دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: دلم گرفته است، فروغ...

  1. #1
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    43
    ارسال تشکر
    576
    دریافت تشکر: 191
    قدرت امتیاز دهی
    346
    Array
    سیاه و سفید's: جدید109

    پیش فرض دلم گرفته است، فروغ...

    چشم هایم را
    به بهانه ی قایم موشک بازی
    _ بستند
    و زمانی که بازشان کردم
    حیاطِ بازی مان را
    پر از پلک های بسته ی آئینه ها دیدم.

    ...
    دلم گرفته است، فروغ...
    دلم گرفته است، فروغ...

    تمرینِ نقاشی ام را بهانه می کنم
    واین شعرت را موضوعِ آن
    و می کِشَم و
    - گریه می کنم
    ...
    من می دانم
    می دانم
    اگر دیروز
    تابستان هم بود
    و ساعت یک بعداظهر
    با گذرِ آن دو مرد
    از میانِ من و خورشید
    در حالی که دو سویِ یک شیشه ی یخ زده
    در دستانشان بود
    بازهم
    من سردم می شد، فروغ...

    من که می دانستم حتما
    - کسانی
    - روزی
    از پشتِ نگاهِ راستای لبه ی یک تیغ
    بهمعرفی ام با آفتاب
    خاتمه خواهند داد
    پس چرا به ایوان نرفتم ؟!
    تا نگذارم که پوستِ شب
    کشیده شود
    با دست هایی که آغشته گشته است
    به خونِ سرخ - نارنجیِ خورشید...
    ...

    کسی بود که مرا از مهمانیِ گنجشک ها دور کرد...
    چرا ندید که سجاده ام
    در حیاطِ دیروز
    در عصرِ مهمانیِ یک نانِ فانتزی
    بر سر سفره ی یکی از خانه های خدا
    گسترده است،
    - هنوز...
    ...

    آن کسیکه قرار بود بیاید
    آمده بود، فروغ...
    اما
    از کنار درختانِ خیس
    گذر هم نکرد
    و رابطه را تقسیم نکرد
    حیاطِ پراز برگ
    و
    باغچه را هم تقسیم نکرد
    و سجاده ام را تقسیم نکرد

    او تنها دستانش را
    جلویِ دهانِ مثلثی اش گذاشت
    و صدا را از میان لایِ انگشتانِ شطرنجی اش
    تقسیم کرد

    او تقسیم کرد،
    صدایِ شکستنِ حرمتِ یک رابطه با آفتاب را
    و مردن یک پرنده را
    پرنده ای که دیگر
    برایش فرقی نمی کند
    رنگِ آبیِ آسمانِ بوم نقاشی اش را
    از چه کسی قرض بگیرد...

    - پرنده ای که مرده بود...

    "مولود امامی" 24/9/90

  2. 7 کاربر از پست مفید سیاه و سفید سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با فردی كه تشنج كرده است، چگونه برخورد كنیم؟
    توسط yas-90 در انجمن کمک های اولیه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd September 2012, 10:55 PM
  2. جای دست، زبان نگه می دارم!
    توسط ماری مریم در انجمن دانستنیهای کاربردی عمومی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th August 2012, 06:21 PM
  3. خبر: بلوغ فکری نوجوانان بسیار زودتر از بلوغ احساسی آنها رخ می دهد
    توسط نارون1 در انجمن اخبار روانشناسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th August 2012, 01:31 PM
  4. مقاله: تعريف دروغ و اقسام دروغ
    توسط Victor007 در انجمن مقالات مذهبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th November 2009, 01:45 AM
  5. بحث: نود بد است، ما خوبيم
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار دنیای فوتبال
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st January 2009, 02:40 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •