دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: آنچه که یک زن می خواهد…

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    سوم راهنمایی
    نوشته ها
    237
    ارسال تشکر
    305
    دریافت تشکر: 614
    قدرت امتیاز دهی
    611
    Array
    niusha231's: جدید144

    پیش فرض آنچه که یک زن می خواهد…

    >>>>>>>>آنچه که یک زن می خواهد…
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>” تا اخر بخونید”
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>روزی روزگاری پادشاه جوانی به نام آرتور بود که پادشاه سرزمین همسایه اش
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>او را دستگیر و زندانی کرد. پادشاه می توانست آرتور را بکشد
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>اما تحت تاثیر جوانی آرتور و افکار و عقایدش قرار گرفت. از این رو،
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>پادشاه برای آزادی وی شرطی گذاشت که می بایست به سؤال بسیار مشکلی پاسخ دهد.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>آرتور یک سال زمان داشت تا جواب آن سوال را بیابد،
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>و اگر پس از یکسال موفق به یافتن پاسخ نمی شد، کشته می شد.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>سؤال این بود: زنان واقعاً چه چیزی میخواهند؟
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>این سؤالی حتی اکثر مردم اندیشمند و باهوش را نیز سرگشته و حیران می نمود
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>و به نظر می آمد برای آرتور جوان یک پرسش غیرقابل حل باشد.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>اما از آنجایی که پذیرش این شرط بهتر از مردن بود،
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>وی پیشنهاد پادشاه را برای یافتن جواب سؤال در مدت یک سال پذیرفت.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>آرتور به سرزمین پادشاهی اش بازگشت و از همه شروع به نظرخواهی کرد:
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>از شاهزاده ها گرفته تا کشیش ها، از مردان خردمند، و حتی از دلقک های دربار…
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>او با همه صحبت کرد، اما هیچ کسی نتوانست پاسخ رضایت بخشی برای این سؤال پیدا کند.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>> بسیاری از مردم از وی خواستند تا با جادوگر پیری که به نظر می آمد تنها کسی باشد
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>که جواب این سؤال را بداند، مشورت کند. البته احتمال می رفت دستمزد وی بسیار بالا باشد
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>چرا که وی به اخذ حق الزحمه های هنگفت در سراسر آن سرزمین معروف بود.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>وقتی که آخرین روز سال فرا رسید، آرتور فکر کرد که چاره ای به جز مشورت با پیرزن جادوگر ندارد.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>پیرزن جادوگر موافقت کرد تا جواب سؤال را بدهد،
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>اما قبل از آن از آرتور خواست تا با دستمزدش موافقت کند
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>پیر زن جادوگر می خواست که با لُرد لنسلوت، نزدیکترین دوست آرتور
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>و نجیب زاده ترین دلاور و سلحشور آن سرزمین ازدواج کند!
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>آرتور از شنیدن این درخواست بسیار وحشت زده شد.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>پیر زن جادوگر ؛ گوژپشت، وحشتناک و زشت بود و فقط یک دندان داشت،
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>بوی گنداب میداد، صدایش ترسناک و زشت و خیلی چیزهای وحشتناک
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>و غیرقابل تحمل دیگر در او یافت میشد. آرتورهرگز در سراسر زندگی اش
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>با چنین موجود نفرت انگیزی روبرو نشده بود، از اینرو نپذیرفت
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>تا دوستش را برای ازدواج با پیرزن جادوگر تحت فشار گذاشته
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>و اورا مجبور کند چنین هزینه وحشتناکی را تقبل کند. اما دوستش لنسلوت،
    >>>>>>>>
    >>>>>>>> از این پیشنهاد باخبر شد و با آرتور صحبت کرد.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>او گفت که هیچ از خودگذشتگی ای قابل مقایسه با نجات جان آرتور نیست.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>از این رو مراسم ازدواج آنان اعلان شد و پیرزن جادوگر پاسخ سوال را داد.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>سؤال آرتور این بود: زنان واقعاً چه چیزی می خواهند؟
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>پاسخ پیرزن جادوگر این بود:
    >>>>>>>>
    >>>>>>>> ” آنها می خواهند آنقدر قدرت داشته باشند تا بتوانند آنچه در درون هستند را زندگي كنند.
    >>>>>>>> به عبارتي خود مسئول انتخاب نوع زندگی خودشان باشند”
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>همه مردم آن سرزمین فهمیدند که پاسخ پیرزن جادوگر یک حقیقت واقعی را فاش کرده است
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>و جان آرتور به وی بخشیده خواهد شد، و همینطور هم شد. پادشاه همسایه،
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>آزادی آرتور را به وی هدیه کرد و لنسلوت و پیرزن جادوگر یک جشن باشکوه ازدواج را برگزار کردند
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>ماه عسل نزدیک میشد و لنسلوت خودش را برای یک تجربه وحشتناک آماده می کرد،
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>در روز موعود با دلواپسی فراوان وارد حجله شد. اما، چه چهره ای منتظر او بود؟
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>زیباترین زنی که به عمر خود دیده بود بر روی تخت منتظرش بود.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>لنسلوت شگفت زده شد و پرسید چه اتفاقی افتاده است؟
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>زن زیبا جواب داد: از آنجایی که لرد جوان با وی به عنوان پیرزن جادوگری با مهربانی رفتار کرده بود،
    >>>>>>>>
    >>>>>>>> از این به بعد نیمی از شبانه روز می تواند خودش را زیبا کند و نیمی دیگر همان زن وحشتناک
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>و علیل باشد. سپس پیرزن جادوگر از وی پرسید: ” کدامیک را ترجیح می دهد؟
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>زیبا در طی روز و زشت در طی شب، یا برعکس آن…؟”
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>لنسلوت در مخمصه ای که گیر افتاده بود تعمقی کرد.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>اگر زیبایی وی را در طی روز خواستار میشد آنوقت می توانست به دوستانش و دیگران،
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>همسر زیبایش را نشان دهد، اما در خلوت شب در قصرش همان جادوگر پیر را داشته باشد!
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>یا آنکه در طی روز این جادوگر مخوف و زشت را تحمل کندولی در شب،
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>زنی زیبا داشته باشد که لحظات فوق العاده و لذت بخشی رابا وی بگذراند…
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>اگر شما یک مرد باشید و این مطلب را بخوانید کدامیک را انتخاب می کنید…
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>انتخاب شما کدامیک خواهد بود؟
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>اگر شما یک زن باشید که این داستان را می خواند، انتظار دارید مرد شما چه انتخابی داشته باشد؟
    >>>>>>>>
    >>>>>>>> انتخاب خودتان را قبل از آنکه بقیه داستان را بخوانید بنویسید.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>آنچه لنسلوت انتخاب کرد این بود…:
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>لنسلوت نجیب زاده و شریف، می دانست که جادوگر قبلاً چه پاسخی به سؤال آرتور داده بود؛
    >>>>>>>>
    >>>>>>>> از این رو جواب داد که این حق انتخاب را به خود او می دهد تا خودش در این مورد تصمیم بگیرد.
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>با شنیدن این پاسخ، پیرزن جادوگر اعلام کرد که برای همیشه و در همه اوقات زیبا خواهد ماند،
    >>>>>>>>
    >>>>>>>> چرا که لنسلوت به این مسئله که آن
    >>>>>>>>
    >>>>>>>> زن بتواند خود مسئول انتخاب نوع زندگی خودش باشد…
    >>>>>>>>
    >>>>>>>>احترام گذاشته بود

  2. 3 کاربر از پست مفید niusha231 سپاس کرده اند .


  3. #2
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    حقوق
    نوشته ها
    1,931
    ارسال تشکر
    7,109
    دریافت تشکر: 7,523
    قدرت امتیاز دهی
    1520
    Array
    بلدرچین's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : آنچه که یک زن می خواهد…

    این علامتارو نمیزارشتی بهتر بودش.
    درکل خوب بود مرسی

    کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@


  4. #3
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    زیست شناسی عمومی
    نوشته ها
    499
    ارسال تشکر
    1,372
    دریافت تشکر: 2,858
    قدرت امتیاز دهی
    499
    Array
    shabhayebarare's: جدید4

    پیش فرض پاسخ : آنچه که یک زن می خواهد…

    مرسی دوست خوبم قشنگ بود فقط تکراری بود عزیزم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •