دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: تاریخ شکل گیری نهضت اسماعیلیه و اصول عقاید آن

  1. #1
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    تاریخ
    نوشته ها
    46
    ارسال تشکر
    1
    دریافت تشکر: 75
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    پیش فرض تاریخ شکل گیری نهضت اسماعیلیه و اصول عقاید آن

    اسماعیلیه و فرق آن
    اسماعیل بن جعفر
    اسماعیل بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع) بزرگترین و محبوب ترین فرزند امام جعفر(ع) است که به تصریح مذهب به امامت شناخته شده است اما مورخان در تاریخ وفات او اختلاف نظر دارند. برخی می گویند که او در زمان حیات پدرش وفات یافت و برخی بر آنند که وفاتش پس از مرگ پدر بوده است. گروهی نیز به موجب محضری که منصور خلیفه عباسی بر آن گواهی داد. وفات او را در سال 138.ه دانسته اند. به کلیه کسانی که بعد از امام صادق، امامت اسماعیل و فرزندانش را باور دارند اسماعیلیه گفته می شود. با نام های دیگری چون سبعیه، باطنیه، تعلیمیه، ملاحده، خطابیه و ... هم از انها یاد می شود. جمعی از شیعیان، پس از شهادت حضرت جعفر بن محمد(ع) بر آن شدند که اسماعیل پس از آن حضرت امام است. به کلیه گروه هایی که چنین اعتقادی دارند اسماعیلیه می گویند. اسماعیلیه کسانی هستند که به امامت اسماعیل اعتقاد دارند و به امامت برادرش موسی بن جعفر(ع) معتقد نیستند.
    محمد بن اسماعیل
    بعد از اسماعیل، محمد بن اسماعیل بود که هفتم ائمه است و به وی دور سبعه تمام شد، و بعد از او ائمه مستور آمدند که در شهرها سیر می کردند پنهانی و داعیان فاش اظهار دعوت ایشان می کردند و گویند عالم در هیچ زمانی از امام خالی نباشد یا ظاهر و مکشوف باشد یا باطن و پوشیده و چون امام ظاهر باشد حجت او البته باید پوشیده باشد، چون امام مستور باشد حجتش البته باید ظاهر باشد و گویند مدار حکم ائمه بر هفت است مانند ایام هفته و آسمانهای هفتگانه و ستاره های سبعه و نقبا را مدار بر دوازده است.
    اسماعیلیه یا هفت امامی نام فرقه ایست که بعد از وفات امام ششم یعنی جعفر بن محمد الصادق(قرن دوم هجری) امامت را حق فرزند ارشد او اسمعیل(770 م.) می دانند و او را امام هفتم و آخرین ائمه می شمارند. این جماعت پایه مبادی و اعتقادی خود را بر «ادوار سبعه» نهاده اند و گویند که در هر دوری امامی موجود است که چون عدد آن ائمه به هفت برسد آن دور به انتها رسیده و دوره دیگری آغاز می شود. از اینجاست که آنان را سبعیه نام داده اند. ایشان را علم کلام و فلسفه خاصی است.
    القاب اسماعیلیه
    اسماعیلیان به القاب و عناوین گوناگون چون: «باطنیه» - «قرامطه» - «تعلیمیه» - «فاطمیه» - «سبعیه» - «ملاحده» - «حشیشیه» - «نزاریه» - «مستعلویه» - «سفاکین» خوانده شده اند. چون آنان عموماً طرفدار اسماعیل بن جعفرصادق(ع) بودند، ایشان را اسماعیلیه گفتند، چون قائل به ظاهر و باطن قرآن بودند، آنان را باطنیه خواندند، و چون گروهی از ایشان، پیرو حمدان قرمط بودند، آنان را قرامطه نامیدند. و مقصود از تعلیمیه آن است که معتقد بودند: تعلیم واقعی را فقط باید از امام زمان باید فرا گرفت. و آنان را از آن نظر فاطمی خوانند که امامان ایشان در مصر، از فرزندان حضرت فاطمه(س) دخت پیامبر(ص) می دانستند. و سبعیّه از آن جهت به ایشان گفته می شد که شماره امامان را هفت دور دانسته و امام هفتم را آخر ادوار می دانستند. اما ملاحده لقبی است که دشمنان آنان مخصوصاً در ایران به اسماعیلیه داده اند و آن جمع ملحد به معنای بی دین است. ایشان را از این رو حشیشیّه خوانده اند که حسن صبّاح و جانشینان او، فداییان اسماعیلی را با خوراندن حشیش، مأمور قتل مخالفان خود می کردند. و نزاریه از آن نظر به ایشان گفته می شد که گروهی از اسماعیلیه، طرفدار امامت نزار پسر مهتر المستنصربالله خلیفه فاطمی بودند، برخلاف گروه دیگری که امامت را مخصوص مستعلی پسر کهتر مستنصر می دانستندو مستعلویه نامیده می شدند. لقب دیگر ایشان که در مغرب زمین با این نام خوانده شده اند سفّاکین به معنای آدم کشان است که ترجمه کلمه فرانسوی(آساسن) می باشد.
    فرق اسماعیلیه
    اسماعیلیان خاص(خالصه): گروهی گفتند که پس از جعفر بن محمد پسرش اسماعیل بن جعفر امام بود و مرگ اسماعیل را انکار کرده گفتند: این نیرنگی بود که پدرش ساخته و از بیم مردمان او را پنهان کرده است. چنان پنداشتند که اسماعیل نمرده و نخواهد مرد تا اینکه زمین از آن وی گردد و به کار جهانیان پردازد؛ اسماعیل مهدی قائم است زیرا پدرش پس از خود به امامت او اشاره کرده و پیروان خود را پایبند ولایت او ساخته و گفته است که وی خواجه و سرور ایشان است. چون امام جز سخن راست نگوید از این رو در آن هنگام که آوازه مردن او برخاست دانستیم که سخن نخست او راست بود و وی نمرده و قائم آخرالزمان است این دسته اسماعیلیان ویژه (خاص) هستند. اسماعیلیان متقدم(خطابیه): اما اسماعیلیه که آنان را خطابیه نیز نیز گویند از یاران ابی الخطاب محمد بن ابی زینب اسدی اجدع هستند که دسته ای به پیروان محمد بن اسماعیل پیوسته و به مرگ اسماعیل بن جعفر در روزگار پدرش گواهی دادند. این گروه به ابوالخطاب محمد بن زینب اسدی اجدع که به امامت اسماعیل بن جعفرصادق(ع) در زمان زنده بودن پدرش[امام صادق(ع)] معتقد بود، منسوب اند. ابوالخطاب از الوهیت جعفرصادق(ع) سخن می راند و شماری از همرأیان وی نیز پس از مرگش مدعی الوهیّت جعفرصادق(ع) شدند. دسته ای از این ها پس از اسماعیل، به امامت محمد بن اسماعیل معتقد شدند و پنداشتند که ابوالخطاب آنان بدین کار فرمان داده و رهنمون گشته است. این ها در مورد محمد بن اسماعیل نیز مانند آنچه در حق دیگر امامان گفته اند، سخنانی بیرون از اعتدال بر زبان آوردند. قرامطه: از فرقه مبارکیه دسته ای پدید آمدند که به نام پیشوای خود قرمطویه که مردی نبطی و از مردم سواد بود قرامطه نامیده شدند.این دسته در آغاز به کیش مبارکیه بودند سپس با آنان از در ناسازگاری درآمده گفتند پس از حضرت محمد جز هفت تن امام نبودند نخستین آنها علی (ع) و فرجامین آنها محمد بن اسماعیل بن جعفر است و او امام مهدی و قائم و پیغمبر نیز می باشد.(نوبختی : 106) مبارکیه: زعم ایشان آن است که بعد از صادق پسرش اسماعیل است و به امامت او نص. به اتفاق اولاد صادق رضی الله عنه مگر آنکه اختلاف کرده اند در موت او را. در مدینه در مجمع خلایق و عامل منصور خلیفه را حاضر کردند و علامات او را روشن ساختند از جهت خلفای بنی عباس و بعضی گویند موت او ثابت است و صحیح و نص به عقب باز نمی گردد و فایده در امامت آنست که در اولاد باقی ماند بی شرک غیری. ناچار بعد از اسماعیل ، محمد بن اسماعیل امام شد. و این طایفه را مبارکیه گویند. و از ایشان یک طایفه امامت را بر محمد بن اسماعیل وقف کنند و گویند از وی تجاوز نکند و به دیگری نرسد و به باز آمدن او بعد از غایب شدن قائلند و بعضی از ایشان امامت می رانند به سوی طایفه ای که پوشیده و پنهانند بعد از آن در ظاهر که به آن امر قیام نمایند و این طایفه را باطنیه خوانند. و این فرقه از اسماعیلیه اند که امامت را بر اسماعیل بن جعفر وقف کنند و گویند از ایشان متجاوز نیست. مبارکیه، اینان چون قرامطه امامت را از علی بن ابیطالب به جعفر بن محمد رسانند و پندارند که جعفر آن را به فرزندش اسماعیل سپرده نه به فرزندان دیگر و پس از وفات اسماعیل که پیش تر از پدر روی داد، امامت به فرزند او محمد بن اسماعیل رسد. این فرقه را مبارکیه از آن گویند که رییسشان مبارک بود و گویند محمد بن اسماعیل مرده است ولی امامت در دودمان او همچنان باقی است. مبارکیه: گروهی هستند که امامت را در فرزندان محمد بن اسماعیل می دانند، همانند باطنیه؛ و نسب شناسان و صاحبان نسب در کتاب هایشان بدین مسئله اشاره کرده اند که محمد از دنیا رفت و فرزندی از خود بر جای نگذاشت.
    دوره ستر
    تا مدت یک قرن و نیم پس از وفات اسماعیل بن جعفر الصادق، امامان اسماعیلی پنهان و مستور بودند. در دوره ستر، امامان اسماعیلیه کاملاً در خفا می زیستند و خود را به صورت بازرگان در آورده در شهر سلمیه ی شام به تجارت می پرداختند تا جلب توجه عمال خلفای عباسی را که در تعقیب آنان بودند ننمایند. هیچ یک از اسماعیلیان از نام و محل امامان خود آگاه نبودند. ایشان در عین حال دعاة خود را به اطراف بلاد اسلامی می فرستادند تا مردم را به ظهور قریب الوقوع مهدی قائم از اولاد اسماعیل دعوت نمایند .راجع به دوره ستر یعنی دوران مخفی آنچه را نوشته اند اساسش بر تاریخ حقیقی نبوده بلکه مبنی بر نوشته های بی اساسی است که از گفته های خیالی و غرض آمیز اقتباس شده است. در صورت بعد از امام محمد بن اسماعیل امام عبدالله رضی و بعد از او امام احمد الوفی و امام حسین التقی؛ هر یک برای خود ستر اختیار نموده و در حالت مخفی به سر می بردند. زیرا در زمان آنها شیعیان و ائمه طاهرین بالخصوص بنی فاطمه در منتهای فشار و سختی بودند و اهل بیت گرفتار دربدری، خفت و پریشان حالی بودند با این همه در دوران اختفای این ائمه گروندگانی از طرف آنان مردم را دعوت می نمودند. . منابع و مآخذ موجود خبر می دهند که پسران محمدبن اسماعیل پس از آنکه وی در خوزستان ، در جنوب ایران اختفا گزیدند و زنده ماندند و یکی از آنها به نام عبدالله، بعدها خود را در سلمیه، شهری در سوریه ، مستقر ساخت و دعوتِ اسماعیلی را در آنجا پنهانی ادامه داد. پس از عبدالله پسرش احمد جانشین او می شود و پس از احمد یا پسرش حسین یا پسر دیگرش محمد جای او را می گیرد، سپس عبدالله دوم ( در منابع غیر اسماعیلی عبیدالله ) که پسر حسین و برادرزاده و داماد محمد بود جانشین وی می شود. عبدالله دوم علناً در سال 286/899 دعوی امامت کرد و ده سال بعد، یعنی در 297/909 هنگامی که به عنوان نخستین خلیفه فاطمی به خلافت اعلام شد، عنوان المهدی بر خود نهاد. هنگامی که وی خود را امام اعلام کرد، «دعوت» اسماعیلی انشقاق پیدا کرد و به دو فرقه و جناح مخالف یعنی قرمطیان(قرامطه) جددین و دعوت رسمی فاطمی تقسیم شد. اما روشن نیست که در دوره « ستر» یعنی قرن میان وفات محمد بن اسماعیل و جانشینی عبدالله مهدی(یا از حدود 286 179/795 899)، اسماعیلیان معتقد بودند که «دعوت» برای محمد بن اسماعیل فعالیت می کرده است که هنوز در غیبت و اختفا می زیسته و انتظار می رفته است که در آینده باز آید، یا نه معتقد بودند که وی مرده است و ذریه او به جانشینی وی به امامت رسیده اند.از 261/857 به بعد «دعوت» اسماعیلی از مقر خود در سلمیه در سوریه به عراق، ایران، بحرین، یمن، سند، مصر و شمال افریقا انتشار یافت که شاید این خود گواهی بر جاذبه عامیانه یک امام زنده باشد. تردیدی نیست که این موفقیت منازعاتی بر سر قدرت در میان «دعوت» اسماعیلی بر انگیخت، و ممکن است در انشقاق فاطمی قرمطی سال 286/899 نیز سهمی می داشته است؛ زیرا در این هنگام بود که قرمطیان که در بحرین، عراق و ایران تمرکز داشتند، صریحاً امامت عبدالله مهدی را رد کردند و همچنان بر عقیده بازگشت و رجعت محمد بن اسماعیل باقی ماندند.
    عقاید اسماعیلیه
    نظام اعتقادی اسماعیلیه ترکیبی از منابع اسلامی، فلسفه یونانی مآب و تصوف ایرانی مبتنی بر نور، حتی اقتباس های ظریفی از اساطیر مانوی بود.این فرقه شیعی (اسماعیلیه) به زودی تحت نفوذ عقاید ثنوی و آراء نظری که خود نشان آیین های مختلف شرقی را داشتند در آمد.اسماعیلیه منظومه فکری و کلامی پیچیده ای پدید آوردند که از فلسفه یونانی و اندیشه های ایران باستان بهره برده است. اساس این آیین فلسفه نو افلاطونی خالص بود. خداوند متعال که در حیطه تفکر بشری نمی گنجد کائنات را به وجود آورد و از آن روح جهانی(نفس)، خالق ذات نخستین و زمان و مکان نشأت گرفت. اینها پنج عنصر اصلی کائنات همراه انسان، کوچکترین ذرّات جهانند. ولی از آنجا که جوهره هر چیزی رو به سوی ذات خود دارد و به طرف آن بر میگردد، ماده انسان نیز در حیات خود، وحدت کاملی با ذات باریتعالی دارد. لیکن این امر جز با کمک الهی، حاصل انسان نمی شود. از این رو ذات باریتعالی و روح جهانی در وجود انسان این جهانی؛ تجسم یافته اند که یکی از آنها پیامبرانست و دیگری حامیان و اصحاب آنها می باشد. اسماعیلیه معتقدند که برای رسیدن به حقیقت، انسان محتاج به تعلیم از عقل کلی است که گاه به گاه به صورت نبی یا «ناطق» ظهور می کند و بر حسب تکامل فهم بشری حقایق معنوی را که خود برای ارشاد لازم می شمارد به مردم می آموزد. هر نبی هفت امام یا جانشین دارد که آنها را صامت نامند. نخستین صامت را که از صحابه و یاران صمیمی ناطق است «اساس» خوانند. هر صامت را دوازده حجت است و هر حجت بر عده ای از داعیان ریاست دارد. و زعم ایشان آن است که در هر عصری امامی معصوم از همه ی وجوه خلل و خطل باشد تا در همه احوال رجوع به او کنند: در تأویلات ظاهر و حل مشکلات و غوامض از او، به نص کردن از رموز و اشارات قرآن و بیان شرایع و ارکان و احکام. معرفت جلیل و دقیق از حقایق احکام و دقایق بواطن اسرار ممکن نیست، مگر به قول او، که فرق میان او و پیغمبر وحی می باشد. و هرگز عالُم بی چنین امامی نبودست. و هر که امام بود پدر او امام بوده باشد، و پدر پدر او، هلمّ جرا تا آدم(ع). و ممکن نباشد که امام وفات کند مگر بعد از آنکه پسر او را، که امام من بعد او خواهد بود، ولایت بوده باشد، یا از صلب او جدا شد. ناطق واضع شرع جدید و ناسخ شریعت قدیم می باشد و اساس یا وصی عالم به علم تأویل شریعت است و وظیفه او بیان اسرار و باطن شریعت می باشد. هر چیزی ظاهر و باطنی دارند؛ اسماعیلیان آیات قرآنی و احادیث و احکام شرع را تأویا می کنند، و ظاهر آن را درست نمی دانند، بلکه به باطن آنها می گرایند. بیشتر استدلالات آنها مبتنی بر معانی حروف قرآن و احادیث و اسرار و رموز آنها است. گویند به سبب همین مکتوم بودن معانی است که همه کس را بر آنها دسترسی و وقوف نیست و بشر محتاج به امام است که آن معانی را روشن سازد. گویند مردم به نسبت کمی و زیادی اطلاعشان بر این معانی باطنی بر چند درجه اند، به همین دلیل اسماعیلیان خود را اهل ترتیب می خوانند و مراتب هفتگانه معتقدان به آن مذهب از این قرار است: مستجیب، مأذون، داعی، حجت، امام، اساس و ناطق. کسی که تازه به کیش آنان در آید «مستجیب» می نامیدند. و هر که در طرائق ایشان ثابت و راسخ شود، و اجازه سخن و تربیت یابد او را مأذون گویند، و چون به مرتبه دعوت رسد، او را داعی گویند، و داعی معظم را حجت خوانند: اعنی: گفتار او حجت ایزدی است. و بالای امامت اساس است، و فوق اساس در منزلت ناطق. امام هفت اند، و دوازده داعی، و مأذون [هر امامی بیاید]. اسماعیلیه در مراحل عالی دعوت خود، فلسفه و دین را مکمل یکدیگر می شمردند، و حتی فلاسفه بزرگ را همردیف انبیا قرار می دادند. معتقد بودند که پیامبران سیاست عامه را تنسیق می کنند و فلاسفه سیاست خاصه را. پیروان این فرقه عقیده داشتند که انسان نمی تواند به اتکا سعی و کوشش خود، بدون تأیید الهی، به حقیقت برسد. و نیازمند تعلیم است و تعلیم را از عقل کلی باید فرا گیرد و عقل کل گاه گاه به صورت پیامبر یا ناطق جلوه گر می شود و به توالی در هر یک از مراحل تجلی به نحو اتم و اکمل، به اقتضاء تحول و تکامل فهم بشر، حقایق روحانی را که برای راهنمایی بشر لازم است به وی می آموزد.عقیده اصلی اسماعیلیه(همچون شاخه های دیگر شیعه)، عقیده به امامت بود که آن هم به نوبه خود، مفهوم ولایت، وفاداری به امامان اهل بیت، و اطاعت مطلق از اوامر آنان را در برداشت. امام که جلوه و انعکاس نور الهی بود، منبع همه علوم به شمار می رفت. مردم خود چیزی را در نخواهند یافت، بلکه باید علم معتبر را از بالا بپذیرند. اسماعیلیه عقیده داشتند که معانی رمزی قرآن و تفسیر مجازی آن تنها به کمک امام کشف می شود و دانش امام برای رستگاری و فلاح، لازم و ضروری است.از نظر اسماعیلیه تنها حکومت بر حق، حکومت دینی است که امام در رأس آن باشد. رهبری جامعه از جانب خداوند به امام تفویض شده است. بعد از پیامبرف امام مأموریت او را ادامه میدهد. معنی باطنی وحی فقط بر امام آشکار است. رستگاری امت بدون شناخت امام زمان خود و بهره مندی از هدایت او میسر نیست.
    منابع
    اشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، مقالات الإسلامین و اختلاف المصلین، ترجمه محسن مؤیدی
    نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه ، ترجمه و تعلیقات محمدجواد مشکور
    اشعری قمی، سعد بن عبدالله بن خلف، المقالات و الفرق، به تصحیح محمدجواد مشکور، ترجمه یوسف فضایی
    شهرستانی ، ابی الفتح محمد بن عبدالکریم ، الملل و النحل ، تحقیق محمد سید گیلانی بغدادی
    عبدالقاهر بن طاهر بن محمد، الفرق بین الفرق،
    کاشانی، جمال الدین ابوالقاسم عبدالله بن علی بن محمد، زبدة التواریخ؛ بخش فاطمیان و نزاریان، به کوشش محمدتقی دانش پژوه
    رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، به کوشش محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی
    دفتری ، فرهاد ، مختصری در تاریخ اسماعیلیه ، ترجمه فریدون بدره ای
    ممتحن، حسینعلی، نهضت قرمطیان و بحثی در باب انجمن اخوان الصّفا و خلّان الوفا در ارتباط با آن
    مشکور، محمدجواد، تاریخ شیعه و فرقه های اسلام تا قرن چهارممستوفی
    حمدالله ، تاریخ گزیده ، به اهتمام عبدالحسین نوایی
    هاجسن ،گ . س . مارشال ، فرقه اسماعیلیه ، ترجمه فریدون بدره ای
    داوودی ، تقی ، نهضت حسن صباح
    میرخواند ، محمدبن خواوندشاه بن محمود ،تاریخ روضة الصفا فی السیرة الانبیا و الملوک و الخلفا ، به تصحیح و تحشیه جمشید کیانفر
    ابن طباطبا محمد بن علی، تاریخ فخری، ترجمه محمد وحید گلپایگانی
    سیف آزاد، عبدالرحمان، تاریخ خلفای فاطمی
    جوینی، عطاملک شمس الدین محمد، تاریخ جهانگشا، به اهتمام محمد بن عبدالوهاب قزوینی
    میناسیان ، اون ، شاه دژ ، کارو ، ترجمه ابوالقاسم سری
    مادلونگ، ویلفرد، فرقه های اسلامی، ترجمه ابوالقاسم سرّی
    قادری، حاتم، اندیشه های سیاسی در اسلام و ایران
    ولوی، علیمحمد، تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی
    زین عاملی، محمدحسین، شیعه در تاریخ، ترجمه محمدرضا عطایی
    دفتری، فرهاد، افسانه های حشاشین یا اسطوره های فدائیان اسماعیلی، ترجمه فریدون بدره ای
    بوسورث، کلیفورد ادموند، سلسله های اسلامی، ترجمه فریدون بدره ای
    خراسانی فدائی، محمد بن زین العابدین، تاریخ اسماعیلیّه؛ هدایة المؤمنین الطالبین، به تصحیح و اهتمام الکساندر سیمیونوف
    هاجسن، مارشال.گ.س، فرقه اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدره ای
    تامر، عارف، اسماعیلیه و قرامطه در تاریخ، ترجمه و تعلیق حمیرا زمرّدی
    ت
    لمبتون، آن.کی.اس، دولت و حکومت در اسلام
    هالم، هاینس، تشیع، ترجمه محمدتقی اکبری
    بهرامی دماوندی ، اکرم ، تاریخ ایران از ظهور اسلام تا سقوط بغداد
    دفتری، فرهاد، اسماعیلیه و ایران؛ مجموعه مقالات، ترجمه فریدون بدره ای
    فولتس، ریچارد سی. ، گذار معنویت از ایران زمین، اسلام ؛ ترجمه علی شهبازی
    فرمانیان ،مهدی، اسماعیلیه «تاریخ و عقاید»
    دخویه، م.ی ، نهضت قرامطه، ترجمه یعقوب آژند
    ولوی، علیمحمد، دیانت و سیاست در قرون نخستین اسلامی
    صدیق، عیسی، تاریخ فرهنگ ایران؛ از آغاز تا زمان حاضر
    ولادیمیرونا، استرویوالود میلا، تاریخ اسماعیلیان در ایران، ترجمه پروین منزوی
    پولادی، کمال، تاریخ اندیشه سیاسی در ایران و اسلام
    لمبتون، آن.ک.س. ،سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ترجمه یعقوب آژند
    رازی، ابو حاتم، گرایش ها و مذاهب اسلامی؛ در سه قرن نخست هجری، ترجمه علی آقا نوری
    حسینیان مقدم و دیگران، تاریخ تشیع 2
    جوینی ، عطاملک ، تاریخ جهانگشاه ، به تصحیح و اهتمام سید جلال الدین تهرانی
    لوئیس ، برنارد ، اسماعیلیان در تاریخ ، یعقوب آژند
    راوندی،محمدبن علی بن سلیمان،به تصحیح محمداقبال، ومجتبی مینوی
    ناصری طاهری، عبدالله، نقش اسماعیلیان در جنگ های صلیبی
    بازورث و دیگران، سلجوقیان؛ برآمدن سلجوقیان، ترجمه یعقوب آژند
    بنداری اصفهانی، زُبدة النُصره و نخبة العُصره؛ تاریخ سلسله سلجوقی، ترجمه محمدحسین خلیلی
    کمال الدین حلمی، احمد، دولت سلجوقیان، ترجمه و اضافات عبدالله ناصری طاهری
    ویرایش توسط اسماعیل س : 21st February 2013 در ساعت 12:51 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th January 2012, 09:20 PM
  2. طرح گوگل برای ساخت رایانه ای به شکل عینک
    توسط طلیعه طلا در انجمن تازه های تکنولوژی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd December 2011, 08:59 AM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th September 2011, 10:54 AM
  4. عینک زنان چه رنگی باشد، عینک مردان چه رنگی؟
    توسط matrix در انجمن خواندنی ها و دیدنی ها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th January 2010, 08:59 AM
  5. دل و جرات به معنای واقعیه کلمه
    توسط moji5 در انجمن عکس های گوناگون
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: 31st October 2009, 11:21 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •