دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: ضرب المثلهای شیرین فارسی در شعر شاعران فارسی

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    همکار تالار ادبیات
    نوشته ها
    262
    ارسال تشکر
    238
    دریافت تشکر: 626
    قدرت امتیاز دهی
    1683
    Array

    پیش فرض ضرب المثلهای شیرین فارسی در شعر شاعران فارسی

    ضرب المثلهای شیرین در شعر شاعران فارسی زبان
    از قرآن کریم که کلام خداست بگذریم و کلام معصومان را هم در درجه بعد قرار دهیم ؛ گاهی اوقات به شیرین زبانی و شیوایی سخن سرایی سعدی و حافظ و فردوسی غبطه می خورم!
    واقعا حیرت آور است که صدها سال قبل زندگی می کردند و حرفهایی زده اند که هنوز برای ما شیرینیش حفظ شده است و از خواندن آنها لذت می بریم!( برای اهمیت کلام این سخن سرایان بزرگ؛ نوشته ها و شعر های آنها را با دیگر معاصرینشان مقایسه کنید تا اوج کلام سعدی و حافظ و ... را حس کنید!)علت این امر علاوه بر قابلیت فوق العاده زبان شیرین فارسی در بیان عواطف؛ افکار و احساسات آدمی؛ به توانمندی خدادادی این آدمهای خاص است!شاید بطور عمومی صدها سال دیگر کسی با نوشته های زمانه ما ارتباط برقرار نکند اما با کلام شیرین سعدی و حافظ ارتباط برقرار خواهد کرد!در این بین ضرب المثل ها؛ اوجی بر اوج است!! زیرا ضرب المثل شعر یا مطلبی ست که در عمق جان و فکر عامه مردم نفوذ کرده است و دایره ارتباط دهی سخن و ارتباط گیری مخاطب بسیار وسیع است!این هم چند نمونه:
    ادب از که آموخت؛ از بی ادبان!(سعدی)
    به نرمی برآید ز سوراخ مار!--- که تیزی و تندی نیاید به کار(فردوسی)
    پسر کو ندارد نشان از پدر!--- تو بیگانه خوانش؛ مخوانش پسر(فردوسی)
    تا مرد سخن نگفته باشد--- عیب و هنرش نهفته باشد(سعدی)

    تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف--- مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی(حافظ)

    چگونه شکر این نعمت گزارم--- که زور مردم آزاری ندارم!!(سعدی)
    خانه از پای بست ویران است--- خواجه در نقش ایوان است(سعدی)
    دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت--- دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور(حافظ)
    ز کس گر نترسی بترس از خدای!(فردوسی)
    عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد(حافظ)
    عبادت بجز خدمت خلق نیست(سعدی)
    ما نداریم از رضای حق گله!(مولوی)

    مشک آن است که خود ببوید--- نه آنکه عطار بگوید(سعدی)

    یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور(حافظ)
    تیغ دادن در کف زنگی مست--- به که آید؛ علم ناکس را بدست!(فردوسی)
    ویرایش توسط ثمین20 : 4th March 2013 در ساعت 12:04 PM

  2. کاربرانی که از پست مفید ثمین20 سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •