:
با توجه به پيچيدگي و تنوع فوقالعاده كلانشهرها، اداره آنها مستلزم اتخاذ مدلهاي خطمشيگذاري مناسبي است كه برحسب ويژگيهاي خاص هر يك از اين شهرها، طراحي شده باشند. بنابراين، در امتداد رويكرد اقتضايي به خط مشي گذاري در پرتو استعاره كولاژ ، طراحي يك سيستم خطمشيگذاري آميخته ضرورت مييابد.
هدف پژوهش حاضر بررسی ميزان تناسب هر مدل خط مشي با هر دسته از مشکلات شهری است. در این مطالعه تلاش شد تا با مراجعه به آراء خبرگان خطمشیگذاری و شهری، میزان و قابلیت انواع مدلهای خط مشیگذاری برای حل مسائل شهری معین گردد.
نتایج حاصل حاکی از آن بود که مدلهای فراگردی، تلفیقی، سیستمی و عقلایی به ترتیب برای حل مسائل اجتماعی از اولویت بیشتری برخوردارند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)