دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: قیصرامین پور

  1. #1
    در انتظار ایمیل تایید(ثبت نام ناقص)
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    82
    ارسال تشکر
    271
    دریافت تشکر: 716
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    *masoumeh*'s: جدید98

    پیش فرض قیصرامین پور

    پيش از اينها فکر مي کردم که خدا


    خانه اي دارد کنار ابرها


    مثل قصر پادشاه قصه ها


    خشتي از الماس خشتي از طلا


    پايه هاي برجش از عاج و بلور


    بر سر تختي نشسته با غرور


    ماه برف کوچمي از تاج او


    هر ستاره، پولکي از تاج او


    اطلس پيراهن او، آسمان


    نقش روي دامن او، کهکشان


    رعدو برق شب، طنين خنده اش


    سيل و طوقان، نعره توفنده اش


    دکمه ي پيراهن او، آفتاب


    برق تيغ خنجر او مهتاب


    هيچ کس از جاي او آگاه نيست


    هيچ کس را در حضورش راه نيست


    بيش از اينها خاطرم دلگير بود


    از خدا در ذهنم اين تصوير بود


    آن خدا بي رحم بود و خشمگين


    خانه اش در آسمان، دور از زمين


    بود، اما در ميان ما نبود


    مهربان و ساده و زيبا نبود


    در دل او دوست جايي نداشت


    مهرباني هيچ معنايي نداشت


    هر چه مي پرسيدم، از خود، از خدا


    از زمين، از آسمان، از ابرها


    زود مي گفتند: اين کار خداست


    پرس وجو از کار او کاري خداست


    هرچه مي پرسي، جوابش آتش است


    آب اگر خوردي، عذايش آتش است


    تا ببندي چشم، کورت مي کند


    تا شدي نزديک، دورت مي کند


    کج گشودي دست، سنگت مي کند


    کج نهادي پاي، لنگت مي کند


    با همين قصه، دلم مشغول بود


    خواب هايم خواب ديو و غول بود


    خواب مي ديدم که غرق آتشم


    در دهان اژدهاي سرکشم


    در دهان اژدهاي خشمگين


    بر سرم باران گرز آتشين


    محو مي شد نعرهايم، بي صدا


    در طنين خنده اي خشم خدا


    نيت من، در نماز و در دعا


    ترس بود و وحشت از خشم خدا


    هر چه مي کردم، همه از ترس بود


    مثل از بر کردن يک درس بود


    مثل تمرين حساب و هندسه


    مثل تنبيه مدير مدرسه


    تلخ، مثل خنده اي بي حوصله


    سخت، مثل حل صدها مسئله


    مثل تکليف رياضي سخت بود


    مثل صرف فعل ماضي سخت بود



    تا که يک شب دست در دست پدر


    راه افتادم به قصد يک سفر


    در ميان راه، در يک روستا


    خانه اي ديدم، خوب و آشنا


    زود پرسيدم: پدر، اينجا کجاست؟


    گفت اينجا خانه ي خوب خداست


    گفت: اينجا مي شود يک لحظه ماند


    گوشه اي خلوت، نماز ساده خواند


    با وضويي، دست و رويي تازه کرد


    با دل خود، گفتگويي تازه کرد


    گفتمش، پس آن خداي خشمگين


    خانه اش اينجاست؟ اينجا، در زمين؟


    گفت: آري، خانه اي او بي رياست


    فرش هايش از گليم و بورياست


    مهربان و ساده و بي کينه است


    مثل نوري در دل آيينه است


    عادت او نيست خشم و دشمني


    نام او نور و نشانش روشني


    خشم نامي از نشاني هاي اوست


    حالتي از مهرباني هاي اوست


    قهر او از آشتي، شيرين تر است


    مثل قهر مادر مهربان است


    دوستي را دوست، معني مي دهد


    قهر هم با دوست معني مي دهد


    هيچکس با دشمن خود، قهر نيست


    قهر او هم نشان دوستي ست


    تازه فهميدم خدايم، اين خداست


    اين خداي مهربان و آشناست


    دوستي، از من به من نزديکتر


    آن خداي پيش از اين را باد برد


    نام او را هم دلم از ياد برد


    آن خدا مثل خواب و خيال بود


    چون حبابي، نقش روي آب بود



    مي توانم بعد از اين، با اين خدا


    دوست باشم، دوست، پاک و بي ريا


    سفره ي دل را برايش باز کنم


    مي توان درباره ي گل حرف زد


    صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد


    چکه چکه مقل باران راز گفت


    با دو قطره، صد هزاران راز گفت


    مي توان با او صميمي حرف زد


    مثل باران قديمي حرف زد


    مي توان تصنيفي از پرواز خواند


    با الفباي سکوت آواز خواند


    مي توان مثل علف ها حرف زد


    با زباني بي الفبا حرف زد


    مي توان درباره ي هر چيز گفت


    مي توان شعري خيال انگيز گفت


    مثل اين شعر روان و آشنا:


    پيش از اينها فکر مي کردم خدا..

  2. 6 کاربر از پست مفید *masoumeh* سپاس کرده اند .


  3. #2
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    اقتصاد
    نوشته ها
    8,281
    ارسال تشکر
    21,844
    دریافت تشکر: 45,916
    قدرت امتیاز دهی
    82823
    Array
    Almas Parsi's: جدید94

    پیش فرض پاسخ : قیصرامین پور


  4. 4 کاربر از پست مفید Almas Parsi سپاس کرده اند .


  5. #3
    دوست آشنا
    نوشته ها
    707
    ارسال تشکر
    9,787
    دریافت تشکر: 5,088
    قدرت امتیاز دهی
    16341
    Array

    پیش فرض پاسخ : قیصرامین پور

    سلام دوست خوبم
    شعر بسیار زیبایی بود
    فقط من رو به یاد
    این ایه های قران انداخت که می فرماید
    بسم الله الرحمان الرحیم
    که پروردگارت نه تو را وا گذاشته و نه دشمن داشته
    و مسلما اخرت برای تو بهتر از دنیا می باشد
    و زود باشد که پروردگارت ان قدر عطایت کند که راضی شوی
    سوره ضحی
    ایات 3تا 5
    ​​​

  6. 3 کاربر از پست مفید aty.a سپاس کرده اند .


  7. #4
    در انتظار ایمیل تایید(ثبت نام ناقص)
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    82
    ارسال تشکر
    271
    دریافت تشکر: 716
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    *masoumeh*'s: جدید98

    پیش فرض پاسخ : قیصرامین پور

    نقل قول نوشته اصلی توسط aty.a نمایش پست ها
    سلام دوست خوبم
    شعر بسیار زیبایی بود
    فقط من رو به یاد
    این ایه های قران انداخت که می فرماید
    بسم الله الرحمان الرحیم
    که پروردگارت نه تو را وا گذاشته و نه دشمن داشته
    و مسلما اخرت برای تو بهتر از دنیا می باشد
    و زود باشد که پروردگارت ان قدر عطایت کند که راضی شوی
    سوره ضحی
    ایات 3تا 5

    سلام دوست عزیز خوبین؟!
    میگما وقتی شما به من امتیاز میدید من کلیک میکنم روی امتیازی که بهم میخواید بدید بعد دوباره امتیازم صفره !
    چجوری امتیاز باید برام بیاد روی چی باید کلیک کنم!!!؟؟؟

  8. 2 کاربر از پست مفید *masoumeh* سپاس کرده اند .


  9. #5
    همکار تالار سایر موضوعات
    رشته تحصیلی
    جغرافیا
    نوشته ها
    324
    ارسال تشکر
    10,055
    دریافت تشکر: 1,555
    قدرت امتیاز دهی
    6634
    Array
    Dorna dordone's: جدید64

    پیش فرض پاسخ : قیصرامین پور

    نقل قول نوشته اصلی توسط *masoumeh* نمایش پست ها


    پيش از اينها فکر مي کردم خدا..


    خدا...


    پیش از این هم،تو همینجا بوده ای
    تو رفیـــــقِ قلبِ شیــــــدا بوده ای

    مهرِ تو جاویــدُ عطرت خوش نفس
    تو همیــــــشه همــدم ما بوده ای

    پیش از اینها گر چه ما بد بوده ایم
    لیک تو ...بخشنده زیــــبا بوده ای

    صد هزاران توبه بشکستم چو آب
    وَه عجب صبری! توانـــا بوده ای..

    هر چه اندیشیدم به تو از نفسِ خویش
    پی بِبُردم که : چه یکتــــا بوده ای

    پیش از اینها هم تو با ما بوده ای....


    م.ت
    ویرایش توسط Dorna dordone : 28th April 2013 در ساعت 11:15 AM

  10. 2 کاربر از پست مفید Dorna dordone سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شعرى براى جنگ / قیصر امین پور
    توسط نارون1 در انجمن ادبیات پایداری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 6th February 2013, 11:46 AM
  2. خبر: حداد عادل :قیصر امین پور روشنفکری متدین بود
    توسط نارون1 در انجمن اخبار ادبی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 1st November 2012, 04:35 PM
  3. شهر در شعر قیصر امین پور
    توسط وحید 0319 در انجمن مدیریت پروژه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th August 2012, 10:15 PM
  4. قیصر امین پور
    توسط GUNNER_2020 در انجمن مشاهیر ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st June 2011, 07:19 AM
  5. اشعار قیصر امین پور
    توسط بهـمن در انجمن شعر و شاعری
    پاسخ ها: 58
    آخرين نوشته: 4th July 2010, 03:13 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •