مهارت های نویسندگی

[ثمین20]

اهداف یادگیری:

• آشنایی با اصول و مهارت های نگارش
• تطبیق این مهارت ها به منظور یادگیری هرچه بیشتر

همه ی ما می دانیم وقتی بخواهیم مطلبی را بنویسیم باید از یک سری اصول و قواعد پیروی کنیم و اینک در این طرح قصد داریم این مهارت ها و اصول را بازگو کنیم:
1) یکی از مهارت های مناسب نگارشی تبدیل گفتار به نوشتار است. یعنی ما به هنگام صحبت کردن کلمات شکسته به کار می بریم اما به هنگام نگارش باید:

کلمات را شکسته به کار نبریم.

مطالب زاید را حذف کنیم.

از تکرار پرهیز کنیم.

نوشته رسا و قابل فهم باشد.

2) در نوشتن باید اصل ساده نویسی و کوتاهی جملات را رعایت کنیم.

3) نوشته باید چنان باشد که گویی خواننده آن را در برابر خود می بیند و لازمه ی این امر این است که نوشته ی ما اجزای اصلی موضوع را در بر داشته باشد.

4) هرگاه بخواهیم چیزی را توصیف کنیم باید به اندازه، رنگ، بو، لطافت و زبری، دوری و نزدیکی آن توجه کنیم.

5) هرگاه بخواهیم صحنه یا منظره ای را توصیف کنیم علاوه بر وصف کلی اشیا باید به نحوه ی قرار گرفتن آن ها، دوری و نزدیکی و رابطه ی آن ها با یکدیگر توجه کنیم.

6) برای نشان دادن ظاهر یک فرد به ویژگی های ظاهری همچون اعضای چهره، قد، رنگ چشم، چاقی و لاغری، مشکی و بور بودن توجه می کنیم اما برای توصیف حالات روحی و عاطفی فرد باید به رفتار او با دیگران دقت کرد.

7) یکی از راه های موثر برای تقویت مهارت نگارش یادداشت کردن خاطرات روزانه است.

8) هر کس برای نوشتن شیوه ی مخصوص به خود را دارد.

9) یکی دیگر از راه های تمرین نویسندگی نوشتن شرح حال است.

10) جان بخشیدن به اشیا یا تشخیص شیوه ای است که می توان از آن برای خیال انگیز کردن نوشته استفاده کرد.

11) یکی دیگر از روش های تمرین نویسندگی بازسازی وقایع و رویدادهاست.

12) یکی از نکات مورد توجه در نگارش دقت در انتخاب مناسب ترین واژه هاست.
13) آشنایی با عناصر زیبایی سخن ما را در نوشتن کمک می کند.
14) یکی از آسان ترین و ارزان ترین راه های ارتباط نامه نگاری است . نامه ها بر حسب نوع نگارش و گیرنده ی آن به نامه های دوستانه، رسمی و اداری تقسیم می شوند.
15) خلاصه نویسی، گزارش و تهیه ی روزنامه دیواری یکی دیگر از راه های کسب مهارت در نویسندگی است.


تمرین:
نوشته های زیر را از زبان گفتاری به زبان نوشتاری باز می گردانیم:

یادمه وختی کوچیک بودم عصرا توپمو ور می داشتمو و با دوستام می رفتم کوچه بازی. این ور و اون ور پریدن تو هوای داغ تابستون خیلی می چسبید. می دویدیم و عرق می ریختیم. بضی وختا از سر و صدای ما صدای همسایه ها بلند می شد.
یادمه : یادم است/ وختی : وقتی / کوچیک : کوچک/ عصرا : عصرها / توپمو: توپم را / ور می داشتمو : بر می داشتم و ... / دوستام : دوستانم / این ور و اون ور : این طرف و آن طرف / تابستون: تابستان / بضی وختا: بعضی وقت ها.



همه ی ما می دونیم که مامانا و باباها زحمتای زیادی برامون کشیدنو ما هیچ وخ نمی تونیم زحمتاشونو جبران کنیم برا همین باید همیشه ازشون تشکر کنیم .

می دونیم: می دانیم / مامانا و باباها: مادران و پدران/ زحمتای : زحمت های / برامون: برای ما/ کشیدنو : کشیدند و .../ هیچ وخ : هیچ وقت / نمی تونیم: نمی توانیم / زحمتاشونو: زحمت هایشان را / برا همین : به همین سبب / ازشون : از آن ها.