده و فرهنگ تولید و کارآفرینی را جایگزین نمائیم.
هم چنین مدیران واحدهای تولیدی بایستی به جذب مشاوران و کارکنان خلاق روی آورده و خلاقیت
سازمانی را در همه بخش ها حاکم نمایند.
مهندس علی زارعی کارشناس خلاقیت و کارآفرینی صدا و سیما
علاقه مندی ها (Bookmarks)