خود را در سکوت لحظه های ساعات شب مهتابی می سپارم
مستانه دیدگانم را به ماه دوخته
تپش قلب صدای شمارش معکوس ساعات انتظارم
وزش باد پردۀ نگاه اتاقک را به وجد می آورد
تو حیرانی همچو رقص قاصدک در باد
و من آن باد به دور تو
نجوای شبانه ام
نوید وصال تواست
ای یار