تا استفاده از خودروی شخصی محدود نشود هوا آلوده میماند
شنیدن اخباری مبنی بر آلودگی هوا دیگر برای ساکنان شهرهای بزرگ عجیب نیست. این مشکل سالهاست در کلانشهرها و به ویژه تهران وجود دارد و راهکارهای مقطعی نتوانسته کاری از پیش ببرد.
امید کریمی، فهیمه حسنمیری: در سال 91 که روزهای زیادی با هوای آلوده داشت، با دکتر ایرج خسرونیا، رییس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران و محمد درویش، کارشناس محیط زیست و عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور میزگردی درباره اثرات آلودگی هوا و راهکارهای فرار از آن گذاشتیم که بخشهای مهم آن را در ادامه میخوانید.
سالهاست تهران و شهرهای بزرگ دیگر با معضلی به نام آلودگی هوا مواجهند و دلایل مختلفی برای به وجود آمدن و تشدید آن ذکر شده. به نظر شما دلیل اصلی آلودگی هوا در حال حاضر چیست؟
درویش: اگر بخواهیم به عامل اصلی اشاره کنیم باید این را بگویم که من شهروند در تهران یا در کلانشهرهای دیگر، گزینهای به جز استفاده از خودروی شخصی ندارم. اگر سیستم حمل و نقل عمومی ما به ویژه سیستم حمل و نقل ریلی و اتوبوسهای سریعالسیر گسترش یافته بود و تردد را در سطح شهر کاهش میدادیم، بسیاری از مشکلاتی که الان دامنگیر ما شده است وجود نداشت. الان با وسعت 70 هزار هکتاری تهران، تنها در 35 تا 37 درصد آن خطوط مترو گسترش پیدا کرده است. همین الان اگر طرح زوج و فرد را اجرا نکنیم این خطوط در حال انفجار هستند. باید دید چرا این خطوط را گسترش ندادهایم. شهرداری میگوید ما این امکان را داریم که سالانه 15 کیلومتر ریل و قطار و واگن و تونل بسازیم اما در عین حال اتوبان صدر را دو طبقه میکند، تونل توحید و تونل نیایش را میسازد و برای اتوبانسازی هزینههای گزاف خرج میکند.
هشدارهایی درباره افزایش میزان سقط جنین، تولد کودکان نارس، حملات قلبی و تنفسی بر اثر آلودگی هوا داده میشود. نظر شما به عنوان یک متخصص در این زمینه چیست؟ آلودگی هوا چه بلایی سرمان میآورد؟
خسرونیا: ذرات ریز زیر دو و نیم میکرون به راحتی وارد سیستم تنفسی ما میشود و باعث بروز مشکلات مزمن تنفسی شده، به ریه و در مواردی مری و معده آسیب میزند، مواد مضر موجود در هوا روی پوست ما، روی مخاط چشم و مخاط بینی اثر نامطلوب میگذارد، این مواد میتواند تقسیم سلولی در پوست را مختل کرده و به سرطان پوست منجر شود، مغز و اعصاب، خون، گوارش، مخاط، بینی، قلب و ... به طور کلی میتوان گفت سیستمی از بدن وجود ندارد که از آلودگی هوا در امان باشد. مواد سمی مستقیما وارد مغز استخوان ما میشود که ممکن است باعث کمخونی یا سرطان شود. ممکن است در آیندهای نه چندان دور با تعداد زیادی بیمار با مریضیهای مزمن سیستم تنفسی، گوارشی و مغزی مواجه باشیم و در 15 – 10 سال آینده به دلیل انواع مواد آلودهکننده و پارازیتها سرطانهای پوستی و مخاط زیادی داشته باشیم.
در حال حاضر اعلام میشود که در هوا آلودگی سمی وجود ندارد. مثلا Co در حد بالایی نیست، سرب نداریم و فقط ذرات معلق وجود دارد. فکر میکنید فقط ذرات معلق باعث این آسیبها میشود؟
خسرونیا: آنچه مشاهده میشود مهمتر از حرفهایی است که گفته میشود. ما آنچه میبینیم و مریضهایی که به بخش اورژانس مراجعه میکنند را مد نظر قرار میدهیم که نشاندهنده این است که هوای ما آلوده به مواد مختلف است یعنی میزان نیترات، Co، So 2 و ذرات ریز معلق بالایی در هوا وجود دارد. تعداد زیادی افراد مسن، جانبازان جنگ و مجروحان شیمیایی به دلیل این آلودگی هوا به بیمارستانها مراجعه میکنند. حتی اگر انکار شود که این مواد در هوا وجود دارد، تابلوهای اعلام آلودگی هوا که در خیابانها وجود دارد روشنگر بسیاری مسائل هستند. کسی نمیتواند بگوید فضایی که در آن زندگی میکنیم آلوده نیست، اما بیشتر افراد کشور ما الان جوان هستند و بدنشان مقاوم است، تا عوارض این آلودگیها بخواهد خودش را بیشتر نشان دهد چندین سال طول میکشد و بعد نتایج ناگوار آن بیشتر مشخص میشود. احتمالا در آینده نزدیک تعداد مبتلایان به سرطان پوستی، سرطان سیستم تنفسی و انواع بیماریهای دیگر بیشتر خواهد شد.
کشورهای دیگر چطور قضیه آلودگی هوا را مهار کردند؟
درویش: بحث آلودگی هوا اولین بار به صورت جدی در سال 1952 در لندن پیش آمد که مهدود عظیمی ایجاد شد و چهار هزار نفر تلفات داشت. در مکزیکوسیتی و بسیاری از کلانشهرهای دیگر هم این مساله وجود داشت ولی آنها این قضیه را حل کردند، یا نیویورک که تعداد خودروهایش به مراتب بیشتر از تهران بوده است اما میبینیم که آنجا آلودگی هوا ندارد. پس این مشکلی نیست که نتوان آن را با مدیریت انسانی برطرف کرد. ما باید به سمت گسترش سیستم حملونقل عمومی میرفتیم، کیفیت سوخت را بهبود میبخشیدیم، کیفیت خودروها را افزایش میدادیم اما به بهانههای مختلف هیچکدام از این کارها را انجام ندادیم و حواسمان نبود که چه خسارتهایی به بار خواهد آورد. اگر برای شهروند این گزینه را مهیا میکردیم که به جای استفاده از خودروی شخصی و سوخت بیکیفیت، از مترو و اتوبوس استفاده کند امروز بسیاری از این مشکلات را نداشتیم. مساله اینجاست که شهروندان چارهای جز استفاده از وسایل نقلیه شخصی ندارند. بهترین و پایدارترین کار گسترش سیستم حملونقل عمومی است و پس از آن به این رسیدگی کنیم که چرا خودروسازی ما وقت میگیرد که تا دو سال دیگر با یورو 2 به کار خودش ادامه بدهد. موتورهایی که استفاده میکنند اصلا استعداد تبدیل شدن به یورو 4 را ندارد. از طرف دیگر، وزارت نفت میگوید بر فرض که من سوخت باکیفیت به شما تحویل دادم، با سامانه سوخت خودروهای موجود، این سوخت هم کارساز نیست. خودروساز هم میگوید بر فرض که من استانداردم را به یورو 6 رساندم، وقتی سوخت مناسب وجود نداشته باشد چه فایدهای دارد؟ در این میان سازمانی نیست که حرف نهایی را بزند و بگوید در این بازی شما مردم هستند که جانشان به خطر میافتد.
مردم برای حفاظت از خودشان در برابر آسیبهای این سموم چه کارهایی میتوانند بکنند؟ رژیم غذایی یا به عنوان مثال شیر و سبزیجات میتواند در مقابله با این سموم تاثیر داشته باشد؟
خسرونیا: رژیم غذایی تا حدودی موثر است و مقاومت بدن را بالا میبرد، همانطور که در مسمومیتها وقتی از لبنیات و سبزیجات و میوهجات تازه استفاده شود دفاع بدن بالا میرود. البته اینها هم تا حدودی موثر است. نمیشود هم از سم استفاده کرد و هم از قرص ضدسم چون بالاخره یک روز آن سم غلبه میکند.
درویش: مساله اینجاست که همین مواد غذایی هم آلوده است و حتی گوشت، مرغ و ماهی که میخوریم هم همینطور، آنها هم از آلودگیها در امان نیستند.
به نظر میرسد ما در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی هستیم که آمریکا و اروپای دهه 60 با آنها مواجه بودند. در آن زمان و در هنگام توسعه آن کشورها، بیماریهای سختی در آنجا به وجود آمد، آیا ما هم به همان سمت میرویم؟
خسرونیا: مشکلاتی که الان ممکن است پیش بیاید بسیار خطرناکتر از آن زمان است، در آن زمان جمعیت خیلی کم بود ولی الان جمعیت بسیار بیشتر شده است. ضمن این که الان بیماریهای ویروسی و شیمیایی خیلی بیشتر از آن زمان است. بنابراین اگر روزی ما به آن حد برسیم، خیلی بیشتر از آمار آنها و چهار هزار نفر تلفاتشان کشته خواهیم داد. الان هم ما تعداد بسیار زیادی کشته بر اثر هوای بد داریم اما جایی نوشته نمیشود. آنها آمار اعلام کردند و گفتند ما این تعداد کشته را داشتیم اما ما آمار نداریم و حتی نمیگویند یک نفر بر اثر هوای آلوده فوت کرده است.
درویش: در کنار این مرگ فیزیکی و حتی خطرناکتر از آن، مرگ روانی است که ناشی از تشدید آلایندهها در جامعه به وجود میآید. کاهش صبر و تحمل مردم را نباید دست کم گرفت و باید به هشدارها مبنی بر افزایش نزاع میان مردم توجه کرد. تاثیرات محیط زیست بر سلامت روان مردم تاثیرات کمی نیست، به عنوان نمونه اداره راهنمایی و رانندگی اصفهان اعلام کرد که در شش ماهه اول سال 90 که زایندهرود خشک شده و آلودگی شدیدتر شده بود، میزان تخلفات رانندگی و میزان پرخاشگری رانندگان افزایش یافته بود. اینها همه نشان دهنده این است که اگر به این مساله بیتوجه باشیم مرگ آخرین پلهای است که وجود دارد و قبل از آن با مسائلی مانند کاهش کیفیت زندگی، کاهش راندمان کار، پرخاشگری و بیحوصلگی مردم و تغییر ارزشهای اخلاقی روبهرو خواهیم بود که همه ناشی از افت شاخصهایی است که نشاندهنده کیفیت محیط زیست است.
طرحی که مدتی است مطرح شده، استفاده از متانول به عنوان سوخت است. عواقب آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
خسرونیا: با این کار یک ماده سمی به مواد سمی دیگری که در فضا وجود دارد اضافه میشود. این ماده سمی اگر به میزان کمی باشد ممکن است آُسیب نرساند ولی وقتی به حد زیاد و کشندهای برسد، به وسیله سیستم تنفسی وارد بدنمان میشود و اولین اثری که میگذارد مسمومیت عصبی است به این صورت که سیستم عصبی را مختل میکند. الان چرا انقدر شاهد دعوا و پرخاشگری در سطح شهر هستیم؟ این همه میزان چاقوکشی و آسیب رساندن به دیگران به چه علت است؟ اینها به این دلیل است که این مسمومیتها روی مغز اثر گذاشته و سیستمهای عصبی را مختل میکند به طوری که در مقابله با هر اتفاقی قدرت تفکر وجود ندارد. متانول هم که بیاید این اتفاق را تشدید میکند و بیشتر از این سیستم عصبی ما را از کار میاندازد. در ابتدا ممکن است به صورت پرخاش خودش را نشان دهد ولی درنهایت به صورت کندی کار مغز و کندی حرکات بدن درمیآید و جامعهای را شاهد خواهیم بود که افراد آن خموده و بیتحرک میشوند.
درویش: دغدغه ما به عنوان فعال محیط زیست این است که استفاده از متانول به عنوان یک سوخت زیستی در کشوری که فقط هفت درصد وسعت آن رویشگاه جنگلی است، غلط است. اولویت ما این نیست که منابع زیستی و گیاهی خودمان را به مصرف سوختن برسانیم. بزرگترین تهدید ما برهنگی سرزمین است. ما داریم از فرسایش بادی و بیابانزایی رنج میبریم و همه اینها به این دلیل است که وسعت جنگلهای ما به شدت از استانداردهای جهانی کمتر است یعنی سهم هر ایرانی از فضای سبز، هجده صدم هکتار است و میانگین آن هشت دهم هکتار است، یعنی کمتر از یک چهارم. بعد در این شرایط که مسوولین سازمان جنگلها و نخبگان اعلام میکنند که ما دست کم شش میلیون هکتار کمتر از آن چیزی که باید جنگل داشته باشیم جنگل داریم، منطقی است که بخش دیگری از منابع زیستی و رویشگاههای جنگلی خودمان را بسوزانیم برای این که سوخت تامین کنیم؟
درباره سایر آلودگیهای زیستمحیطی در چه وضعیتی قرار داریم؟
درویش: این درست است که شدیدترین نوع آلودگی، آلودگی هواست چون انسان چیزی در حدود 6 برابر آبی که در روز نیاز دارد به هوا نیاز دارد ولی آب و غذا هم به صورت درازمدت میتوانند روی سلامت اثر بگذارند. آلودگی آب و آلودگی خاک دو معضل بسیار قابل توجه هستند. اخیرا یک بررسی روی میوههای وارد شده به میدان ترهبار تهران انجام و مشاهده شده که بعضی از سمومی که در این میوهها هست، بیش از 20 سال است مصرفشان قدغن شده است ولی هنوز این سموم در میوهها هست از جمله د.د.ت. این سموم چرا در میوهها پیدا میشود؟ به این دلیل که تا دهها سال در خاک وجود دارد.
خسرونیا: در بعضی از نقاط ایران سرطان مری و دستگاه گوارش بیشتر از سایر قسمتهاست مثلا مناطق شمال، شمال غربی و شرق. در بررسیها مشخص شده که خاک انقدر به مواد رادیواکتیویته آلوده است که باعث سرطان میشود.
در کنار آلودگیهای زیستمحیطی، درباره تاثیرات پارازیت روی سلامت هم که نگرانیهای زیادی را موجب شده، توضیح دهید.
خسرونیا: هر چیز زایدی که در فضا وجود داشته باشد اعم از ذرات ریز، گازهای مختلف یا امواج روی سیستم بدنی انسان اثر میگذارد. نه تنها، پارازیتها یا آنتنهای مخابراتی بلکه به طور کلی امواج برای سلامت انسان مضر هستند. هرچه بدن ضعیفتر باشد بیشتر این مواد مضر را دریافت میکند به همین دلیل زنان باردار و جنین آنها بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرند. آمار نشان میدهد که سقط جنین نسبت به 10 سال گذشته بیشتر شده است و این که به دلیل آلودگی هوا، امواج مخرب یا تغییر رژیم غذایی است باید بررسی شود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)