گفتگو با پروفسور آمارتيا سن، برنده نوبل اقتصاد
انسان اقتصادي داراي هويت گروهي است
نکتهاي که بايد به آن توجه داشت، اين است که همواره اينگونه نيست که عناصر
سازنده هويتي و تعلق به گروههاي هويتي مختلف در تضاد باشند. در صورتي که
تضادي ميان گروههاي تعلق هويتي فرد وجود داشته باشد در اين صورت اين فرد است
که بايد دست به انتخاب بزند و در مورد اهميت نسبي هويتهاي متفاوتي که براي او
مطرح است تصميم بگيرد
انسان داراي هويتهاي بسيار متفاوت و گوناگوني است
اين موضوع در عين سادگي و مبرهن بودن براي برخي ممکن است پيچيده و مبهم
باشد
تعلق به گروههاي هويتي الزاما با يکديگر در تضاد قرار نميگيرند
اقتصاد ایران آنلاین-جواد حیراننیا: آمارتيا کومار سن (Amartya Kumar Sen) برنده هندي جايزه نوبل اقتصاد است که در سال ۱۹۳۳ چشم به جهان گشود. وي استاد فلسفه و اقتصاد در دانشگاه هاروارد است و به سبب مشارکتهايش در نظريههاي توسعه انساني و اقتصاد رفاه شناخته شده است. از مهمترين آثار وي کتابهاي «توسعه بهمثابه آزادي»، «هويت و خشونت» و «اخلاق و اقتصاد» است. در سال۱۹۹۸ آمارتيا سن بهدليل کمکهايش به اقتصاد رفاه، برنده جايزه نوبل اقتصاد شد. شهرت و احترام او در محافل دانشگاهي و علمي و اجتماعي جهان فراتر از آني است که به يک برنده علمي جايزه نوبل روا ميدارند. سن در بحث هويت معتقد است که تاکيد بر هويتهاي تکواره تا چه ميزان ميتواند به واگرايي و سوءتفاهم در جوامع انساني منجر شود. او معتقد به کثرتگرايي هويتي است و تحويل و تقليل هويت به يک بعد آن را از دلايل خشونت ميداند. آنچه در ادامه ميآيد گفتوگوي همشهري اقتصاد با اين فيلسوف و اقتصاددان معاصر است که در آن نسبت ميان هويت و انسان مورد پرسش قرار گرفتهاند.
تاکيد شما بر کثرتگرايي هويتي و عدم تاکيد بر هويت تکواره و بعدي خاص از هويت است؛ در اين مورد توضيح ميدهيد؟
هويت موضوع پيچيدهاي است و از يکسو منبع غرور است و از سوي ديگر منبع عزت واعتماد. هويت ميتواند عاملي براي «ديگرسازي» باشد که اين ديگرسازي در شکل افراطي آن ميتواند خطرناک باشد. احساس تعلق به يک گروه هويتي ميتواند سبب جدايي از گروههاي هويتي ديگر باشد. هر انساني داراي ابعاد هويتي مختلف و گوناگوني است. اين نشان ميدهد که هويتها متعدد و گوناگون هستند و تعلق به يک گروه هويتي بهمعناي کماهميت بودن گروههاي ديگر سازنده هويت فرد نيست.
در اقتصاد، انسان موجودي عقلاني است که دست به انتخابهاي عقلاني براساس محاسبه سود و زيان ميزند. در واقع هويت او به هويت اقتصادي تحويل و تقليل ميشود؛ ديدگاه شما در اين خصوص چيست؟
ابتدا بايد توجه داشت که تعلق به يک گروه هويتي ميتواند سبب وابستگي و وفاداري به آن گروه هويتي باشد. هويت ارائه شده توسط غالب نظريههاي اقتصادي، انساني تکبعدي است. اين انسان، انساني اقتصادي و عقلاني است که داراي هويت تکبعدي، اقتصادي و عقلاني است و دست به گزينش عقلاني و محاسبه سود و زيان ميزند. اگر انسان احساسي از تطبيق و هماهنگي با ديگران داشته و تعلق به هويت گروهي داشته باشد در اين صورت ميتواند انساني با هويت اقتصادي و مبتني بر انتخاب خودخواهانه باشد. افراد داراي هويتهاي گوناگون و مختلفي هستند و تعلق به گروههاي هويتي گوناگون دارند. اين گروهها کاملا ميتوانند از يکديگر متفاوت بوده و هر يک در جايي به فرد هويتي مهم ببخشند.
کدام يک از ابعاد هويتي انسان مهمتر از ديگري است و آيا اساسا ميتوان چنين مقايسهاي در مورد عناصر مختلف سازنده هويتي داشت؟
اينکه کدام يک از گروههاي هويتي سازنده هويت فرد مهم هستند، بستگي به وضعيتهاي مختلف دارد؛ بنابراين نميتوان در مورد اهميت نسبي هيچ کدام از گروههاي هويتي ادعايي قوي داشت. وضعيتهاي مختلف در اينجا به معناي بسترهاي اجتماعي گوناگون هستند. در هر بستر اجتماعي، جزء يا اجزايي از عناصر سازنده هويتي انسان برجسته و داراي اهميت ميشوند. نکتهاي که بايد به آن توجه داشت، اين است که همواره اينگونه نيست که عناصر سازنده هويتي و تعلق به گروههاي هويتي مختلف در تضاد باشند. در صورتي که تضادي ميان گروههاي تعلق هويتي فرد وجود داشته باشد در اين صورت اين فرد است که بايد دست به انتخاب بزند و در مورد اهميت نسبي هويتهاي متفاوتي که براي او مطرح است تصميم بگيرد. انسان داراي هويتهاي بسيار متفاوت و گوناگوني است. اين موضوع در عين سادگي و مبرهن بودن براي برخي ممکن است پيچيده و مبهم باشد. تعلق به گروههاي هويتي الزاما با يکديگر در تضاد قرار نميگيرند. براي نمونه تعلق به يک کشور در تضاد با هويت شغلي فرد نيست. هر يک از گروههاي هويتي که فرد به آن تعلق دارد به فرد هويتي بالقوه ميبخشد که در بسترهاي اجتماعي گوناگون بهصورت بالفعل در ميآيد. اينکه چه بعدي از هويتهاي بالقوه داراي اهميت هستند بستگي به اهميت آن بستر اجتماعي و فعليت بخش به هويت بالقوه دارد.
نتايج تاکيد و توجه بر هويتي خاص چيست؟
اينکه تاکيد بر برخي جنبههاي هويتي باشد گاهي ميتواند منجر به درگيري و خشونت شود. براي نمونه درگيريهاي مذهبي ميتواند ناشي از توجه صرف به هويت ديني باشد. اين تصور که جهان مجتمع و فدراسيوني از مذاهب گوناگون است نتيجه اين تفکر است که تنها سازنده هويت انسان دين است. تاکيد و توجه به يک بعد هويتي و يک گروه هويتي داراي چنين نتايجي است. اين در حالي است که ابعاد ديگر هويتي و گروههاي هويتي نيز براي انسان قابل تصور است. تاکيد صرف بر يک بعد سازنده هويت فرد منجر به تفکيک افراد براساس يک بعد فراگير ميشود و گويي انسانها صرفا بهعنوان اعضاي يک گروه خاص هستند.
آشکار است که تاکيد بر يک هويت مشخص ميتواند زمينه سوءتفاهم افراد نسبت به يکديگر را بهدنبال داشته باشد
علاقه مندی ها (Bookmarks)