اینقدر در کوبیدن این روز سنگ تمام گذاشته ایم که گویی شنیدن واژه هایی مثل "چهارشنبه سوزی"، "چهارشنبه آخر سال" و ... برایمان عادی شده است؛ جشنی باستانی که گاه هفته ها برای کوبیدنش زمان می گذاریم اما کمتر می شود که سهم خودمان را نکوداشت آن ایفا کنیم!
به گزارش «تابناک»، تا ساعاتی دیگر و با نزدیک شدن به غروب خورشید آخرین سه شنبه سال، آخرین جشن باستانی سال آغاز می شود تا به تبع آفتی که سالهاست گریبان گیر آن شده، سر و صدای حاشیه محیط مسکونی بسیاری مان به ناگهان اینقدر افزایش پیدا کند که به رغم تکرار هر ساله، هنوز برای بسیاری مان غیر قابل باور به نظر می رسد.
چهارشنبه سوری که حتی در نام حکایت از جشنی باستانی دارد، به دردی دچار شده که نه خارج کردن آن تقویم، نه ارتباط دادن آن به خرافه پرستی و نه حتی اختصاص دادن هزاران برنامه تلویزیونی برای گفتن از مضرات آن نتوانسته اندکی از مشکلاتی که به آن سنجاق شده بکاهد تا جایی که با گذشت زمان، هر ساله بر دشواری های ماجرا افزوده شده و خطرات ناشی از ورود انواع و اقسام ترقه های خطرناک -از انواع پر خطر و دست ساز گرفته تا گونه های کم خطر (با این باور که اصولا ترقه بی خطر وجود خارجی ندارد!)- سال به سال بیش از پیش رخنمون می کند تا جایی که کمتر نشانه ای از یک جشن باستانی در شب آخرین چهارشنبه سال باقی مانده باشد.
به عبارتی بهتر، ماجرا تا آنجا بیخ پیدا کرده که از یک سو آگاهی از خطرات این روزِ باستانی و به تعبیری، غیر رسمی(!)، مسئولان مختلف را مجاب می کند که در باب ممنوعیت های مختلف اعمال شده در این زمان بارها و بارها مصاحبه کرده و هشدار بدهند و بسیاری از خانواده نیز نشستن در خانه و تماشای تلویزیون را ترجیح بدهند و بدین ترتیب بستر فعالیت برای جوانان و نوجوانان ماجراجو و گاه بازیگوش تا انجا فراهم شود که کوچکترین تحفه آن برای اجتماع، تجربه کردن قانون شکنی برای همه است؛ اینگونه که پلیس می گوید برپایی آتش در خیابان جرم است اما کیست که آتش های برپا شده در کوچه و خیابان طی سالهای گذشته را ندیده باشد؟!
آنچه در این بین بیشتر از همه نگران کننده است، بی توجهی به امور ایجابی است؛ به این معنی که در بمباران هشدارها و زنهارهایی که از نگاه سلبی و به منظور اعلام ممنوعیت ها به سمت جامعه ارسال می شوند، هیچ خبری از نهادهای اندیشه محور به چشم نمی خورد تا مثلا این نوید را بدهد که آموزش و پرورشی ها قصد دارند برای برگزاری آخرین جشن باستانی در سال، درهای مدارس را به روی دانش آموزان و خانواده ایشان باز کنند تا فرزندان در کنار والدین حضور یافته و هم شیرینی جشن را تجربه کنند و هم از آفت های احتمالی به واسطه هدایت پدر و مادرهایشان در امان بمانند.
از این مثال و انواع مشابه آن که بگذریم، اعلام آماده باش تمامی نهادهای انتظامی، امدادی و حتی امنیتی در سه شنبه شب هفته گذشته حکایت از آن دارد که برای نیل به این مهم هنوز راه زیادی در پیش داریم وگرنه چگونه می شود که این همه افراد متخصص در زمینه های مختلف را برای مقابله با مشکلات سنجاق شده به چهارشنبه سوری بسیج کنیم اما در نهایت معلوم شود که مردم چهارشنبه سوری را در زمان دیگری تدارک دیده اند؟ آیا همین اندازه خطا برای تغییر روش خطر زدایی از این جشن کافی نیست؟!
فارغ از این سخنان، ساعاتی دیگر چهارشنبه سوری آغاز خواهد شد تا به رغم تمامی ممنوعیت ها و تداراکات مسئولان، باز هم خیابان ها پر شود از نوجوانان و جوانانی که گاه شور خنده هایشان با ترکیدن یک ترقه از هزار خوشی دیگر برایشان بیشتر است؛ شوری که گاه کنترل شدنی نیست و می تواند خطر را تا پوست و گوشتشان نزدیک کند. چه باید کرد؟
اگر به دنبال یافتن پاسخ درخوری به این امر باشیم، شاید می توان در برخورد با قاچاق مواد منفجره ریز و درشت و عرضه شان در کوی و برزن اینقدر سخت گرفت که در امتداد آن، چهارشنبه سوری به امن شدن زدیک تر شود؛ شاید می توان راه ایده آل تری انتخاب کرد و به کمک نهادهای مختلف اجتماعی، به چهارشنبه سوری یک رسمیت صوری داد تا از کنار آن، به کنترل خطرات نائل شد؛ شاید گنجاندن نکاتی در برنامه درسی دانش آموزان و حتی دانشجویان برای آموزش ایمنی در مواردی از این دست هم راهکار بدی به نظر نرسد و شاید بتوان به ده ها و صدها راهکار دیگر هم اندیشید اما دست کم برای امشب محتاج راهکارهای سریعتری هستیم.
با این تفاسیر، بد نیست که سری به گنجینه بسیار مفصل اخبار حوادث رخ داده در حاشیه چهارشنبه سوری های گذشته بزنیم تا با یک نگاه دم دستی دریابیم که در تمامی حوادثی که برای فرزندان ما و درو و اطرافیانمان در این هنگام به وقوع پیوسته، جای خالی بزرگترها به وضوح به چشم می خورد؛ اینقدر که شاید نتوانی م آسیبی از حاشیه های چهارشنبه سوری در حضور والدین یک پسر یا دختر برای وی متصور شویم.
اینجاست که افق دیدمان به دنیایی باز خواهد شد که قرن ها نگاهدار آیین و رسوم مختلف در کشورمان بوده است؛ رسم و رسومی که از پدر و مادر و با همکاری فعال ایشان سینه به سینه و نسل به نسل نتقل می شده تا از گزند بدی ها در امان مانده و نیکی را برای آیندگان به ارمغان بیاورد.
پس اگر می خواهیم آیین نیک یک جشن را پاس بدارید، اگر می خواهیم سهمی در پاس داشت نیکی ها ایفا کنید، اگر از شرایط شب چهارشنبه آخر هر سال رضایت نداریم و در آخر، اگر نگران فرزندان خودمان و سلامت جامعه هستیم، هنوز فرصت داریم که به میدان را خالی نکرده و جشنی امن فراهم کنیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)