شادی حامدی آزاداز سال ۱۹۶۱ که سفرهای سرنشیندار فضایی آغاز شد تا به امروز ۳۰ فضانورد در این راه جان باختهاند(حین مأموریت یا در مراحل تمرین) که از این میان ۴ نفر زن بودهاند.آخرین پرواز شاتل فضایی چلنجر به فضا بیستوپنجمین پرواز کاروان شاتلها بود. هفت فضانورد در روز ۲۸ ژانویه ۱۹۸۶ سوار شاتل شدند و شاتل آمادهی پرواز شد. شمارش معکوس تمام شد و شاتل پرید و فقط ۷۳ ثانیهی بعد در مقابل دیدگان هزاران نفر از علاقهمندان به تماشای پرتاب شاتل و ازجمله هزاران دانشآموز منفجر شد و همه را بهتزده کرد. در میان فضانوردان این شاتل دو زن حضور داشتند: کریستا مَکآلیف و جودیت رِزنیک.کریستا کوریگان مکآلیفاو، که در کنکورد در ایالت نیوهمشایر آموزگار بود، از میان ۱۱ هزار متقاضی برای طرح ارسال نخستین آموزگار به فضا انتخاب شد.کریستا کوریگان متولد ۲ سپتامبر ۱۹۴۸ در بوستون و بزرگترین فرزند در میان ۵ فرزند خانواده بود. او در کودکی شیفتهی برنامههای فضایی مرکوری و آپولو (نخستین فرود انسان بر ماه) ناسا شده بود. روز بعد از پرواز جان گلن به مدار زمین سوار بر فضاپیمای فرندشیپ ۷ در مدرسه به دوستش گفت: «میدونی که انسان روزی به ماه میره؟ شاید حتی روزی سوار اتوبوس بشن و به ماه برن. منم میخوام چنین کاری کنم». و سالها بعد در فرم درخواست فضانوردی خود چنین نوشت: «من شاهد تولد عصر فضا بودهام و حالا میخواهم بخشی از آن باشم!». او در سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۹) از کالج ایالتی فرَمینگام در رشتهی آموزش و تاریخ فارغالتحصیل شد و چند هفته بعد با استیون مکآلیف ازدواج کرد. آنها صاحب دختری به نام کارولین و پسری به نام اسکات شدند. کریستا به ورزشهای دو، تنیس و والیبال علاقهمند بود.کریستا مکآلیف برای ادامهی تحصیل در رشتهی آموزش وارد دانشگاه ایالتی بویی مریلند شد و همزمان به تدریس تاریخ آمریکا، علوم اجتماعی، حقوق، و اقتصاد در دبیرستانها مشغول شد. او همچنین درس تازهای را با عنوان «زن آمریکایی» برای دبیرستان تعریف کرد و به تدریس آن پرداخت. در سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) با مدرک کارشناسی ارشد رشتهی نظارت و مدیریت آموزش فارغالتحصیل شد.در سال ۱۹۸۴، رونالد ریگان، رییسجمهور وقت ایالات متحده، پروژهی «آموزگاران در فضا» را معرفی کرد و مکآلیف متوجه شد که ناسا قصد دارد آموزگاری را سوار بر شاتل به سفر فضایی ببرد. تلاش ناسا یافتن آموزگاری «معمولی» بود که مستعد برقراری ارتباط با دانشآموزان از مدار باشد. کریستا در جایی نوشته بود: «من نمیتوانم زندگیام را در مقام فضانورد از سر بگیرم و تازه به برنامههای فضایی بپیوندم ولی این فرصت برای پیونددادن تواناییهایم در تدریس و علاقهام به تاریخ و فضا فرصتی یگانه است که میتواند رویاپردازیهای کودکیهایم را به حقیقت پیوند بزند».ناسا امیدوار بود که فرستادن آموزگاری به فضا علاقه و توجه عمومی را به برنامههای فضایی افزایش دهد. ریگان همچنین گفته بود که این پروژه به مردم یادآوری میکند که آموزگاران و آموزش چه نقش بزرگی در خدمت به این کشور دارند. به هر حال، کریستا مکآلیف یکی از ۱۱ هزار نفری بود که برای این سفر تقاضانامه ارسال کرد. چندین مرحله گزینش انجام شد تا در ابتدای جولای ۱۹۸۵ او یکی از ۱۰ آموزگار منتخب برای این برنامه اعلام شد و برای انجام برخی آزمایشهای پزشکی و توجیهشدن دربارهی پروازهای فضایی به مرکز فضایی جانسون فرستاده شدند. کمیتهای متشکل از مسئولان و پزشکان ناسا با این ۱۰ نفر مصاحبههای متعددی انجام دادند. روز ۱۹ جولای ۱۹۸۵، مکآلیف برای این طرح و باربارا مورگان هم در سمت آموزگار جانشین او انتخاب شدند. او در مصاحبههای خود اشتیاق فراوانی برای این سفر نشان داده بود و روانپزشک ناسا گفته بود: «او در میان این ده نفر از همه متعادلتر بوده است». در پاییز آن سال، این دو زن دورهی یکسالهی آموزش فضانوردی را شروع کردند تا برای پرواز شاتل در اوایل سال بعد آماده شوند. آنها در طول آن مدت سر کلاس نرفتند و ناسا حقوق ماهیانهشان را پرداخت کرد. مکآلیف در آن مأموریت متخصص بار شاتل محسوب میشد و همچنین قرار بود از فضا دروسی را به دانشآموزان تدریس کند: دو درس پانزده دقیقهای؛ یکی شامل تور آشنایی با فضاپیما بود و دیگری با عنوان «کجا بودهایم، به کجا میرویم و چرا؟» به فواید سفرهای فضایی میپرداخت. پس از اینکه مکآلیف را در مقام نخستین آموزگار مسافر فضا انتخاب کردند، از شبکهها و برنامههای مشهور تلویزیونی به سراغ او آمدند؛ ازجمله برنامههای لَری کینگ، جانی کارسون، دیوید لِتِرمن، و رِجیس فیلبین. او بلافاصله با رسانهها ارتباط برقرار کرد و همین موجب توجه عمومی به برنامهی «آموزگار در فضا» شد. به سبب همین توجه به حضور مکآلیف در چلنجر بود که حادثهی شاتل تأثیری عمیق بر مردم عادی بر جای گذاشت. (قسمت دوم مقالهی تلخترین رویدادهای فضایی را ببینید.)باربارا مورگان ۱۲ سال پس از مرگ مکآلیف فضانوردی حرفهای شد و در تابستان سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶) سوار بر شاتل فضایی اندیور نخستین آموزگاری شد که سرانجام به فضا و به ایستگاه فضایی بینالمللی سفر کرد.پسر مکآلیف، اسکات که در زمان حادثهی شاتل ۹ ساله بود، حالا زیستشناس دریایی و دخترش، کارولین که در زمان مرگ مادر ۶ ساله بود، راه مادرش را ادامه داد و اکنون آموزگار است.پدر کریستا، ادوارد کوریگان، که چهار سال پس از دخترش درگذشت، زمانی گفته بود: «من از روز ۲۸ ژانویهی ۱۹۸۶ عصبانیام؛ زمانی که کریستا سوار شاتل چلنجر کشته شد. او برای ناسا نمرد، بلکه بهسبب اشتباه ناسا مُرد. من هرگز احترامی برای ناسا قائل نیستم». مادر کریستا، گریس، زنده است و هنوز برای دانشآموزان سراسر ایالات متحده از دخترش صحبت میکند.در سالهای پس از مرگ کریستا مکآلیف ۱۲۲ مدرسه در سرتاسر ایالات متحده و ۴۰ مدرسه در سرتاسر جهان به یاد او نامگذاری شدهاند. آسماننمای کریستا مکآلیف در شهر کنکورد، مرکز آموزشهای فضایی کریستا مکآلیف در ایالت یوتا، همچنین سیارک ۳۳۵۲ مکآلیف، گودال برخوردی مکآلیف روی ماه، و یکی هم روی سیارهی زهره همه به یاد او نامگذاری شدهاند. بخشی از بزرگراه ۴۶۰ در ایالات متحده به یاد هفت فضانورد کشتهشده در آن حادثه چلنجر نامیده شده است.کارن آلن در سال ۱۹۹۰ (۱۳۶۹) در تلهفیلم چلنجر نقش کریستا مکآلیف را بازی کرد. همچنین در برخی انیمیشنهای آمریکایی از شخصیت او قدردانی شده است. در بیستمین سالگرد درگذشت او نیز شبکهی سیانان فیلم مستندی با عنوان کریستا مکآلیف: به سوی ستارهها پخش کرد.نمایشنامهی ایستادگی در برابر جاذبه نوشتهی جین اندرسون داستان دختر ششسالهی کریستا مکآلیف و عذابی است که او، درحالیکه مردم انفجار شاتل را تماشا میکنند، مجبور به تحمل آن است. این نمایشنامه مونتاژی از شخصیتهای گوناگون است؛ ازجمله خود مکآلیف که از او فقط با عنوان آموزگار یاد میشود، و دخترش که از دختری کوچک و آشفته و آسیبدیده به زن جوان ۲۵سالهای تحول مییابد و در میان خاطرات مخدوش دوران کودکی خود به دنبال حقیقت میگردد. دیگر شخصیتهای این تراژدی زوجی بازنشسته، یک مکانیک ناسا، و هنرمند نقاش، کلود مونه، است که کمک میکند این شخصیتها – که همگی پس از این حادثهی ناگوار به دنبال یافتن حقیقتاند – به هم پیوند بخورند.کریستا مکآلیف در دوران حیات عضو چندین انجمن بود؛ ازجمله عضو هیئتمدیرهی شورای مطالعات اجتماعی نیوهمشایر، شواری ملی مطالعات اجتماعی، انجمن آموزگاران کنکورد، انجمن آموزش همشایر، و انجمن ملی آموزش. در تابستان سال ۲۰۰۴ (۱۳۸۳) کریستا مکآلیف و هر ۱۳ فضانورد دیگری که در حادثههای چلنجر و کلمبیا کشته شده بودند مدال افتخار سفر فضایی را از کنگرهی آمریکا دریافت کردند.او در درس «زن آمریکایی»، که آن را وارد برنامهی درسی دبیرستانهای ایالتش کرد، همواره بر این نکته تأکید داشت که زنان گروهی حذفشده از بسیاری از جنبههای تاریخاند، چراکه تصمیمهای مهم نظامی و سیاسی برعهدهی آنها نبوده است. او میگفت دوست دارد دربارهی مردان و زنان معمولی اما تأثیرگذار در تاریخ، که شاید برخیشان را حتی نشناسیم، به میزان مساوی به بچهها آمورش دهد. به گفتهی یکی از همکارانش، او در کلاس درس تاریخ را به تجربهای پویا تبدیل میکرد. به همین سبب انتخاب درستی برای مأموریت شاتل بود. به گفتهی مقالهای در نیویورکتایمز دربارهی حادثهی چلنجر: «او بر تأثیر مردمان عادی بر تاریخ تأکید ویژهای داشت. او میگفت که آنها به همان اندازه مهماند که پادشاهان و سیاستمداران و فرماندهان نظامی مهماند».خودش در مصاحبهای پیش از مأموریت احساسش را چنین توصیف کرده بود: «این مأموریت برای من حاوی پیامی شخصی است و آن اینکه آموزگاران بسیار خوب ارتباط برقرار میکنند. آنها کار مهمی در جامعه انجام میدهند. اگر من بتوانم دانشآموزی را به علم علاقهمند کنم، اگر بتوانم به عموم مردم نشان بدهم که آن بالا در برنامههای فضایی چه میگذرد، کارم را بهخوبی انجام دادهام. شما باید رویاپردازی کنید. همهی ما باید رویاپردازی کنیم. تصور کنید من از فضا تدریس کنم، به سراسر جهان و به قلب مردم بسیاری راه پیدا کنم. این رویای یک آموزگار است! تصور من از جهان دهکدهای جهانی، بدون مرز و محدوده، است. آموزگار تاریخی را تصور کنید که انسانی معمولی است اما میتواند تاریخساز شود!».پسر مکآلیف، اسکات که در زمان حادثهی شاتل ۹ ساله بود، حالا زیستشناس دریایی و دخترش، کارولین که در زمان مرگ مادر ۶ ساله بود، راه مادرش را ادامه داد و اکنون آموزگار است.
canot.ir
علاقه مندی ها (Bookmarks)