دیوید بد شانس
هنگامی که دیوید بیرمن، اهل سنترالیای ایالت ایلینویز، شش ساله بود از دوچرخه اش به زمین افتاد و شش بخیه خورد تا جراحتش هم آمد. در هفت سالگی از یک درخت سیب بالا رفت، یک کابل برق را لمس کرد و در حالی که به شدت دچار سوختگی شده بود به زمین پرتاب شد.
در هشت سالگی یک تکه بزرگ زغال سنگ به سرش اصابت کرد و به بخیه های بیشتری نیاز پیدا کرد.
در نه سالگی به داخل یک دستگاه سیمان مخلوط کن افتاد و دچار چندین جراحت و بریدگی عمیق شد، که قاعدتا به بخیه های بیشتری احتیاج داشت. در سیزده سالگی در یک سانحه اسکیت سواری باعث بستری شدنش در بیمارستان شد.
در اواخر همان سال، او برای برداشتن یک تومور سینه دوباره به بیمارستان بازگشت.
تا هنگامی که او هفده ساله شد، یعنی در ۱۹۶۱، دیوید به این نتیجه رسیده بود که از طالع بد خود جان سالم به در برده است. او گفت: سرانجام بخت من برگشته و شانس به من رو کرده!
او خیلی زود قضاوت کرده بود. در اکتبر سال ۱۹۶۱، در جریان یک سانحه رانندگی، دیوید در اثر تصادف موتورسیکلت جان خود را از دست داد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)