به گزارش فرهنگ نیوز، امروز ۱۷ اسفند ماه سالروز شهادت حاج محمد ابراهیم همت فرمانده لشکر محمد رسول الله تهران است که خودش در وصیت نامهاش شهادت را رهایی از قفس میداند و میگوید:" خویشتن را در قفس محبوس میبینم و میخواهم از قفس به در آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم میدارد متنفرم." و در جای دیگر خود را عاشق شهادت میخواند و بارها شهادت را آرزو کرده و آن را افتخار میخواند.وی در ۱۲ فروردین ماه ۱۳۳۴ هجری شمسی در شهرضای اصفهان چشم به جهان گشود و از همان ابتدا پدر و مادر او را با عشق به امام حسین (ع) پرورش دادند به نحوی که مادر او را در رحم داشت که برای زیارت امام حسین (ع) راهی کربلا شد. او با هوش و بسیار با استعداد بود و با سرعت و موفقیت تمام دبستان و دبیرستان را پشت سر گداشت و راهی دانش سرای اصفهان شد.اگر مغزم متلاشی می شد بهتر بوداو در دوره سربازی خود هنگامی که ماه مبارك رمضان فرا رسید، در میان برخی از سربازان همفكر خود به دیگر سربازان پیام فرستاد كه آنها هم اگر سعی كنند تمام روزهای رمضان را روزه بگیرند، مي توانند به هنگام سحری به آشپزخانه بیایند. «ناجی» معدوم فرمانده لشكر، وقتی كه از این توصیه ابراهیم و روزه گرفتن عدهای از سربازان مطلع شد، دستور داد همه سربازان به خط شوند و همگی بدون استثناء آب بنوشند و روزه خود را باطل كنند. پس از این جریان ابراهیم گفته بود: « اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی ميكردند برایم گواراتر از این بود كه با چشمان خود ببینم كه چگونه این از خدا بيخبران فرمان ميدهند تا حرمت مقدس ترین فریضه دینمان را بشكنیم و تكلیف الهی را زیرپا بگذاریم»شهادتشهيد همت در جريان عمليات خيبر به برادران گفته بود: «بايد مقاومت کرده و مانع از بازپسگيري مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. يا همه اينجا شهيد مي شويم و يا جزيره مجنون را نگه مي داريم.»رزمندگان لشکر نيز با تمام توان در برابر دشمن مردانه ايستادگي کردند. حاجي جلو رفته بود تا وضع جبهه توحيد را از نزديک بررسي کند، که گلوله توپ در نزديکي اش اصابت مي کند و اين سردار دلاور به همراه معاونش، شهيد اکبر زجاجي، دعوت حق را لبيک گفتند و سرانجام در ۲۴ اسفند سال ۶۲ در عمليات خيبر به لقاء خداوند شتافت.رشادت های حاجی در منطقه ی کردستانشهيد همت در خرداد سال ۱۳۵۹ به منطقه کردستان که بخش هايي از آن در چنگال گروهکهاي مزدور گرفتار شده بود، اعزام گرديد. ايشان با توکل به خدا و عزمي راسخ مبازره بي امان و همه جانبه اي را عليه عوامل استکبار جهاني و گروهکهاي خود فروخته در کردستان شروع کرد و هر روز عرصه را بر آنها تنگتر مي نمود. از طرفي در جهت جذب مردم محروم کُرد و رفع مشکلات آنان به سهم خود تلاش داشت و براي مقابله با فقر فرهنگي منطقه اهتمام چشمگيري از خود نشان مي داد تا جايي که هنگام ترک آنجا، مردم منطقه گريه مي کردند و حتي تحصن نموده و نمي خواستند از اين بزرگوار جدا شوند.رشادت هاي او در برخورد با گروهک هاي ياغي قابل تحسين و ستايش است. براساس آماري که از يادداشت هاي آن شهيد به دست آمده است، سپاه پاسداران پاوه از مهر ۵۹ تا ديماه ۶۰ (بافرماندهي مدبرانه او) عمليات موفق در خصوص پاکسازي روستاها از وجود اشرار، آزاد سازي ارتفاعات و درگيري با نيروهاي ارتش بعث داشته است.پس از شروع جنگ تحميلي از سوي رژيم متجاوز عراق، شهيد هميت به صحنه کارزار وارد شد و در طي ساليان حضور در جبهه هاي نبرد، خدمات شايان توجهي برجاي گذاشت و افتخارها آفريد.او و سردار رشيد اسلام، حاج احمد متوسليان، به دستور فرماندهي محترم کل سپاه ماموريت يافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تيپ محمد رسول الله (ص) را تشکيل دهند.در عمليات سراسري فتح المبين، مسئوليت قسمتي از کل عمليات به عهده اين سردار دلاور بود. موفقيت عمليات در منطقه کوهستاني «شاوريه» مرهون ايثار و تلاش اين سردار بزرگ و همرزمان اوست.شهيد همت در عمليات پيروزمند بيت المقدس در سمت معاونت تيپ محمد رسول الله (ص) فعاليت و تلاش تحسين برانگيزي را در شکستن محاصره جاده شلمچه – خرمشهر انجام داد و به حق مي توان گفت که او و يگان تحت امرش سهم بسزايي در فتح خرمشهر داشته اند و با اينکه منطقه عملياتي دشت بود، شهيد حاج همت با استفاده از بهترين تدبير نظامي به نحو مطلوبي فرماندهي کرد.دفاع مقدس و تدبیر های فرماندهدر سال ۱۳۶۱ با توجه به شعله ور شدن آتش فتنه و جنگ در جنوب لبنان به منظور ياري رساندن به مردم مسلمان و مظلوم لبنان که مورد هجوم ناجوانمردانه رژيم صهيونيستي قرار گرفته بود راهي آن ديار شد و پس از دو ماه حضور در اين خطه به ميهن اسلامي بازگشت و در محور جنگ و جهاد قرار گرفت.با شروع عمليات رمضان در تاريخ ۲۳/۴/۱۳۶۱ در منطقه «شرق بصره» فرماندهي تيپ ۲۷ حضرت رسول اکرم (ص) را بر عهده گرفت و بعدها با ارتقاي اين يگان به لشکر، تا زمان شهادتش در سمت فرماندهي انجام وظيفه نمود. پس از آن در عمليات مسلم بن عقيل و محرم – که او فرمانده قرارگاه ظفر بود – سلحشورانه با دشمن زبون جنگيد. در عمليات والفجر مقدماتي بود که شهيد حاج همت، مسئوليت سپاه يازدهم قدر را که شامل لشکر ۲۷ حضرت محمد رسول الله (ص)، لشکر ۳۱ عاشورا، لشکر ۵ نصر و تيپ ۱۰ سيد الشهدا(ع) بود، بر عهده گرفت.سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشکر ۲۷ تحت فرماندهي ايشان در عمليات والفجر ۴ و تصرف ارتفاعات کاني مانگاه در آن مقاطع از خاطره ها محو نمي شود.صلابت، اقتدار و استقامت فراموش نشدني اين شهيد و الامقام و رزمندگان لشکر محمد رسول الله (ص) در جريان عمليات خيبر در منطقه طلائيه و تصرف جزاير مجنون و حفظ آن با وجود پاتک هاي شديد دشمن، از افتخارات تاريخ جنگ محسوب مي گردد.مقاومت و پايداري آنان در اين جزاير به قدري تحسين بر انگيز بود که حتي فرمانده سپاه سوم عراق در يکي از اظهاراتش گفته بود:«... ما آنقدر آتش بر جزاير مجنون فرو ريختيم و آنچنان آنجا را بمباران شديد نموديم که از جزاير مجنون جز تلي از خاکستر چيز ديگري باقي نيست!»اما شهيد همت بدون هراس و ترس از دشمن و با وجود بي خوابي هاي مکرر همچنان به اداي تکليف و اجراي فرمان حضرت امام خميني (ره) مبني بر حفظ جزاير مي انديشيد و خطاب به برادران بسيجي مي گفت:«برادران، امروز مساله ما، مساله اسلام و حفظ و حراست از حريم قرآن است. بدون ترديد يا همه بايد پرچم سرخ عاشورايي حسين (ع) را به دوش کشيم و قداست مکتبمان، مملکت و ناموسمان را پاسداري و حراست کنيم و با گوشت و خون به حفظ جزيره، همت نماييم، يا اينکه پرچم ذلت و تسليم را در مقابل دشمنان خدا بالا ببريم و اين ننگ و بدبختي را به دامن مطهر اعتقادمان روا داريم ،که اطمينان دارم شما طالبان حريت و شرف هستيد، نه ننگ و بدنامي.»او عارفي وارسته، ايثارگري سلحشور و اسوه اي براي ديگران بودکه جز خدا به چيز ديگري نمي انديشيد و به عشق رسيدن به هدف متعالي و کسب رضاي خدا و حضرت احديت، شب و روز تلاش مي کرد و سخت ترين و مشکل ترين مسئوليت هاي نظامي را با کمال خوشرويي و اشتياق و آرامش خاطر مي پذيرفت.پدر بزرگوارش مي گويد:«محمد ابراهيم از سن ۱۰ سالگي تا لحظه شهادت در تمام فراز و نشيب هاي سياسي و نظامي، هرگز نمازش ترک نشد. روزي از يک سفر طولاني و خسته کننده به منزل بازگشت. پس از استراحت مختصر، شب فرا رسيد. ابراهيم آن شب را به همه خستگي هايش تا پگاه، به نماز و نيايش ايستاد ووقتي مادرش او را به استراحت سفارش نمود، گفت: مادر! حال عجيبي داشتم. اي کاش به سراغم نمي آمدي و آن حالت زيباي روحاني را از من نمي گرفتي.»او آنقدر آگاه و روشن فکر حقیقی بود که جامعهٔ بی رهبر را طاغوت میخواند و در وصیت نامه اش میگوید:" جهل حاکم بر یک جامعه انسانها را به تباهی میکشد و حکومتهای طاغوت مکملهای این جهل اند و شاید قرنها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است."در واقع حاج همت در ۲۸ سالگی به بینشی رسیده بود که شاید بسیاری از انسانها بعد از نیم قرن به آن نمیرسند. او از روی شور و جو حاکم شهادت را طلب نمیکند بلکه میگوید : "من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلودهاش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم علی وار زیستن و علی وار شهید شدن, حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست میدارم شهادت در قاموس اسلام کاریترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور،شرک و الحاد میزند و خواهد زد."وی الگوی خود را امام حسین علیه السلام میخواند و آنقدر با لطافت از ایشان سخن میگوید که گویی یک عارف عاشق است و آنچنان زندگی خود را با امام حسین (ع) آمیخته است که در ادامهٔ وصیت نامهاش از مادرش میخواهد که همچون حضرت زینب محکم باشد به پای امام و انقلاب بایستد .در حقیقت روی سخن او با همهٔ کسانی است که بعد از خودش ماندهاند و چون استادی فقیه به این روش از همهٔ مردم میخواهد با درایت ولایت را بشناسند و نگذارند انقلاب به بی راهه برود. و در جای دیگر همهٔ جوانان را مخاطب قرار میدهد و میگوید: از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمیشود نه شرقی - نه غربی؛ اسلامی که : اسلامی ... ای کاش ملتهای تحت فشار مثلث زور و زر و تزویر به خود میآمدند و آنها نیز پوزه استکبار را بر خاک میمالیدند."او در پایان وصیتش از خدا توفیق شهادت را میخواهد که به تحقیق توفیقش را پیدا کرد و به سوی پروردگارش پرواز کرد.باشد که ما به وصیتش عمل کنیم و همچون حضرت زینب (س) که انقلاب امامش را ادامه داد ، انقلاب اسلامی را درست و صحیح تداوم دهیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)