یکی از بزرگترین سورپرایزهای E3 امسال بازی Watch Dogs از طرف شرکت Ubisoft بود که IP جدیدی از استودیوی Ubisoft Montreal است. داستان این بازی در مورد هکری حرفه ای به نام آیدن پیرس (Aiden Pearce) است که با استفاده از سیستمی به نام ctOS می تواند تمام وسایل دیجیتالی و کامپیوتری شهر را در کنترل خود بگیرد. هر کسی با وجود چنین قدرتی خطرناک خواهد بود و این یعنی دشمنان زیادی هم خواهد داشت و همین موضوع اصلی ترین بخش داستان Watch Dogs است. نگاهی به نمایش این بازی در E3 امسال می اندازیم. بازی از قدم زدن پیرس در خیابان های شهر شیکاگو آغاز می شود.
بادی از کنار می وزد و لباس پیرس را به زیبایی تکان می دهد و اشیاء روی زمین و لیوان های پلاستیکی را تکان می دهد. Ubisoft از همان ثانیه های اول نمایش دو تکنولوژی فیزیک و فیزیک لباس خود را به رخ می کشد. نوع لباس پوشیدن شخصیت اصلی مثل این است که او یک Assassin مدرن است. لباس بلند، یقه پوشیده و کلاه نقاب داری که صورتش را پوشیده، نشان از احتیاط او می دهد. حرکت های NPCها بسیار طبیعی و واقعی است و اگر واقعاً در بازی نهایی، در سطح شهر چنین رفتارهایی را از آن ها ببینیم، با یک حرکت عظیم از طرف Ubisoft روبرو خواهیم بود. خدمتکار رستورانی میزهای جلوی در را تمیز می کند، تعداد زیادی در حین راه رفتن با استفاده از تلفن همراه خود صحبت می کنند و بعضی ها با انیمیشن های نرم بدن و صورت خود با هم ارتباط برقرار می کنند و گفتگو می کنند.
کمی جلوتر، گدایی از زنی که از جلوی او رد می شود، طلب پول می کند و پیرس تلفن همراه خود را درمی آورد. تلفن همراه، قوی ترین سلاح شما در این بازی است. با روشن کردن آن تمام وسایل دیجیتالی اطراف و تلفن های همراه دیگران در شبکه شما حضور پیدا می کند. می توانید در طول شهر به تلفن هر کسی که دوست دارید، دسترسی پیدا کنید و مکالمه های آن ها را بشنوید و یا چراغ های مغازه یک فروشگاه را خاموش کنید. جزئیات شهر بسیار بالا و گرافیک بازی از آنجایی که روی یک PC قدرتمند اجرا می شود، بسیار چشم نواز است. تابلوی اعلام خبری در کنار ما، می گوید که یک توده بارانی به سمت شهر شیکاگو در حال حرکت است.
در آن سوی خیابان یک گالری است که مردم روبروی آن صف کشیده اند تا وارد شوند. خبرنگاری همراه با یک فیلمبردار جلوی نمایشگاه گزارش تهیه می کنند و خیلی واقعی شمارش معکوس گفته و با نورپردازی، گزارش خود را شروع می کنند. صف کنار ما پر از آدم هایی است که سیگار می کشند، به دیوار تکیه داده اند و یا با هم صحبت می کنند. از آنجایی که هیچ کس حوصله ایستادن در صف را ندارد، پیرس تلفن همراه خود را درآورده و با زدن یک دکمه باعث اختلال در وسایل برقی اطراف می شود. همه به تلفن های همراه خود نگاه می کنند و فیلمبردار دوربین خود را چک می کند. با پرت کردن حواس افراد به شیوه Assassin’s Creed (البته به سبک مدرن تر!) می توانیم راحت وارد گالری شویم.
چهره مردی روی مانیتور بزرگ به چشم می خورد که نام او جوزف دیمارکو (Joseph Demarco) است. گالری بسیار شلوغ و پر از آدم است که هر کدام مشغول کاری هستند و هر کسی که تلفن همراهش را در دست داشته باشد، قابل هک شدن است. کمی جلوتر یک مرد آسیایی به سمت ما می آید و در مورد علت حضور پیرس در اینجا سوال می پرسد. در حالیکه به نظر می رسد که این دو قبلاً همدیگر را می شناسند، پیرس می گوید که به دنبال دیمارکو است و ما متوجه می شویم که در حقیقت خود دیمارکو هم دنبال پیرس می گردد و پیرس در حقیقت با آمدن به سالن دیمارکو در حقیقت از خود به عنوان یک طعمه برای دستیابی به او استفاده می کند.
مرد آسیایی هم یک اسلحه به پیرس می دهد و کمی جلوتر پیرس متوجه زنی می شود که با تلفن همراه صحبت می کند. با بردن دوربین به سمت هر شخص می توانید تمام اطلاعات او را مشاهده کنید. ما با یک نگاه می فهمیم که این زن کارمند دیمارکو است. او 35 سال سن دارد، منشی و برنامه ریز دیمارکو است و 83,455 دلار در ماه دریافت می کند. کار جالبی که Ubisoft در این بازی انجام داده، شخصیت سازی برای تک تک NPCهای بازی است. همه آن ها اسم، سن، شغل، میزان درآمد و اطلاعات دیگر دارند و همین موضوع به واقعی کردن فضای کلی Watch Dogs کمک می کند. مثلاً در این مکان افراد خیلی زیادی هستند که می توانیم اطلاعاتی را از آن ها بدست بیاوریم.
مثلاً یک خبرنگار، یک آشپز که HIV دارد و... در اطراف ما هستند. زن مورد نظر ما به دیمارکو زنگ می زند و ما می توانیم بشنویم که به او می گوید که پیرس در نمایشگاه است و دیمارکو هم که از دل و جرأت پیرس تعجب کرده به زن می گوید که نگذارد ما آنجا را ترک کنیم تا خود دیمارکو به آنجا بیاید. زن در حین صحبت با تلفن به گاردهای اطراف اشاره می کند و در حالیکه دو گردن کلفت که یکی از آن ها Krav Maga بلد است به ما نزدیک می شوند، پیرس از دست آن ها فرار می کند. در بین راه اطلاعات افراد دیگر را هم می بینیم. مثلاً یک زن خانه دار، یک اجاره دهنده املاک با گروه خونی A و یک پرستار را می بینیم.
کمی جلوتر یک گردن کلفت دیگر با سابقه فعالیت در ارتش را می بینیم که به ما می گوید از جای خود تکان نخوریم و هکر ما که در ظاهر یک خبره کامپیوتر است، خبره حرکات رزمی هم از آب درمی آید و با باتوم خود گارد را به زمین می زند. پیرس سریع از نمایشگاه خارج می شود و حالا فضای بیرون یک شب بارانی است. خیلی جالب است که در ابتدای نمایش اعلام شده بود که به زودی باران خواهد بارید و واقعاً هم اینطور شد. سیستم آب و هوای داینامیک بازی خیلی جالب از طریق خبرگزاری ها قابل پیش بینی هم هست. جلوه باران و نورهای شهر بسیار زیبا هستند و مردم هم چتر به دست گرفته اند. زنی تاکسی می گیرد و در حالیکه چتر خود را می بندد، سوار تاکسی می شود.
پیرس پارچه پایین یقه خود را بالا می زند و اسلحه به دست می گیرد و ما متوجه می شویم که به بخش اکشن بازی نزدیک می شویم. خیلی جالب است که با وجود دوربین های فراوان در سطح شهر، پیرس صورت خود را می پوشاند که شناسایی نشود و همین موضوع باز هم سعی در واقعی تر شدن فلسفه کلی بازی دارد. با مشاهده نزدیک شدن ماشین دیمارکو، پیرس چراغ های راهنمای چهار راه را به سبز تغییر می دهد و ما شاهد تصادف شدید چند ماشین با هم می شویم. مردی کنار خیابان سریع به سمت یکی از ماشین ها می دود و زنی را که در تصادف بوده، بیرون می آورد و از او می پرسد که آیا حالش خوب است یا نه.
چند نفر از ماشین دیمارکو خارج می شوند و به سمت ما شلیک می کنند. پیرس همانند مکس پین (Max Payne) از Bullet-Time استفاده می کند و به سمت دشمن شلیک می کند. پیرس پشت ماشینی سنگر می گیرد که مردی داخل آن سعی دارد همسرش را که پشت فرمان بوده، نجات دهد. می توانید مرد را از داخل ماشین نجات دهید و یا می توانید به مبارزه خود بازگردید. پیرس مرد را به آرامی از ماشین بیرون می آورد و ما همسر بیهوش او را داخل ماشین می بینیم. پیرس به سمت ماشین دیگری می دود و طی حرکتی بسیار زیبا با انیمیشنی دیدنی از روی کاپوت یک ماشین پریده و سپس از روی ماشین دیگر سر می خورد و در همین حین تیراندازی کرده و اسلحه دشمن مرده خود را برمی دارد. پمپ بنزینی در آن کنار منفجر می شود و موج آن پیرس را به زمین می زند.
بعد از کشتن تمام دشمنان، پیرس دیمارکو را از ماشینش بیرون می آورد و او را می کشد. حال پلیس به دنبال پیرس است و ماشین اسپرت کنار ما نوید یک فرار جذاب را می دهد. پیرس سوار ماشین می شود و در حالیکه هلیکوپتر و ماشین های پلیس به دنبال او هستند، فرار می کند. کمی جلوتر یک پل دیده می شود. پیرس با هک کردن پل باعث بالا آمدن آن و در نهایت پریدن او از پل و سد کردن راه پلیس می شود و نمایش بازی در اینجا به پایان می رسد. Watch Dogs یک بازی بسیار نوآور و پیشرفته در سبک Open-World است و به نظر رقیبی جدی برای GTA خواهد بود. این بازی قابلیت Co-op هم دارد و در طول نمایش E3 شخص دیگری مشغول بازی کردن بخش دیگر داستان با شخصیتی دیگر بود.
وظیفه او کمک به پیرس برای فرار از پلیس ها بوده و چنین Co-op پیشرفته ای واقعاً می تواند برای این بازی جذاب باشد. Watch Dogs به نظر Assassin’s Creed مدرن است که بحث بسیار جالب و قابل تأمل Information Warfare (جنگ اطلاعاتی) را مطرح می کند. این موضوع این روزها با پیشرفت تکنولوژی خیلی وسیع تر شده و ما شاهد مطرح شدن آن در بازی های دیگر مثل Call of Duty: Black Ops II هم هستیم که چه می شود اگر کنترل کامپیوترها و تلفن های همراه ما به دست دیگران بیفتد. بحثی که سال 1999 با فیلم The Matrix بیشتر به چشم آمد و امروزه عواقب آن بسیار بارزتر است. در آینده این بحث را بیشتر باز می کنیم و نگاهی به فلسفه داستانی Watch Dogs و شکل واقعی آن در دنیای امروز ما می اندازیم.
نویسنده: حمیدرضا نیکوفر
www.pardisgame.net
علاقه مندی ها (Bookmarks)