دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: در بهشت فضانوردان (بخش نخست)

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس فیزیک کاربردی
    نوشته ها
    1,000
    ارسال تشکر
    1,977
    دریافت تشکر: 2,822
    قدرت امتیاز دهی
    182
    Array

    پیش فرض در بهشت فضانوردان (بخش نخست)

    گفت‌وگوی کانوت با سیروس برزو، کسی که بیش از دو دهه‌ی پربار را در بهشت فضانوردان سپری کرده و با آنان دمخور بوده است.سیروس برزو، یکی از پیشکسوتان عرصه‌ی ترویج علم کشور است که تا امروز از هر موقعیتی برای معرفی علم، به ویژه فضا و فضانوردی استفاده کرده است. او روزنامه‌نگار، استاد دانشگاه و پژوهش‌گر تاریخ فضانوردی است و بیست سال گذشته را در کشور روسیه به تحقیق درباره‌ی فضانوردی و همچنین تدریس زبان فارسی پرداخته است. حافظ آهی، مستندساز و برنامه‌ساز علمی در روز علم سال ۱۳۹۱ در گفت‌وگویی با سیروس برزو به سابقه‌ی فعالیت‌های ترویجی او در علم فضانوردی ایران پرداخته است.گفت‌وگوکننده: حافظ آهی
    شهرک ستاره‌ای٬ در مقابل مجسمه یوری گاگارین
    آغاز فضاآقای برزو چه چیزی برای نخستین بار شما را به فضانوردی علاقه‌مند کرد؟من یک نوجوان سیزده چهارده ساله بودم در شهرستان کوچکی به نام بیرجند. رسم بود که نوجوان‌ها و جوان‌ها عکس هنرپیشه‌ها و فوتبالیست‌ها را جمع می‌کردند. معلمی داشتم که خیلی دوستش داشتم و به او احترام می‌گذاشتم و برای حرفش احترام زیادی قائل بودم.یک بار به او گفتم من هم می‌خواهم کلکسیونی جمع کنم. به نظر شما چه چیزی جمع کنم؟ گفت یک چیزی که بعد از چهل سالگی هم به جمع کردن آن ادامه دهی. پرسیدم یعنی چی؟ گفت یعنی فکر کن که یک مرد چهل ساله عکس فوتبالیست و خواننده جمع کند، مردم به عقلش شک می‌کنند. گفتم حالا چند سالی جمع می‌کنم و بزرگ‌تر که شدم دور می‌ریزم. گفت آن چیزی که دور می‌ریزی عکس نیست، عمرت را دور خواهی ریخت. معلم چه درسی بودند؟ معلم زبان انگلیسی.در نهایت چه گفتند؟گفت به این موضوع فکر می‌کنم. این قضیه در خرداد اتفاق افتاد. بعد مدارس تعطیل شد و ایشان هم رفت و در شهریور که برگشت، دو یا سه کتاب آورد که درباره‌ی فضانوردی بود و عکس‌های رنگی خیلی قشنگی داشت. یک نسخه از آن به زبان فارسی بود و دو نسخه‌ی دیگر به زبان انگلیسی. نسخه‌ی فارسی را هنوز دارم اما دیگر مثل خود من فرسوده شده. آن کتاب‌ها به من آموزش دادند که چطور عکس‌ها را آرشیو کنم و شرح عکس بنویسم و زیرنویس بگذارم و خلاصه مقدمه‌ای شد بر کار من در زمینه‌ی فضانوردی. بعدها به عشق اینکه به منابع اصلی دسترسی پیدا کنم زبان انگلیسی خودم را تقویت کردم و در واقع آموختن زبان انگلیسی را مدیون فضانوردی می‌دانم. به این ترتیب به منابع اصلی دسترسی پیدا کردم و شروع کردم به ترجمه برای خودم. با توجه به سن و سالی که داشتم جرأت اینکه ترجمه‌هایم را برای چاپ به جایی ارائه کنم نداشتم و فکر می‌کردم هنوز خیلی زود است. بلاخره انقلاب شد و شهامت این کار را پیدا کردم و مقاله‌ام را برای مجله‌ی دانشمند که در آن زمان تنها مجله‌ی علمی ایران بود فرستادم.
    مجله‌ی دانشمند٬ قدیمی‌ترین نشریه‌ی علمی ایران است. امتیاز تصویر: ویکی‌پدیا
    چند ساله بودید؟ دقیقاً به خاطر ندارم ولی شاید ۲۳ یا ۲۴ سال. بعد از آن، یک سفر به تهران آمدم و رفتم دفتر مجله‌ی دانشمند و خواستم که اگر مطلبم قابل چاپ نیست به خودم برگردانند. گفتند اتفاقاً خیلی هم جالب بوده و برای ویژه‌نامه نگه داشته‌ایم. برای من که یک جوان شهرستانی بودم خیلی جالب بود که نخستین مقاله‌ام در مجله‌ای مثل دانشمند آنقدر مورد توجه قرار گرفته که می‌خواهند در ویژه‌نامه چاپ کنند. برایم تشویق خیلی بزرگی بود. خلاصه مجله چاپ شد و من هم چند نسخه از آن را گرفتم و به آشنایان دادم و پیش همه هم پز دادم. متأسفانه حتی یک نسخه را هم برای خودم نگه نداشتم. حق‌التحریرش را گرفتید؟ نه. حق‌التحریر نگرفتم. نه تنها از دانشمند، بلکه تا چند سال از هیچ نشریه‌ای نمی‌گرفتم. یعنی خجالت می‌کشیدم که بگویم به من پول بدهید. بعضی از مسئولان نشریات هم فکر می‌کردند اگر کسی حقوقش را مطالبه نکند یعنی پول نمی‌خواهد. هنوز هم بعضی از مسئولان نشریات همین‌طور فکر می‌کنند! به هر حال بعد، به تدریج فکر کردم باید یک چیزی به من بدهند چون من هزینه می‌کردم و مجله‌های خارجی را می‌خریدم. به خودم جرأت دادم و از یکی از نشریات خواستم که به من پول بدهند تا دست کم هزینه‌ای که می‌کردم جبران شود. و شروع کردم به حق‌التحریر گرفتن. البته فکر می‌کنم درآمدتان از این راه نبوده چون معلم آموزش و پرورش بودید؟ بله. از فردوسی گرفته تا امروز کسی نمی‌تواند از حق‌التحریر کتاب‌هایش زندگی کند. ناشران هم البته بجز کسانی مثل ناشر کتاب‌های من که خیلی از لطفش ممنونم، در حق‌التحریر دادن چیزی از سلطان محمود غزنوی کم نمی‌آورند! به زمان تدریس در آموزش و پرورش برگردیم. در چه مقطعی تدریس می‌کردید؟ در مقطع راهنمایی چند کاره بودم. البته درسی که خوانده بودم حرفه و فن بود اما به دلیل تسلط بر ادبیات و زبان انگلیسی، حرفه‌وفن، انگلیسی و ادبیات درس می‌دادم. مدیر مدرسه‌ای که در آن تدریس می‌کردم به من لقب آچار فرانسه داده بود. احتمالاً علاقه‌مندان شما انتظار دارند که معلم علوم بوده باشید. سراغ علوم تجربی نرفتید؟نه. یعنی هیچ وقت تدریس علوم تجربی پیشنهاد نشد وگرنه سراغش می‌رفتم. در کار تدریس هم واقعیت این است که چه زمانی که در راهنمایی درس می‌دادم و چه زمانی که در دانشگاه در روسیه فارسی درس می‌دادم، نوآوری‌هایی زیادی در سبک آموزش داشتم که خود آنها هم باعث موفقیت من شد.فکر می‌کنم این نوآوری‌ها، در زمینه‌ی ترویج علم هم موفقیت‌هایی برای‌تان به ارمغان آورده باشد؟
    دوستی ۱۵ ساله‌ی برزو با یکی از فضانوردان روس

    صددرصد. من در این ماه‌هایی که به ایران برگشته‌ام با دوستانی که در نشریات علمی هستند بارها صحبت کرده‌ام. یکی از دلایل موفقیتم را در این می‌دانم که نمی‌آیم از کلمات قلمبه و خارجی استفاده کنم. علم را ساده می‌کنم و علم را با زبان مردم بیان می‌کنم. به همین دلیل خواننده‌ها زیاد می‌شوند. از آن‌جا که معلم دوره‌ی راهنمایی بوده‌ام، فرهنگ لغت دوره‌ی راهنمایی را می‌دانم و سعی می‌کنم مقاله‌هایم با همان فرهنگ لغت نوشته شود. در نتیجه مقاله‌ای که چاپ می‌شود، گرچه ممکن است مفاهیم اولیه ثقیل بوده باشد اما چون زبان آن قابل فهم است، کسانی که می‌خوانند به راحتی متوجه می‌شوند. جاهایی هم که برای سخنرانی دعوت می‌شوم به همین ترتیب. خودم می‌گویم که من «نقال فضایی» هستم. مثل قدیم که نقالی و پرده خوانی می‌کردند و برای مردم عادی در قهوه‌خانه حرف می‌زدند، من هم برای مردم عادی حرف می‌زنم و سعی می‌کنم آن مباحثی را که فهم آن برای مردم عادی سخت است، ساده کنم. البته این کار مشکلاتی را برایم ایجاد می‌کند. مثلاً این‌که وقتی به جایی دعوت می‌شوم برای یک سخنرانی یک ساعته، مجبور می‌شوم سه ساعت صحبت کنم. چون مرتب سؤال می‌کنند. ممکن است اگر با کلمه‌های غیرقابل فهم صحبت کنم همان نیم ساعت اول نیمی از حاضران بخوابند و نیم دیگر هم مجلس را ترک کنند.
    نکته‌ی دوم این‌که من دانشم را در زمینه‌ی فضانوردی از گفت‌وگو با فضانوردان به دست آورده‌ام. در بیست سالی که در روسیه زندگی می‌کردم با فضانوردان مختلف دوست بودم و رفت و آمد



    canot.ir
    برای انسانهای بزرگ بن بستی وجود ندارد. زیرا بر این باورند که: یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت.

  2. کاربرانی که از پست مفید مسافر007 سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 18th July 2014, 04:05 AM
  2. ترفند: راست كليك در سايت هايي كه راست كليك در آن ممنوع است
    توسط SaNbOy در انجمن ترفندهای کامپیوتر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: 28th October 2013, 11:46 PM
  3. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 24th December 2012, 07:08 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th July 2010, 03:57 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd December 2009, 12:53 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •