ادبیات حَماسی

حَماسه از ریشه «حَمَسَ» به معنای شدّت و حدّت در کار و در عربی به معنای دلاوری و شجاعت است. در ادب قدیم عرب، حماسه به نوعی شعر رزمی می گفتند که در شرح افتخارات قبایل عرب سروده می شد، ولی امروزه در زبان فارسی برابر اصطلاح غربی، به معنای «منظومه پهلوانی» به کار برده می شود.
خاستگاه حماسه را سرود پهلوانی یا چکامه می دانند. سرود پهلوانی، شعر روایی کوتاهی است در توصیف کارهای پهلوانی که بدون پرداختن به جزئیات ماجرا یا شرح درگیری، تنها به نکات اصلی ماجرا و گفت وگوهای دراماتیک بسنده می کند. در سرود حماسی، پهلوان، کانون توجه است نه داستان.
سرودهای حماسی را آوازخوان های دوره گرد در میان توده مردم و هنرمندترین آنها در بزم های اشرافی و درباری یا در همراهی فرمانروایان در سفرها و لشکرکشی ها می خواندند و می نواختند. بیشتر این سرودها به دلیل آنکه بر روی کاغذ نیامده ، از دست رفته اند.
موضوع حماسه، شرح اسطوره ها و توصیف های آرمانی از کارهای خدایان و پهلوانان و وصف نبردهای سرنوشت ساز میان اقوام است.
بعضی سرایندگان، روایت های حماسی رایج در میان مردم را به صورت بدیهه به نظم می کشیدند و آنها را با نواختن ساز، به آواز می خواندند.
حماسه ها را، چه گفتاری و چه نوشتاری؛ چه به نظم و چه به نثر، به حماسه های اسطوره ای، پهلوانی، دینی، تاریخی و کمدی می توان تقسیم کرد.
بیشتر حماسه های، اغلب به نوعی مخالف حماسه است. نمونه این نوع حماسه در ادبیات فارسی، موش و گربه اثر عبید زاکانی است.
حماسه های ملی ایرانی

حماسه ملی، حماسه ای است که متناسب با سرشت ملی و قومی، رویدادهایی را که در ساخت ملیت آن قوم نقش اساسی دارد، شرح می دهد و به همین سبب، در میان آن قوم رواج و محبوبیت بالایی دارد.
بزرگ ترین حماسه ملی ایران، شاهنامه، سروده شاعر دانشمند ابوالقاسم فردوسی طوسی است. منبع این کتاب، شاهنامه ابومنصوری بوده است.
از دیگر حماسه های ملی ایران می توان از این کتاب ها نام برد:
ـ گرشاسپ نامه (458 هـ .ق) سروده ابونصر اسدی طوسی؛
ـ بهمن نامه و کوش نامه (پایان قرن پنجم و آغاز قرن ششم هجری قمری) سروده ایرانشاه بن ابی الخیر؛
ـ فرامرزنامه (نیمه دوم قرن ششم هجری قمری) سروده رفیع الدین مرزبان فارسی؛
ـ بانو گشسب نامه، کک کوهزاد و شبرنگ که احتمال می رود هر سه از سروده های همان شاعر فرامرزنامه باشند؛
ـ جهانگیرنامه (گویا از قرن هفتم هجری) سروده قاسم مادح؛
ـ و دو برزو نامه که یکی به نظر می رسد از قرن هفتم هجری، سروده شمس الدین محمد کوسج و دیگری از قرن دهم قمری سروده عطایی باشد.
حماسه های تاریخی

این نوع حماسه ها در عین مبتنی بودن بر تصور و خیال، دربردارنده قسمت های تاریخی نیز است.
از حماسه های تاریخی به زبان فارسی، می توان به کتاب های زیر اشاره کرد:
ـ اسکندرنامه (پایان قرن ششم هجری قمری) سروده الیاس بن یوسف نظامی گنجوی؛
ـ ظفرنامه (735 هجری قمری) سروده حمدالله مستوفی قزوینی؛
ـ شهنشاه نامه (آغاز قرن سیزدهم هجری قمری)، سروده فتحعلی خان صبای کاشانی.
حماسه های دینی

این نوع حماسه درباره زندگی یک یا چند تن از قهرمانان دینی است. از حماسه های دینی موجود می توان کتاب های زیر را نام برد:
ـ خاوران نامه (830 هـ .ق) سروده ابن حُسام قُهستانی؛
ـ صاحبقران نامه (1073 هـ. .ق) از شاعری ناشناس؛
ـ حمله حیدری (قرن دوازدهم هجری قمری) سروده میرزا محمد رفیع خان باذل و ابوطالب اصفهانی؛
ـ خداوندنامه (قرن سیزدهم هجری قمری) سروده فتحعلی خان صبای کاشانی؛
ـ اردیبهشت نامه (قرن سیزدهم هجری قمری) سروده سروش اصفهانی.
با توجه به این توضیح ها درباره حماسه، آثار حماسی موجود به دو گونه تقسیم شده است: حماسه طبیعی و حماسه مصنوعی.
1. حماسه طبیعی

خاستگاه حماسه طبیعی، یک حادثه تاریخی یا شبه تاریخی به معنای ابتدایی و اساطیری آن است. این گونه حماسه ها مؤلف مشخصی ندارند، بلکه یک ملت، در تمام نسل ها، مؤلف این گونه حماسه ها هستند. به تعبیر ذبیح الله صفا در کتاب حماسه سرایی در ایران، حماسه طبیعی «عبارت است از نتایج افکار و قرایح و علایق و عواطف یک ملت که در طی قرون و اعصار، تنها برای بیان وجوه عظمت و نبوغ آن قوم به وجود آمده و مشحون است به ذکر جنگ ها و پهلوانی ها و جان فشانی ها و فداکاری ها و در عین حال از آثار تمدن و مظاهر روح و فکر مردم یک کشور در قرون معینی از ادوار حیات ایشان را در خود که معمولاً دارد از آنها به دوره پهلوانی تعبیر می شود و از این گونه منظومه های حماسی می توان ایلیاد و اُدیسه هُمر و رامایانا و مهابهاراتا متعلق به هندوان و شاهنامه فردوسی، گرشاسب نامه اسدی طوسی و... را نام برد».[5]
2. حماسه مصنوعی

این نوع حماسه که تقلیدی از حماسه طبیعی است، مجموعه عوامل خود را از حماسه طبیعی وام می گیرد. در آفرینش حماسه مصنوعی، دیگر تمام افراد یک ملت دخالت ندارند، بلکه فقط یک شاعر آن را پدید می آورد و می سراید.
حوادث غیرطبیعی نیز در این نوع حماسه، جنبه آرایش دارد و ساختگی است. این گونه از حماسه در حقیقت بازآفرینی حماسه است نه آفرینش آن.
در منظومه های حماسی مصنوع، شاعر با داستان های پهلوانی ثبت شده و معینی سر و کار ندارد، بلکه با نوآفرینی خود، داستان می سازد. در این گونه داستان ها شاعران، آزاد و مختارند تا با رعایت قواعد و قوانینی مربوط به شعر حماسی، هرگونه بخواهند موضوع داستان خویش را بیافرینند و تخیل خود را در آن دخیل سازند.
حماسه های مصنوع ادبیات فارسی، بیشتر از نوع حماسه های تاریخی یا مذهبی است، مانند: شاهنامه حضرت شاه اسماعیل سروده مولانا عبدالله هاتفی (م 927 هـ .ق) و شاهنامه قاسمی گنابادی، شاعر قرن دهم که به ترتیب به تقلید از شاهنامه فردوسی و اسکندرنامه نظامی گنجوی، در وصف پهلوانی ها و جنگاوری های شاه اسماعیل صفوی سروده شده است.