پژوهش جدید دانشمندان مرکز پزشکی دانشگاه روچستر برای اولین بار نشان داده که پیوند سلولهای مغز انسان به موش ها میتواند منجر به یادگیری سریعتر آنها شود. دانشمندان دریافتند که سلولهای گلیال که در سیستم عصبی مرکزی انسان وجود دارند میتوانند پس از پیوند در حیوانات بر ارتباطات درون مغز آنها تاثیر بگذارند.به گفته محققان، این کشف میتواند از کاربردهای بسیار برای درک چگونگی تکامل مغز انسان برخوردار باشد.باورها بر این است که تکامل زیرمجموعهای از این سلولها موسوم به آستروسیتها ممکن است یکی از رویدادهای اصلی باشد که به عملکرد شناختی برتر انسان در حال توسعه منجر شده و آنرا از گونههای دیگر متمایز کرده است.سلولهای گلیال تا چندی پیش به عنوان سلولهای خانهدار محسوب میشدند. این کشف همچنین ممکن است این سلولها را در شکلگیری بیماریها نیز درگیر کند.آستروسیتها در مغز انسان نسبت به گونههای دیگر بسیار بیشتر، بزرگتر و متنوعتر هستند. در انسان این آستروسیتها شانههایی از الیاف را پرتاب میکنند که میتوانند به طور همزمان به تعداد زیادی از نورونها و به خصوص سیناپسهای آنها متصل شوند.در نتیجه آستروسیتهای انسان میتوانند به صورت بالقوه فعالیت هزاران سیناپس را متناسب کنند که بسیار بیشتر از موشها است.دانشمندان از این مشاهدات و اینکه آستروسیتهای انسان ممکن است در تنظیم عملکردهای شناختی بالاتر انسان نقش چشمگیری را ایفا کند، برای این پژوهش بهره بردند.این امر به نوبه خود نشان داد که گلیای انسان در صورت پیوند در موشها ممکن است بر الگوهای زمینهیی فعالیت عصبی تاثیر بگذارد.دانشمندان این سلولها را در موشهای نوزاد پیوند زدند. با بالغتر شدن این موشها، سلولهای گلیال انسانی بر سلولهای گلیال موشها غلبه کرده و همزمان بر روی شبکه عصبی موجود تاثیری نگذاشتند.محققان سپس اثر عملکردی این سلولها و به ویژه قابلیت شکلگیری حافظه جدید و یادگیری وظایف جدید را در موشها به آزمایش گذاشتند و دریافتند که دو نشانگر مهم عملکرد معز به طور چشمگیری در این موشها ارتقا یافتهاند.آنها ابتدا دریافتند که سرعت انتقال امواج مغز در موشهای پیوندی بسیار سریعتر از موشهای عادی و بسیار شبیهتر به بافت مغزی انسان است.محققان همچنین فرآیندی را که مدت زمان تاثیرپذیری نورونهای مغزی توسط یک محرک الکتریکی را اندازهگیری میکرد، بررسی کردند. در این آزمایش نیز دریافتند که موشهای پیوندی به شکلی پرورش پیدا کردهاند که نشانگر قابلیت آموزش توسعهیافته است.بر اساس این یافتهها، دانشمندان سپس موشها را در مجموعهای از وظایف رفتاری مورد ارزیابی قرار دادند که برای آزمایش حافظه و قابلیت یادگیری طراحی شده بودند. آنها دریافتند که این موشها از یادگیری سریعتر برخوردار بوده و وظایف متفاوت را با سرعت چشمگیرتری نسبت به موشهای بدون سلولهای گلیال انسانی انجام می دهند. دانشمندان بر این باورند که این دانش میتواند ابزار جدیدی را برای درک و درمان اختلالات عصبی که اختلالات سلولهای گلیال منجر به آنها شده، در اختیار جامعه پزشکی قرار دهد
.
منبع: ایسنا
علاقه مندی ها (Bookmarks)