از مکافات عمل غافل نشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
از مکافات عمل غافل نشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
از پاسخ من معلمان آشفتند/از حنجره شان هرچه در آمد گفتند/اما به خدا هنوز هم معتقدم/از جاذبه تو سیب ها می افتند پوریا دیارکجوری
وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است![]()
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...![]()
تو را دوش هنر می باید اندوخت
حدیث زندگی می باید آموخت
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
تو را با غیر نمیبینم صدایم در نمی آید
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
از پاسخ من معلمان آشفتند/از حنجره شان هرچه در آمد گفتند/اما به خدا هنوز هم معتقدم/از جاذبه تو سیب ها می افتند پوریا دیارکجوری
در خواب دوش پیری درکوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن![]()
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...![]()
نیابد مراد آنکه جوینده نیست
که جویندگی عین بالندگیست
- - - به روز رسانی شده - - -
نیابد مراد آنکه جوینده نیست
که جویندگی عین بالندگیست
از پاسخ من معلمان آشفتند/از حنجره شان هرچه در آمد گفتند/اما به خدا هنوز هم معتقدم/از جاذبه تو سیب ها می افتند پوریا دیارکجوری
بچه هامن تازه عضو شدم...من بیام مشاعره
تا تماشای جمال خود کند نور خود در دیده ی بینا نهاد
دم به دم در هر لباسی رخ نمود
لحظه لحظه جای دیگر پا نهاد
از پاسخ من معلمان آشفتند/از حنجره شان هرچه در آمد گفتند/اما به خدا هنوز هم معتقدم/از جاذبه تو سیب ها می افتند پوریا دیارکجوری
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)