جندی شاهپور
ملتي كه تاريخ خود را نشناسد لاجرم محكوم به تكرار آن است. بسياري از گذشتگان اين سرزمين هركدام سعي در ساختن بناي فرهنگ و تمدن آن داشته اند و اگر ضعف و خطايي از آنها سرزده است بايد مورد عبرت ما واقع شود تا از تكرار چنين اشتباهاتي جلوگيري كنيم. در واقع به وسيله آشنايي با تاريخ گذشته مي توان حال را بهتر شناخت و آينده را نيكوتر ساخت. سرزمين كهن ايران كه از هزاران سال پيش نهال فرهنگ و تمدن را در خود بارور ساخته است سهم بسزايي در رشد و تحول انسان داشته است. سرزميني كه زرتشت، فردوسي، ابن سينا، خواجه نصيرالدين طوسي، ذكرياي رازي، ابوريحان بيروني، سعدي، حافظ، اميركبير و... از آن برخاسته اند و هركدام دانش و معرفت را به بشريت ارزاني داشته اند.
تاريخ تمدن بيانگر نقش ارزنده ايرانيان در علوم وفنون است. اين سرزمين نه فقط جنگاوران وجهانگيران را در خود جاي داده است، بلكه انديشه ورزان و خردمنداني بس بزرگ از آن برخاسته اند. سرزميني با مردماني كه يكتاپرستي را ازهزاران سال پيش آموخته اند، راستگويي و درستكاري رسم ديرينه شان و همواره آ«گفتار نيك، كردار نيك، پندار نيك آ» راهنماي آنان بوده است و براي رسيدن به اين هدف ناگزير از ريشه كن كردن زشتي و آلودگي بودند; چرا كه در محيطي كه جولانگاه فقر، فساد ودروغگويي باشد، مجال براي عمل كردن به چنين دستورالعمل الهي وجود نخواهد داشت. ايجاد فضاي امن و آرام ميسر نمي گردد، مگر آن كه به علم و دانايي ميدان داده شود و اين گونه بود كه از هزاران سال پيش نياكان ما قدم در راه كسب علم و دانش نهادند و بدين ترتيب ايران تبديل به مكاني براي برخورد علوم وفنون در دنياي باستان شد. پس از آن كه حكومتهاي عظيم و قدرتمند تشكيل شدند، مي بايست توجه بيشتري به فرهنگ، علم و ادب مي شد و در اين راه، ايراني آن قدر گشاده دل و آزاد انديش بود تا تفكرات متفاوت و حتي متناقض را در خود جاي دهد، در طول قرنها حافظ فرهنگ و تمدنهاي مختلف و خود نيز پايه ريز فرهنگ والايي بود كه نه تنها بر فرهنگ و تمدن عظيم اسلامي نفوذ و تاثير ويژه اي داشت بلكه بر ملل و اقوام ديگر نيز اثرات پاينده و ارزنده اي باقي گذاشته است.
هنر عمده ايران همواره كسب علم و دستاوردهاي فرهنگهاي ديگر ملل و در عين حال ارايه خلاقيتها ودستاوردهاي خود بوده است. از زمان تشكيل حكومت مادها، كه آريايي نژاد بودند، تا كنون صدهاحكومت و حاكم به قدرت رسيدند و منقرض شدند.در اين ميان فرهنگ ايران بر ساير فرهنگ ها اثر گذاشت و از آن ها تاثير پذيرفت اما هيچ گاه از صحنه تاريخ محو نشد. فرهنگ و تمدن ساساني كه ميراث دوران اشكاني و از سوي ديگر مادها، هخامنشيان و سلوكيان بود، مقداري از فرهنگ سرزمينهايي چون يونان، چين، هند، ارامنه، روم و... را در خود داشت. فرهنگ دوران ساسانيان حتي بعد از ورود اعراب به ايران نيز ادامه يافت. در دوره ساسانيان علاوه بر فتح سرزمينها وجنگهاي پي در پي، علوم مختلف رشد چشمگيري يافتند، در حقيقت فرهنگ و تمدن ايراني در آن دوران سرآمد تواناترين ملل در آسيا بود. شناخت هر چه بهتر هر كشوري باعث ارايه نظريات و تحليلهاي دقيق تر راجع به فرهنگ و تاريخ آن كشور خواهد شد و در اين ميان پادشاهان ساساني از اردشير بابكان و شاپور به بعد وسايل آشنايي ايرانيان را با علوم مختلف مهيا مي كردند. در دوره ساسانيان كتب پهلوي و يوناني در كتابخانه ها و يا آتشكده ها وجود داشت. سخن از سلسله ساساني باقدمت بيش از چهار صد سال مبحثي نيست كه با چندسطر و صفحه بتوان آن را خلاصه كرد اما تنها به گوشه اي از تلاش ايرانيان در اين دوران، كه همانا تاسيس يكي از عمده ترين مراكز علمي جهان باستان است، مي توان اشاره مختصر كرد.
همان طور كه در تاريخ ثبت است، سلسله ساسانيان توسط اردشير بابكان تاسيس شد، اما پس ازچند سال توسط اعراب مسلمان كه نداي وحي را درسرزمين عربستان شنيده بودند، منقرض شد و بدين ترتيب ايران وارد دوراني نو و متفاوت از گذشته شد.در تمام دوران ساساني حاكمان مختلف به كشورگشايي و جنگها پرداختند. عمده ترين رقباي ايران درآن دوران روم بود. يكي از علل درگيري ايران و روم علاوه بر جاه طلبي، مسئله ارمنستان بود. حتي در يكي از اين جنگها امپراطور روم به نام والريانوس توسط شاپور اسير شد و اين خود باعث اعتبار و عظمت خاندان ساساني گشت. در اين زمان علاوه برجنگ هاي پي درپي، آيين ها و اديان مختلفي هم توسطبانيان و پيروان آنها اشاعه يافت همچون ماني، مزدك، بودا، مسيحيت و... اما دين رسمي ايرانيان زرتشت بود. يكي از پادشاهان معروف ساسانيان شاپور دوم؛ معروف به ذوالاكتاف بود. مي گويند وي شانه هاي اسيران را براي عبرت ديگران سوراخ مي كرد و ازشانه هايشان طناب مي گذرانيد و آنان را به بيگاري مي گرفت، به همين دليل نزد ايرانيان به ذوالاكتاف (صاحب شانه ها) معروف شده است.
در زمان همين پادشاه، اوستا در 21 نسگ (كتاب) تدوين و شهرهاي مختلفي تاسيس شد. نام يكي از اين شهرها جندي شاپور يا گندي شاپور بود كه بسياري ازتاريخ نويسان نام آ«به از انديو شاپورآ» را به آن نسبت داده اند. اين شهر در جنوب غربي ايران در خوزستان و نزديك شوشتر واقع شده بود.اكثر محققين دوره تاريخي ساسانيان را مبتكراصول شهرسازي و معماري مي دانند; چرا كه شهرهاي زيادي در اين دوران ساخته شد. جندي شاپور در زمان شاپور اردوگاه اسراي رومي بوده است. حتي بسياري از مورخين اعدام ماني را درگندي شاپور ثبت كرده اند. يعقوب ليث صفاري نيز براثر بيماري در اين شهر درگذشت. در زمان ساسانيان تجارت رونق بسياري داشت ايران واسط تجارت بين شرق و غرب بود. پارچه هاي ابريشمي حرير دركارگاههاي شوشتر و جندي شاپور بافته مي شد. ساسانيان در آغاز به سه خط يوناني، اشكاني و ساساني مي نوشتند. خط رايج ساساني، به فرس ميانه يا پهلوي ساساني معروف است كه خواندن و نوشتن با آن بسيار مشكل بود. اين خط قرابت زيادي با خطرايج زمان اشكاني داشت، به همين دليل آن را پهلوي اشكاني گفته اند كه هر دو خط داراي يك ريشه است. زبان دوران ساسانيان پهلوي (فارسي ميانه) بود كه درواقع پدر فارسي كنوني است. سازمان اجتماعي ايرانيان از زمان ساسانيان منظم شد. توجه و علاقه به علم، به خصوص در اواخر دوره ساساني باعث تاليف و ترجمه كتب مختلفي از زبانهاي يوناني، سانسكريت، چيني و غيره شد.
خسرو اول كه لقبش انوشيروان (روح جاويدان) بود، در سال 531 بر تخت نشست. وزارت انوشيروان برعهده بزرگمهر بود كه به دانايي و كياست شهرت داشت. انوشيروان علاوه بر ايران نزد اعراب و حتي بيزانس به عنوان حكمران حكيم شهرت داشت. عصروي دوران درخشان و متحول فرهنگ ايران باستان است. انوشيروان ايران را به چهار بخش (پازگوس) تقسيم كرد، اموال و املاك بزرگان به آنان باز گردانده شد، اخذ ماليات اصلاح شد و حتي هزينه عروسي بسياري از جوانان فراهم شد و نكته اي كه مورد نظراين مقاله است، اين است كه دانشگاه جندي شاپور كه در نوع خود از مهمترين مراكز علمي دنياي كهن بود در اين دوران. اين مدرسه گرچه از زمان شاپور اول پايه ريزي شده بود اما توسط اين پادشاه تعمير و گسترش يافت، دانشگاه جندي شاپور از مهمترين مراكز آموزشي و تحقيقي دنياي آن زمان بود كه تعداد زيادي دانشمند و پزشك در آن مشغول به تدريس، تحصيل و طبابت بودند. در اين مركز علاوه بر كتب تاليف شده دانشمندان ايراني بسياري از كتابهاي يوناني و هندي را به پهلوي ترجمه كرده و آن ها را تعليم مي دادند. با مطالعه و بررسي اين دانشگاه مي توان به قدمت تعليم و تعلم رسمي در ايران پي برد.
در زمان انوشيروان عده اي از فلاسفه يونان، كه بعد از تعطيلي آكادمي آتن به دليل تعصب امپراطوري روم به ايران پناهنده شدند، مورد حمايت اين پادشاه قرارگرفتند. آنان در دانشگاه جندي شاپور به تدريس مشغول شدند. انوشيروان حتي عده اي را به هندوستان فرستاد تا به فراگيري علوم بپردازد. طب يونان در مدرسه جندي شاپور رواج يافت. فلسفه ارسطو و افلاطون در زمان انوشيروان به فارسي ترجمه شد. برزويه طبيب نيز در زمان انوشيروان به هند رفت و با تني چند از دانشمندان و كتب هند به ايران بازگشت.
مدرسه جندي شاپور در علم كيميا (شيمي)، زيست شناسي و علوم پزشكي نقش مهمي داشته است. در اين مدرسه آموزش و گفت و گو به زبان سرياني بود. از آنجا كه زبان سرياني نزديكي زيادي به زبان عربي دارد اين امر خود باعث انتقال سريع وساده تر علوم عهد باستان به دوره اسلامي شد. انوشيروان گذشته از تاسيس دانشكده طب جندي شاپور به تاسيس مدرسه ديگري كه در آن رياضيات، فلسفه و نجوم تدريس مي شد در جندي شاپور اقدام كرد. تدريس در اين زمينه كاملا به زبان يوناني بود ولي شكي نيست كه عامل زبان فارسي نيز به طور غيرمرئي مخصوصا در رشته داروسازي وجود داشته است. پيوستگي بزرگ ميان طب اسلامي و يوناني را بايد در پزشكي اواخر دوره ساساني، به ويژه در مدرسه جندي شاپور جست و جو كرد.
گفتني است، به هنگام ظهور اسلام جندي شاپور مهمترين دوران خود را مي گذرانيد. مدرسه مذبور، كه مهمترين مركز پزشكي عصر به شمار مي رفت، محيطي براي مركز تجمع دانشمندان با مليتهاي گوناگون بود. در اين مدرسه دانشمندان سنتهاي پزشكي يوناني، هندي و ايراني رابا هم در آميخته و زمينه را براي پزشكي اسلامي آماده
مي كردند. درآميختن مكاتبه مختلف پزشكي ازتركيبي خبر مي داد كه مي بايست در پزشكي اسلامي آينده انجام پذيرد.
افتخار ابداع روش درمان بيمارستاني را بايد تا اندازه زيادي از آن ايرانيان دانست. يمارستانهاي دوره اسلامي اغلب براساس نمونه ها و اصول بيمارستاني جندي شاپور ساخته شده بودند.
بيمارستانهاي معروف عضدالدوله در شيراز و بغداد،بيمارستانهاي متاخر دمشق و رفاهي براساس نمونه جندي شاپور بنا گرديده بودند. نخستين فرآورده دارويي اسلامي نيز از اين مركز بزرگ پزشكي جهان بوده است. در اين ميان نقش دانشگاه جندي شاپور را در انتقال علم كيميا نيز به هيچ وجه نمي توان ناديده گرفت. جندي شاپور به هنگام فتوحات اعراب مهمترين مركز پزشكي جهان بوده است. اين دانشگاه تا قرنها از مشهورترين دانشگاههاي جهان بود.
عبدا...بن ميمون اهوازي منجم، جورجيس پسرجندي شاپوري، دعبل خزايي؛ شاعر شيعه عرب وحارث بن كلده در اين دانشگاه تحصيل كرده بودند.اعضاي خاندان جورجيس بن بختيشوع رياست دانشگاه جندي شاپور را برعهده داشتند و در زمان حضور خليفه عباسي يكي از اعضاي اين خاندان پزشك دربار خلفا شد.از آنجا كه در ايران در عصر ساساني ميان ايران،
هند، يونان و چين مبادلات زيادي انجام مي گرفت لذا همه آنها در اين دانشگاه گرد هم مي آمدند.ايرانيان، علوم دنياي باستان را متعهدانه به مسلمانان انتقال دادند و نقش بزرگي در برگرداندن آثار پهلوي به عربي داشتند. آنان هميشه در ياضيات و نجوم متبحر بودند و بسياري از نظريات و متون كه در اين زمينه از فارسي به عربي منتقل شده است، ازجمله زيج شهريار كه در زمان يزدگرد سوم تدوين شد، حاصل تلاش ايرانيان است. مترجماني همچون جرجيس بن بختيشوع، يوحنابن ماسويه، عمربن فرخان ابطري، نوبخت اهوازي، محمدبن فرازي، علي بن زياد تميمي و معروفتر از همه عبدا...بن مقفع (برزويه طبيب ) همگي اصل و نسب ايراني داشته اند.
در جندي شاپور علاوه بر دانشگاه، بيمارستاني نيز تاسيس شد. اين شهر بعد از تصرف شوشتر به تسخير اعراب مسلمان درآمد كه دانشگاه آن تا قرن سوم هجري بر جاي مانده بود.جندي شاپور در قرون اول اسلامي پناهگاه معارف و علوم عقلي به شمار مي آمد و در آنجا نه فقطمعارف يوناني، بلكه علوم هندي نيز تدريس مي شد.پزشكان ترسايي كه از جندي شاپور به بغداد مي آمدند، گذشته از اشتغال به طبابت كتابهاي مهم طبي را نيز از يوناني يا سرياني به عربي ترجمه مي كردند. علوم پزشكي و زيست شناسي به وجودمدرسه جندي شاپور كه در آنها سنتهاي طب بقراطي و جالينوسي حفظ مي شد، وابستگي دارند و به دليل اين كه در زمان خلافت عباسيان بسياري از اطبا ودانشمندان به سوي مركز خلافت و بيمارستان بغدادشتافتند، اين مدرسه رفته رفته از بين رفت.
بعدها تمام مدرسه جندي شاپور به بغداد انتقال يافت كه بدين ترتيب طب اسلامي از آن زمان آغازشد. در دوران خلافت عباسيان بزرگترين اطباي عالم اسلامي ايرانيان بوده اند. مامون، خليفه مشهور عباسي نيز بيت الحكمه را در بغداد به تقليد از جندي شاپورساخت.
بشر كنوني در حقيقت وامدار ايرانيان است، اگر نه بسياري از انديشه ها و سوابق علمي و فرهنگي دوران باستان نابود مي شد. ايران كشوري نبوده كه فقط تخت جمشيدها را براي پادشاهان بسازد و يا اين كه كشورهاي ديگر را مغلوب نمايد. هيچ گاه نمي توان سهم ارزنده و فوق العاده ايرانيان را در هنر، ادب، طب، نجوم، جغرافيا،حقوق و... فراموش كرد.
دانستني هاي كوتاه از دانشگاه جندي شاپور
● در واقع پزشكي، شيمي (كيميا) و زيست شناسي از بارزترين علومي بود كه در دانشگاه جندي شاپور تعليم داده مي شد و اين مكان همچون ذخيره گاه و پلي دستاوردهاي علمي دنياي باستان را بعدها به دوران اسلامي انتقال داد. در يك جمله مي توان گفت اين مركز به هنگام فتوح اعراب، مهمترين مركز پزشكي جهان باستان بوده است. بدين ترتيب مي توان ايران رااز هزاران سال پيش جزو سر آمدان علوم به شمار آورد.
● جندي شاپور شهري در دل منطقه خوزستان است كه به دست شاپور اول بنا شد، اين شهر در شرق شوش، جنوب شرقي دزفول و شمال غربي شوشتركنوني بوده است.
● در سال 271 پس از ميلاد به دستور شاپور اول مدرسه اي در اين شهر بنا شد.
● بسياري از فيلسوفان، دانشمندان و شعراي معروف در اين دانشگاه تحصيل و تدريس مي كردند، ابوحسن بن هاني خوزستاني يكي از معروفترين شعراي قرن سوم در اين دانشگاه به تحصيل علم و هنرپرداخت، عبدا... بن ميمون اهوازي منجم قرن سوم، ودعبل خزايي يكي از سخنوران و شعراي شيعه عرب كه در زمينه تمجيد امامت و ولايت اشعار جاوداني سروده، در اين دانشگاه به تحصيل پرداخت. در سال 1334 دانشكده پزشكي در جندي شاپور تاسيس شد، اين دانشگاه شامل دانشكده هاي پزشكي و كشاورزي است و عده اي از اساتيد از دانشگاه تونبيگن آلمان براي تدريس به اين دانشگاه آمدند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)