اين فرشته زمينى پاك كه سرور دل خسته و بى رمق رسول خداست; برگزيده اى است از ميان تمام مخلوقات حضرتش.
كه آغاز آفرينش او, حكايتى ناپيداست. ژرف و عميق.
آنسان كه بى شك, اعتكاف چهل روزه رسول اكرم اين بار نيز معجزه اى ديگر در بر دارد.
جايگاه رفيع و منيع او در بارگاه الهى, غير قابل ترجمه است.
قبل از همه موجودات قدم بر بهشت برين مى نهد و خانه اش در بهشت محفوظ.
اين نازنين مخلوق, ياور دل على اعلى و همدم هميشه متبسم پيامبر خداست.
و آن قدر لطيف است كه بوسه بر سينه منورش, تلخيهاى زمانه را از كام رسول حق مى زدايد.
در زير گنبد عرش, اين هديه آسمانى, با خاندانش به نيكى تمام, عالم و آدم را خيره مى كنند. پاره تن رسول است, آنسان كه با باريدنش تمام عرش مى بارند و با خنديدنش تمام عرش خندان.
فاطمه بار درخت طيبه اى است كه محمد(ص) شجره آن است فاطمه بندهاى ترازويى است كه على(ع) دو كفه آن است و فاطمه, رساترين ترجمه براى قدرت لايزال پروردگار است.
مونس تنهايى مادر در لحظه هاى تنهايى و درد است.
طلوع جبرئيل از شرق آغاز مى شود و شعاعهاى آن تا غرب افق را مى شكافد. غذاى بهشتى مىآورد و نويد طلوع طليعه اى كه ياور پدر است.
خديجه زن تنهاى قريش, كه درد حمل بى طاقتش كرده, كمك مى خواهد و در پاسخ نامهربانان, چه بهتر از پاسخ مهربان ترين مهربانان و هميارى زنان برگزيده خداوند براى ميلاد منور برگزيده تمام جهان.
در سپيده دمان ظهور, قصه غصه ها مى گذرد.
عطر نگار بهشتى, فضاى مدينه خوشبخت را لبريز مى كند.
نورباران است در اين ديار حيران. خورشيد, گويى, سر بر آستان آسمان مى سايد و بر تن موجودات عالم, خرقه شادمانى مى دوزد.
ديگر, بى ستارگى شبهاى تنهايى پيامبر امين به پايان رسيد.
اكنون وقتى غصه ها و نامردمى ها زخمه بر دل مهربانش مى زند, ام ابيها هست كه همه محنتها را مى زدايد و محبت مى پاشد.
عشق ديرينه خانه رسول اكرم پا گرفته.
فاطمه قدم به خاك خوشبخت مى گذارد و سجده مى كند.
الهى, الحمدلله, تا فهم قدرت تو, تا ابد در راهيم.
چنان طنين قدمهايش محكم است و استوار كه يادآور پيامبر خداست.
يادگار پدر و بعد از او هميشه گريان.
خداوند متعال, از اين فرشته پاك مى خواهد تا آرزويى بگويد و او مى گويد:
خداوندا, تو خود آرزوى منى و بالاتر از آرزويى.
خدايا, فاطمه را, چگونه خلق كردى؟
كه هيچ كس را ياراى قدم نهادن در جاى پاى او نيست.
بى شك, آيه روشن قدرت توست.
اين حوريه انسان نما, وصف كمالش در زبان قلم نمى گنجد هزار ركعت نماز استغاثه مى خواهد تا بفهمد او را كه خدا او را سرور زنان جهان مى خواند.
از خشم او در خشم و دوستانش را از آتش در امان مى دارد.
براى سلام بر او, پاداش مقرر مى فرمايد و ((صل على بتول الطاهره)) اين منصوره آسمانى است كه راضى است به رضاى حق كه منزه است و مبرا و بتول و فاطمه و بريده از آتش و خشم و مباركه اى با قدمهاى مبارك و ميمون و ((انا اعطيناك الكوثر)) و زكيه اى كه به آب كوثر غسلش دادند و زهرايى كه مى درخشد در تمام شبهاى تاريك ((امين)) مكه.
او, در صداقت و ايثار آن قدر جايگاهش بلند است و رفيع كه در ذهن من و ما نمى گنجد.
آن قدر بلند است كه قلم نمى فهمد چه بگويد از محبوبترين مخلوقات حق است ازدواج و خلقتش به امر اوست مادر حضرت منتظر(عج).
او كه چشمها, قرنهاست كه در انتظاررويت جمالش,بى وقفه مى بارند.
و حضرت دوست علت نهايى خلقت خود را, در گرو خلقت اين حوريه منزه مى داند لولاك لما خلقت الافلاك و لولا على, لما خلقتك و لولا فاطمه لما خلقتكما و خلقت جهان, در گرو خلقت اين حوريه منزه است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)