دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: نادر ترين تلميحات حماسي- اساطيري در شعر پارسي

  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43644
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض نادر ترين تلميحات حماسي- اساطيري در شعر پارسي

    يکي ازانواع تلميحات کمتر توجّه شدة ادبيات ايران, ((ظرايف و نوادر تلميحات )) متون نظم و نثر است که بيشتر محدود به اساطير ايراني و اشارات سامي است. دو نمونه از اين تلميحات ظريف-و اتفاقاًاين بار بيرون از موضوعات ايراني و سامي- در منظومه غازان نامة ( 758-763 ه.ق) نوري اژدري به نظر مي رسد که يقيناً بايد آنها را جزو نادرترين تلميحات حماسي- اساطيري شعر کهن پارسي دانست.


    اشارة نخست, به معروف ترين مضمون آيين مهر پرستي يعني(( کشته شدن گاو به دست ايزد مهر)) است که تنها سند مربوط به آن، به دو صورت سنگ نگاره و مجسمه، آن هم از مهرابه هاي غربي يافته شده است و در منابع کهن و مکتوب شرقي اشاره اي به اين بن مايه ديده نمي شود. براين اساس محتملاً مأخذ نوري اژدري در اين تلميح، ديداري- شنيداري بوده و او تصوير يا پيکره اي از گاو اوژني مهر را در جايي ديده و چه بسا توضيحاتي در آن باره شنيده است.


    تلميح نادر ديگر در قالب ترکيب(( آشيل خاتون پرست)) است و به داستان آشيل و غنيمت او، بريزئيس، در نخستين سرود حماسة ايلياد هومر توجّه داردکه از نوادريونانيّات ادب پارسي و ظاهراً يگانه تلميح مربوط به آشيل در گذشته شعر پارسي است. شايد نوري از راه يکي از ترجمه هاي آثار هومر که پيشينه آن به روزگار خلافت عبّاسيان مي رسد، با متن و جزئيات داستاني ايلياد آشنا شده است.


    در اين دو تلميح مورد بحث از غازان نامه، هر دو جنبة ابداعي و معنايي تلميح رعايت شده است، بدين معني که اين اشارات هم تازه و خارج از محدودة تقليد و تکرار است و هم سراينده با استفادة تصويري ( مشبّه بهي) از آنها، به تفهيم بهتر مقصود خويش و اداي بيشترين معنا در کمترين لفظ پرداخته است.


    از نظر جامعه شناسي مسائل ادبي قرن هشتم، آشنايي با پر تکرارترين اسطوره غربي ميتراييسم و مجموعة يوناني ايلياد ، در ايران آن عصر بسيار مهم و قابل توجّه است.



    مهمترين بخش ذهنيت، افق يا پشتوانة فرهنگي هر شاعر و نويسنده اي را وسعت و کيفيت ((تلميحات )) او تشکيل مي دهد بطوري که حتّي در مقياسي بزرگتر، مي توان از کميت و تنوّع ((تلميحات)) آثار ادبي براي سنجش دامنه هاي فرهنگي ادبيات دو يا چند زبان و کشور نيز استفاده کرد.


    در ميان تقسيم بندي هاي انواع ((تلميح)) تا جايي که نگارنده بررسي کرده ، ((ظرايف و نوادر تلميحات ))- به معناي اشاره هاي بسيار ظريف، نامعروف و تقريباً منحصر به فرد در برابر تلميحات کلّي، مشهور و تکراري- چنان که بايد مورد توجّه قرار نگرفته است در حالي که استخراج و طبقه بندي اين نوع اشارات در ارزيابي اندوخته هاي فرهنگي شاعر و نويسنده و آشنايي وي با متون و منابع پيش از خود بسيار مهم است.



    در شعر پارسي بر اساس مطالعاتي که در تلميحات ديوانهاي گوناگون انجام گرفته است، صحبت لاري، قاآني و خاقاني از نظر نوادر تلميحات- دست کم در حوزه تلميحات ايراني و اصطلاحاً شاهنامه اي- برتر از ديگران هستند. براي نمونه اشاره هايي از اين گونه در ديوان خاقاني و قاآني از مقولة(( تلميحات نادر)) است:


    چون زال بسته قفصم نوحه زان کنم تا رحمتي به خاطر بهمن درآورم(خاقاني، 1375 : ص 240)

    يا گفتيي به کين تهمتن به سر نهاد پولاد وند ديو زر اندود مغفرا(قاآني، 1336 : ص 21)

    روشنک و ارنواز و زهره و ناهيد حفصه و اقليميا عفيفة کيهان (قاآني، 1336: ص 663)

    در گذشته شعر پارسي، ((تلميحات نادر)) غالباً محدود به اساطير ايراني( با محوريت شاهنامه و منظومه هاي پهلواني پيرو آن به همراه اشاراتي معدود به فرهنگ ايران پيش از اسلام ) و تلميحات سامي است و نمونه هاي توجّه برانگيزي غير از اين دو دسته و شعب آن، حداقل تا امروز و به استناد منابع موجود و تحقيقات صورت گرفته، به نظر نمي رسد، از همين روي نگارنده دو تلميح ظريفي را که در منظومه غازان نامه يافته- و از غايت تازگي و يگانگي بسيار جالب و تا حدّي شگفت انگيز نيز هست-((نادرترين تلميحات حماسي- اساطيري)) در شعر کهن (کلاسيک) پارسي خوانده است.


    غازان نامه منظومه اي است به بحر متقارب و در (8709) بيت دربارة تاريخ ايلخان بزرگ، غازان خان محمود، که به نام سلطان اويس سروده شده است. سرايندة آن نورالدين پسر شمس الدين محمّد اژدري و متخلّص به نوري است. وي حدوداً در سال (708 ه.ق) به دنيا آمده و به احتمال، شاعري آذربايجاني بوده است. نوري اژدري غازان نامه را در فاصلة سالهاي (758-763 ه.ق)و گويا از روي تاريخ مبارک غازاني خواجه رشيدالدين فضل الله همداني به نظم درآورده است.

    از اين منظومه فعلاً فقط يک دست نويس ( تاريخ کتابت: 9ذي الحجّه873 ه.ق) شناخته شده که ميکرو فيلمي از آن در کتابخانة مرکزي دانشگاه تهران موجود است و ويرايش و چاپ منظومه نيز بر پاية همان نسخه بوده است ( نوري اژدري، 1381: صص1 ،2 ،4 ،5 ،7 ،13 و45 )


    در اين منظومه نوري در نبرد(( هورقداق)) با((سوکا)) پس از غلبة هورقداق بر هماوردش گفته است:

    ببردش به مردي از او زور و تاو چو مهر فروزنده شد روي گاو

    چو شاخ درخت اندر آمد به خاک بپرداخت از تن روان جان پاک(نوري اژدري،1381:ص 153/3364و3365)


    در اين جا در مصراع دوم بيت نخست، وي به داستان اساطيري- آييني ((نبرد ايزد مهر و گاو)) اشاره کرده است.

    مهرپرستي يا ميتراييسم يکي از آيينهاي کهن هند و اروپايي است که مهمترين و پر تکرارترين مضمون مربوط به آن ((کشته شدن گاو به دست مهر)) است( BecK Mithraism) تنها سند اين بن مايه مهري، سنگ نگاره ها و پيکره هايي است که از بيشتر مهرابه هاي غربي به دست آمده است و موضوع مشترک همه آنها اين است که ميترا با زانوي خويش در حال انداختن گاوي بر روي زمين است و با يک دست شاخ، سوراخهاي بيني، دهان يا چانه گاو را گرفته ,سر حيوان را به عقب مي کشد و با دست ديگر، خنجري در تن گاو فرو برده است.



    اسناد آيين مهر پرستي به دو صورت مکتوب و آثار تاريخي- باستاني است که منابع نوشتاري, مربوط به شرق(ايران و هند) و بقاياي نقوش و آثار باستاني در غرب است( ورمازرن،1375: ص 15) امّا جالب اين است که در هيچ يک از مدارک شرقي کمترين اشاره اي به گاو اوژني مهر ديده نمي شود ( رضي،1381 الف: ج 4،صص 2093 و 2094، همو1381 ب:ج1، ص 132)

    و تصوير اين موضوع بر ديوار مهرابه ها و مجسّمه هاي آن،بدون استثنا غربي است چنان که بيوار در کتاب ((چهره هاي مهر در باستان شناسي و ادبيات )) قرباني شدن گاو به دست مهر را يکي از سه ويژگي متمايز ميتراييسم رومي با کهن الگوهاي هند و ايراني آن دانسته است( خطيبي، 1380: ص 44) البتّه پژوهشگراني مانند مري بويس و جان هنيلز کوشيده اند که نبرد مهر و گاو را سنّتي ايراني و مأخوذ از روايات قرباني کردن ايزد هوم بدانند ( بويس، 1384: صص113 و 114،بهار، 1376الف،ص 165) که تنها در حّد يک فرضيه و گمان است و هم چنان که ذکر شد همة آثار اين مضمون معروف در غرب يافته شده است.



    در ادب پارسي اشاره هايي بسيار کلّي به ارتباط ((خورشيد و گاو) و ((کشتن گاو)) در نمونه هايي از نوع بيتهاي زير ديده مي شود:


    چو خورشيد زد پنجه بر پشت گاو ز هامون برآمد خروش چکاو(فردوسي، 1371:ص170/1063)
    کو فريدوني که گاوان را کند قربان عيد تا من اندر عيدگه الله اکبر گويمي(عطّار، 1374: ص836)


    مستشرقاني مانند فورتينگهام و بيوار احتمال ارتباط تصوير نبرد شير و گاو- که در هنر ايراني هم به کرّات ملاحظه مي شود- با گاو کشي مهر و جانشيني شير به جاي مهر را به صورت فرضيه مطرح کرده اند( خطيبي، 1380:ص46) و بعضي از پژوهشگران ايراني نيز اين تصوير ادبي- مثلاً همان گونه که در بيت شاهنامه آمده است- و تعبير((کشتن و قرباني کردن گاو نفس)) را در متون عرفاني، بازمانده اي از خاطره اساطيري گاو اوژني ايزدمهر دانسته اند(براي نمونه، رک:رضي،1371:صص222-245،همو،1381ب:ج1،صص 398 و399 ،شميسا،1376:صص94، 95و 107)که همگي مبتني بر تحقيق و گاه تأويل اساطيري و از نگاه امروزي است ولي در شاهد غازان نامه، نوري با صراحت کامل و با ذکر نام ((مهر)) و نه ((خورشيد)) که در نمونه هاي ديگر آمده و در اصل با ايزد مهر متفاوت است ، به اسطوره مشهور ميترايي توجّه کرده است.


    از آن جايي که اين مضمون مهم فقط به صورت سنگ نگاره و مجسّمه است و در هيچ متن مکتوب کهني از گاو کشي مهر سخن نرفته است مي توان احتمال داد که شايد منبع اطّلاع ناظم غازان نامه از اين روايت آييني، ديداري-شنيداري بوده است يعني محتملاً وي تصوير يا پيکره اي از گاو افکني مهر را در جايي (آذربايجان يا در مسافرت به مناطق داراي مهرابه؟) ديده و چه بسا توضيح شفاهي آن رااز کسي شنيده است.


    دقّت در نوع کاربرد تلميح نيز حدس مذکور را تقويت مي کند زيرا نوري، اين تلميح را به صورت مشبّه به براي چيرگي پهلوان بر حريف خويش آورده و دقيقاً به هيأت و حالت غالب مهر که بر روي گاو قرار گرفته، توجّه و اشاره کرده است: ((چو مهر فروزنده شد روي گاو)) و اين نشان مي دهد که به احتمال بسيار، نگاره يا پيکره اي از اين موضوع را ديده است.

    نمونه اي ديگر از مأخذ عيني در تلميحات مهري ادب پارسي، اين بخش از شعر((قصّه شهر سنگستان)) شادروان اخوان ثالث است:



    تو پنداري مغي دل مرده در آتشگهي خاموش

    ز بيداد انيران شکوه ها مي کرد

    ستمهاي فرنگ و ترک و تازي را

    شکايت با شکسته بازوان ميترا مي کرد(اخوان ثالث،1353:ص 25)



    که((شکسته بازوان ميترا)) برگرفته از تصوير بعضي مجسّمه هاي ايزد مهر است.



    ويراستار غازان نامه حدس زده اند که نوري اژدري، اهل آذربايجان بوده است( نوري اژدري، 1381:صص2 و 5) بر همين اساس و به مناسبت تلميح او به مشهورترين روي داد اساطيري ميتراييسم، اين نکته را بايد يادآور شد که ظاهراً در دوره هايي مهرپرستي در اين ناحيه از ايران نيز رايج بوده و محّققان نشانه هايي از مهرابه ها و آثار مهري را در آذربايجان بازشناسي و معرّفي کرده اند( رئيس نيا، 1370:ج1، صص415-426)



    اهميت اشاره به اسطوره گاوکشي مهر در غازان نامه اين است که در روند کلّي نوع تلميحات در شعر پارسي، به تدريج از ميزان توجّه به روايات و عناصر ايراني کاسته شده و صرف نظر از بعضي استثناها، از دوره سامانيان به بعد عموماً غلبه با تلميحات سامي بوده است ولي با اين وصف، نوري اژدري در قرن هشتم به يک تلميح منحصر به فرد و اصيل اساطيري- آن هم بر اساس مأخذي غير مکتوب و غير ايراني- توجّه کرده است و اين تلميح وي در حدود جستجوهاي نگارنده، در ادب کهن پارسي بي نظير است.


    تلميح مهم ديگر نوري،در داستان عاشق شدن غازان بر دختر مهراب ورد است:

    چو غازان شد آشيل خاتون پرست يکي ماه کم بيش آنجا نشست(نوري اژدري،1381:ص80/1592)


    در اين بيت، ترکيب ((آشيل خاتون پرست))ناظر است بر ماجراي آشيل،پهلوان نامدار يوناني، و بريزئيس(Briseis )، کنيزک او، در مجموعه ايلياد هومر. طبق نخستين سرود ايلياد و دنباله آن در سرودهاي ديگر، در سال دهم نبرد تروا سپاه يونان گرفتار طاعون شدند و چون دانستند علّت آن دعاي کسي است که دختر او در اسارت آگاممنون، يکي از دلاوران يوناني، است، آشيل و بزرگان از آگاممنون خواستند که دختر را آزاد کند ولي او در برابر اين کار، خواستار بريزئيس ، غنيمت آشيل، شد.

    آشيل با اکراه و اعتراض دختر را به وي داد و به درگاه خدايان ناليد. تتيس، يکي از ايزدان، به او دستور داد که هنگام حملة مردم تروا از حضور در جنگ دوري کندتا يونانيان قدر او را بدانند. آشيل اين کار را انجام داد و سپاه يونان چند روز شکستهاي سنگيني متحمّل شدند تا اين که پس از پيشنهاد آگاممنون براي بازگرداندن بريزئيس به همراه هداياي ديگر و نيز کشته شدن پاتروکل، دوست آشيل، وي بار ديگر به نبرد بازگشت( گريمال،1367:ج1،صص12و 13،پين سنت،1380:ص209)

    با توجّه به اين داستان، مراد از ((آشيل خاتون پرست)) دل بستگي شديد او به بريزئيس است و نوري اژدري با استفاده از اين تلميح ظريف يوناني خواسته است تا شدّت عشق غازان خان به دختر مهراب ورد را بيان کند.


    در شعر کهن پارسي تلميحات اندک يوناني وجود دارد( شفيعي کدکني، 1378: ص242) ولي بيشتر مربوط به نام دانشمندان ( مانند: بليناس، هرمس، افلاطون و ...) است( شميسا، 1378:ص9 پيشگفتار) لذا اشاره غازان نامه به بخشي از حماسه ايلياد هومررا بايد از نوادر يونانيات ادب پارسي شمرد و تا جايي که نگارنده در منابع مربوط به تلميحات و اشارات اساطيري- داستاني در ادب کهن و ديوانهاي شعر پارسي جستجو کرده است، نام ((آشيل )) در ادب گذشتة ايران ديده نمي شود و تنها در شعر معاصر که در پي ترجمه هاي گوناگون و تحقيقات حماسي- اساطيري، آگاهي شاعران از حماسه ها و اساطير غير ايراني گسترده تر شده، تلميح به داستان يوناني((آشيل)) هم به نظر مي رسد. براي نمونه مرحوم شاملو در بخشي از شعر معروف خويش گفته اند:



    و شير آهنکوه مردي از اين گونه عاشق

    ميدان خونين سرنوشت

    به پاشنة آشيل

    درنوشت(شاملو،1371:ص32)


    در قصيدة بلند ((سرود سرنوشت)) از دکتر منوچهر مرتضوي هم مي خوانيم:

    رزم آخيل و هکتور جنگاور چو بينه اسب و فتح ترواها

    آن هيکلي که پاشنه اش سست است افتد ز پا به ضربت اعدا ها(مرتضوي، 1377:ج1 ، صص 44و 45)



    طرفه اين که در شعر معاصر نيز اين تلميح در سخن شاعراني آمده است که يکي(شادروان شاملو) حوزه نسبتاً وسيعي از اساطير را وارد شعر کرده( ياحقي، 1355:صص804و 805) و سهم تلميحات جهاني در شعرش بيش از ديگران است( محمّدي، 1374،ص27پيشگفتار) و آن ديگري (دکتر مرتضوي ) استاد و محقق برجسته اي است که با دقايق ادب حماسي ايران و جهان نيک آشناست.


    نکته بسيار مهم ديگر اين است که در شواهد معدود ادب پارسي- آن هم از دوران معاصر- معمولاً((پاشنه زخم پذير آشيل)) مورد تلميح قرار گرفته و معروف است ولي نوري اژدري به بخش ديگري از سرگذشت اين پهلوان يوناني اشاره کرده و اين نشان دهنده اطّلاع دقيقش از جزئيات داستاني ايلياد هومر و نهايتاً پشتوانه غني فرهنگي اوست و اين تلميح ظريف اورا در گسترة ادب کهن ايران هم بايد منفرد و نادر دانست و هم نو.


    پرسش مهم و در عين حال دشواري که در اين جا مطرح مي شود اين است که نوري اژدري در قرن هشتم چگونه با اين تلميح آشنا شده و ايلياد هومر به چه صورتي به ايران رسيده و احياناً ترجمه اي از آن در اختيار او قرار گرفته است؟


    درباره چگونگي انتقال آثار هومر به ايران از سه نظر مي توان نگريست و به پاسخهايي احتمالي رسيد، نخست فرضيه معروف زنده ياد دکتر مهرداد بهار که به تأکيد و تکرار معتقد بودند داستان رستم و اسفنديار بر پاية حماسة ايلياد شکل گرفته و آن خود نتيجة بيش از يک قرن ارتباط مهتران ايراني با اشراف يوناني در اواسط دورة سلوکيان و آغاز عصر اشکاني و نيز رواج ششصد سال فرهنگ يوناني در شرق ايران(300 ق.م-300ب.م) بوده است( بهار، 1376ب،صص50- 58، هم او،1376ج،صص117و 118،هم او،1376د،صص141و 142) ايشان حتّي بر اين باور بودند که اديسة هومر هم بر بخشي از داراب نامة طرسوسي تأثير گذاشته است( بهار،1376ج،ص118)

    در کلّيت اين موضوع که ايران و يونان روابط دير سالي با يکديگر داشته اند هرگز نمي توان ترديد کرد و طبيعي است که يکي از نتايج چنين پيوندهايي- بويژه بين كشور و مردماني که تاريخ و تمدّن و فرهنگ پرباري دارند- تعاملات فرهنگي و علمي باشد امّا اين که آيا در ضمن چنين داد و ستدهايي، ايلياد هومر نيز به جغرافياي فرهنگي ايران راه يافته يا خير؟

    صرفاً در حّد حدس و احتمال قابل طرح است چنان که يکي از شاهنامه شناسان، فرضيه تأثير ادب حماسي يونان مخصوصاً ايلياد و اديسه را بر روايات پهلواني ايراني، ((غلط محض )) تلقّي کرده اند( اميد سالار، 1381:ص207)


    عامل احتمالي دوم براي ورود روايات يوناني هومر به ايران اين اشارة مرحوم استاد سعيد نفيسي است که: ((قرايني هست که برخي از آثار هومر را در دورة ساسانيان به زبان پهلوي ترجمه کرده اند.))(هومر،1359:ص753) متأسّفانه ايشان هيچ يک از اين قراين را نياورده اند و از سوي ديگر نام و نشان يا نمونه اي از چنين ترجمه اي در آثار پهلوي به دست ما نرسيده است.


    سومين و شايد مهم ترين و اصلي ترين مسير رسيدن آثار هومر به ايران، ترجمه هاي دوران اسلامي است. به استناد گزارشي از قرن هفتم هجري، اشعار هومر در اوايل خلافت عبّاسيان به زبان سرياني ترجمه شده بود ( ديويس،1377:ص 521) ديک ديويس ، پژوهشگر آمريکايي، از اين گزارش نتيجه مي گيرد که در دويست سال بعد از اين ترجمه، زمان کافي براي انتشار مايه ها و صحنه هاي مهم اشعار هومر در سراسر ايران و بين النهرين وجود داشته است (همان)

    محقّق ديگري نيز از ترجمه آثار هومر به زبان عربي در عصر پدر هارون و از بين رفتن آنها سخن گفته است( حتّي، 1382:ص264)در کنار اينها بايد به ذکر نام هومر در الفهرست ابن نديم و شرحي دربارة او در اخبار العلما قفطي و نزهه الارواح شهرزوري (مربوط به قرن 6 و 7 ه.ق ) نيز اشاره کرد ( هومر، 1359:صص 753- 759) که در مجموع ، آشنايي با هومر در قلمرو فرهنگ ايراني و اسلامي را نشان مي دهد و شايد نوري اژدري نيز از راه يکي از اين ترجمه ها (عربي؟ ) که احتمالاً تا قرن 8 موجود بوده، به متن و جزئيات داستان ايلياد دسترسي يافته و در منظومة خويش استفاده کرده است.


    درباره کاربرد نام ((آشيل)) در غازان نامه اين نکته را هم بايد يادآوري کرد که ((آشيل)) در صورت يوناني آن آخيلوس(Achillus ) است و چون در منابع ايراني (به زبان عربي) نام ((هومر/همر)) به شکل يوناني واژه يعني (( اوميروس/ اُميروس)) آمده است ( هومر،1359:ص2 ديباچة مترجم) مي توان حدس زد که شايد در ترجمه هاي داستان ايلياد، نام ((آشيل)) هم به صورت يوناني ذکر شده بوده ولي جالب است که نوري اژدري در قرن هشتم ، اين اسم را به شکل متداول امروزين ،((آشيل)) آورده است نه آخيل يا آخيلوس.


    در اين دو تلميح نادر غازان نامه، هر دو ساحت ابداعي و معنايي تلميح رعايت شده است. بدين معني که توجّه نوري به دو اشارة بسيار ظريف از اساطير و آيينهاي هند و اروپايي(ميتراييسم و حماسه ايلياد ) تلميح او را نو کرده و خارج از محدودة تقليد و تکرار قرار داده است و مفهومي که وي از اين تلميحات اراده و به خواننده يا شنوندة آگاه منتقل نموده است، کار او را مصداق((اداي بيشترين معنا در کمترين لفظ)) کرده است، ضمن آن که چون هر دو تلميح در مقام مشبّه بهي به کار رفته، جنبه تخييلي و تصويري آنها نيز مورد نظر بوده است(تشبيه تلميحي) خواننده و شنونده اي که با داستان آييني- اساطيري نبرد مهر و گاو آشناست،


    از مصراع
    (چو مهر فروزنده شد روي گاو)) کيفيت دقيق غلبة پهلوان پيروز و به زمين افکنده شدن همال او را در مي يابد و در ترکيب ((آشيل خاتون پرست )) افزون بر پي بردن به مهرورزي غازان خان بر زيبارويي دل ربا، بر احترام و مقام ايلخان بزرگ نيز نزد سراينده واقف مي شود که او را با پهلوان نامبردار اساطير يونان،آشيل، همتا انگاشته است و آشنايان با سنّتهاي ادبيات ايران بخوبي مي دانند که تشبيه ممدوح يا مخاطب مورد احترام به شخصيتهاي حماسي- اساطيري يکي از متداول ترين شيوه هاي مدح در شعر پارسي است که بعضاً به ترک ادب ملّي هم انجاميده است.


    در بحث از تلميحات پرشمار و متنوّع ادب پارسي عموماً وظرايف و نوادر اين اشارات بطور ويژه، همواره يکي از مسائل اساسي اين است که أيا مخاطبان شاعر و نويسنده(اعمّ از ممدوح، درباريان و خوانندگان و شنوندگان عامّ ) با اين تلميحات و مراد از کاربرد آنها آشنا بوده اند يا خير؟

    در يک بررسي اجمالي، استعمال موجز و بدون شرح و بسط غالب چنين تلميحاتي، اين گمان را پيش مي آوردكه شايد سابقة داستاني آنها-يا حداقل بيشترأنها- براي بعضي از مخاطبان معلوم بوده است و اگر اين حدس درست باشد بايد گفت که شايد روايت گاو اوژني مهر و آشيل و کنيزک هم براي ممدوح و خوانندگان / شنوندگان نوري روشن بوده که وي در نهايت اختصار، آنها را به صورت مشبّه به آورده است و اين (يعني: آگاهي احتمالي از اسطورة مهر و گاو و بخشي از ايلياد هومر) در ايران سدة هشتم بسيار مهم و قابل توجّه است.



    در پي اين گمان و بنابر حدس ويراستار غازان نامه دربارة آذربايجاني بودن نوري اژدري از يک سو و تأثير فضاي فرهنگي- ادبي زادگاه و محل زندگي شاعران در تکوين بخشي از چهارچوبهاي ذهني و انديشگي آنها از سوي ديگر، خواه ناخواه احتمال آشنايي با تفصيل داستاني- اساطيري اين دو تلميح نادر در محيط ادبي آذربايجان در قرن هشتم- حداقل در ميان معدودي از ادبا- پيش مي آيد که استفادة جامعه شناختي مهمي دربارة اوضاع ادبي آذربايجان در قلمرو تاريخ فرهنگ و ادب ايران است.


    نکته ديگر و پاياني اين که چون غازان نامه منظومه اي است تک نسخه و نه چندان مشهور که اخيراً ويرايش و چاپ شده، دو تلميح مورد بحث آن نيز براي پژوهشگران تلميحات ادب پارسي نا آشنا مانده است و ضروري است که از اين پس بر مدخلهاي فراوان فرهنگ تلميحات و اشارات اساطيري و داستاني ادبيات کهن ايران افزوده شود.








    يادداشتها:


    1-چنين مطالعاتي در شاخه هاي مختلف مي تواند موضوع مقالات و رساله هاي مربوط به ادبيات تطبيقي باشد. براي نمونه مي توان کمّ و کيف تلميحات چند شاعر برجسته معاصر ايران و عرب را از نظر توجّه به اشارات متقابل ( يعني: شاعران عرب زبان به تلميحات ايراني و شاعران ايراني به اشارات سامي) و نيز تلميحات غربي يا بطور کلّي جهاني بررسي کردو...
    2-در اين باره، رک:شميسا، سيروس: فرهنگ تلميحات،ص22 پيشگفتار، ايدنلو، سجّاد: ((نکته هايي دربارة تلميحات شاهنامه اي خاقاني))، پژوهشهاي ادبي، شماره 4، تابستان 83، صص9- 17
    3-مثلاً((تشتر:ايزد باران)) در اين بيت
    گر چه تشتر را عطا باران بود مرترا درّ و گهر باشد عطا( دقيقي، 1368: ص95)
    4-مانند((قطمير: نام سگ اصحاب کهف)) در بيت سعدي:
    از مايه بيچارگي قطمير مردم مي شود ماخولياي مهتري سگ مي کند بلعام را( سعدي، 1375:ص365)
    5-از جمله به اين دليل که چون نگارنده وجود اين تلميحات را در متني مانند غازان نامه با يکي دو تن ازمحقّقان برجسته مطرح کرد، سخت متعجّب شدند.
    6-براي آشنايي بيشتر با اين منظومه، رک: آيدنلو، سجّاد(( از قافلة مقلّدان شاهنامه))،کتاب ماه ادبيات و فلسفه، شماره 70 ، مرداد82، صص122- 133
    7-اين مقاله از مدخلهاي مهم دانشنامة ايرانيکا (Encyclopaedia Iranica ) است که چون خارج از ترتيب الفبايي مجلّدات آن نوشته و مستقّلاً منتشر شده است، بدون تاريخ چاپ و شماره صفحه است.
    8-اين تفاوت در تصاوير و مجسّمه هاي گاو اوژني مهر ديده مي شود.
    9-براي بازسازي صورت داستاني اين نبرد، براي نمونه رک: رضي، هاشم: آيين مهر(ميتراييسم)، ص181
    10-با اين مشخصّات :
    The personalities of Mithra in Archaeology and literature by A.D.H. Bivar, Biblotheca Persica, New York 1999
    11- در اين مقاله:
    The Iranian Background of Mithraic Iconography.
    Acta Iranica , premiere serie commemoration cyrus, pp. 242-250
    ) به نقل از بهار 1376الف:ص 182)
    12-((مهر)) بر خلاف بيشتر کاربردهاي نظم و نثر پارسي،در معناي اصلي خود با (( خورشيد)) يکي نيست و ظاهراً از اوايل دورة ساسانيان به بعد، اين دو, يکي تصّور شده اند( پورداوود، 1377: ج1،صص405و 406، شاکد، 1381:ص149)
    13-دربارة اين تلميح رک:محمّدي, محمّد حسين: فرهنگ تلميحات شعر معاصر، ص420
    14-و براي تفصيل بخش آغازين داستان در سرود نخست ايلياد،رک: هومر: ايلياد،صص43- 73
    15-شايد به همين دليل است که ويراستار غازان نامه در فهرست اعلام(ص391) در برابر يگانه کاربرد نام((آشيل)) در اين منظومه علامت(؟) گذاشته اند.
    16-اين قسمت از داستان و سرگذشت آشيل آن چنان مشهور است که در فرهنگ غرب، پاشنه آشيل (Achilles heel ) در معناي کنايي نقطه ضعف به کار مي رود، دقيقاً معادل معنايي ((چشم اسفنديار)) در فرهنگ ايران.
    17-تا هنگام نگارش اين مقاله، ويرايش و چاپ جديد ((فرهنگ اساطير و اشارات داستاني در ادبيات فارسي)) تأليف دکتر محمّد جعفر ياحقّي هنوز منتشر نشده است و نگارنده نمي داند که آيا اين دو تلميح نادر جزو اضافات آن فرهنگ آمده يا خير؟





    منابع:

    اخوان ثالث، مهدي:از اين اوستا، انتشارات مرواريد و خانه کتاب،چاپ سوم1353
    اميد سالار،محمود: ((اسفنديار و آشيل))، جستارهاي شاهنامه شناسي و مباحث ادبي، بنياد موقوفات دکتر محمود افشار1381
    بويس، مري: ((نقش مهر در دين زردشتي))، ترجمة احمدرضا قائم مقامي، مهر در ايران و هند باستان(مجموعه مقالات) ويراستار: بابک عالي خاني، انتشارات ققنوس1384
    بهار، مهرداد: ((ورزش باستاني ايران و ريشه هاي تاريخي آن ))، جستاري چند در فرهنگ ايران، انتشارات فکرروز، چاپ دوم1374الف
    ---: ((دربارة اساطير ايران))، جستاري چند در فرهنگ ايران، همان،1374ب
    ---: ((سخني چند دربارة شاهنامه))، جستاري چند در فرهنگ ايران، همان،1374ج
    ---: ((شاهنامه از اسطوره تا حماسه))، جستاري چند در فرهنگ ايران، همان،1374د
    پور داوود،ابراهيم(تفسير و تأليف): يشتها،انتشارات اساطير 1377
    پين سنت، جان: اساطير يونان، ترجمة باجلان فرّخي، انتشارات اساطير1380
    حتّي، فيليپ خوري: شرق نزديک در تاريخ، ترجمة قمرآريان، انتشارات علمي و فرهنگي ، چاپ دوم 1382
    خاقاني: ديوان، تصحيح دکتر ضياالدين سجّادي، انتشارات زوّار، چاپ ششم1375
    خطيبي، ابولفضل: ((دنياي پر رمز و راز مهر))، نامة ايران باستان، شماره 2، پاييز و زمستان1380
    درج 2 (کتابخانة الکترونيک شعر فارسي )، تهران، شرکت مهر ارقام رايانه
    دقيقي: ديوان، تصحيح دکتر محمّد جواد شريعت، انتشارات اساطير1368
    دهخدا، علي اکبر: لغت نامه، انتشارات دانشگاه تهران و مؤسسه لغت نامه دهخدا1377
    ديويس،ديک: ((در اردوگاه دشمن: هلن هومر و هجير فردوسي))، ترجمة محمّد نظري هاشمي، مجلّه دانشکده ادبيات و علوم انساني دانشگاه فردوسي مشهد، شماره 122و 123،پاييز و زمستان 1377
    رئيس نيا، رحيم: آذربايجان در سير تاريخ، انتشارات نيما، تبريز، چاپ دوم1370
    رضي ،هاشم: آيين مهر (ميتراييسم)، انتشارات بهجت1371
    ---: دانشنامه ايران باستان، انتشارات سخن1381الف
    ---: آيين مهر(تاريخ آيين راز آميز ميترايي در شرق و غرب از آغاز تا امروز)، انتشارات بهجت1381ب
    سعدي: کلّيات ( بر اساس تصحيح و طبع شادروان محمّد علي فروغي و مقابله با دو نسخه معتبر ديگر )، به کوشش بهاالدين خرّمشاهي، انتشارات ناهيد1375
    شاکد،شائول: از ايران زردشتي تا اسلام(مطالعاتي دربارة تاريخ دين و تماسهاي ميان فرهنگي )، ترجمة مرتضي ثاقب فر، انتشارات ققنوس1381
    شاملو،احمد: ابراهيم در آتش، انتشارات زمانه-انتشارات نگاه، چاپ ششم1371
    شفيعي کدکني، محمّد رضا:صور خيال در شعر فارسي، نشر آگه ، چاپ هفتم 1378
    شميسا، سيروس: طرح اصلي داستان رستم و اسفنديار ( همراه با مباحثي در آيين مهر)، نشر ميترا1376
    --- :فرهنگ تلميحات، انتشارات فردوس، چاپ ششم 1378
    عطّار:ديوان، تصحيح تقي تفضّلي، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ هشتم 1374
    فردوسي: شاهنامه، تصحيح دکتر جلال خالقي مطلق، بنياد ميراث ايران، کاليفرنيا و نيويورک، دفتر سوم 1371
    قاآني: ديوان،تصحيح دکتر محمّد جعفر محجوب، انتشارات اميرکبير1336
    گريمال،پير: فرهنگ اساطير يونان و روم، ترجمة دکتر احمد به منش، انتشارات اميرکبير, چاپ سوم1367
    گنج سخن( کتابخانه الکترونيک شعر فارسي حاوي متن آثار 48 شاعر)، تهران، شرکت مهرارقام رايانه
    محمّدي، محمّدحسين: فرهنگ تلميحات شعر معاصر، نشر ميترا1374
    مرتضوي، منوچهر: ((سرود سرنوشت))، ارج نامة ايرج، به خواستاري و اشراف:محمّد تقي دانش پژوه- دکتر عبّاس زرياب خويي، به کوشش محسن باقر زاده، انتشارات توس1377
    نوري اژدري: غازان نامة منظوم، به کوشش محمود مدبّري، بنياد موقوفات دکتر محمود افشار1381
    ور مازرن، مارتن: آيين ميترا، ترجمة بزرگ نادرزاد، نشر چشمه، چاپ دوم1375
    هومر:ايلياد، ترجمة سعيد نفيسي، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ چهارم1359
    ياحقّي،محمّد جعفر: ((اسطوره در شعر امروز ايران))، مجلّه دانشکدة ادبيات و علوم انساني دانشگاه فردوسي مشهد، شماره 48، زمستان 1355
    ---: فرهنگ اساطير و اشارات داستاني در ادبيات فارسي، مؤسّسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي(پژوهشگاه) و انتشارات سروش،چاپ دوم1375
    Beck,Roger, Mithraism, Encyclopaedia Iranica, edited by Ehsan Yarshater, New York

    انجمن تخصصی دانشجویان ایران

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  2. 3 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10th November 2012, 11:22 AM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th February 2012, 01:39 PM
  3. فایل: دانلود رايگان جزوات درسي مهندسي كامپيوتر نرم افزار پيام نور
    توسط engeneer_19 در انجمن مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th April 2010, 10:11 AM
  4. مجوز توليد پژو 207 آي و سوزوكي 2400 سي سي اخذ شد
    توسط moji5 در انجمن خودروهای ساخت و مونتاژ خارج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 26th February 2010, 03:09 PM
  5. خبر: درک رفتار سيستم هاي پيچيده زيست شناسي به کمک تکنيک هاي مهندسي
    توسط *میترا* در انجمن تازه های زیست شناسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th October 2009, 09:52 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •