کتاب «دختر شينا» روايتي درام از زندگي قدمخير محمدي كنعان، همسر سردار شهيد حاج ستار ابراهيمي هژير به قلم بهناز ضرابيزاده، به چاپ ششم رسیده است. ماجراي روایت از كودكيهاي دختري شروع ميشود كه زندگياش با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گره ميخورد. اين كتاب شرح حالي از نگاه نسل اول انقلاب به زندگي و باورهاي ديني، در فضاي كاملا عاطفي است.-
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، «دختر شينا» خاطرات قدمخير محمدي كنعان، همسر سردار شهيد حاج ستار ابراهيمي هژير را در بر دارد.
بهناز ضرابيزاده، نویسنده کتاب، سعی کرده زندگي قدمخیر را در زمینهای از سادگي و بيآلايشي زندگي مردم روستا و در فضاي كاملا عاطفي روایت کند و بيش از هر چيز، مخاطب را با جريانهاي احساسي درگير ميكند. قلم نويسنده به كمك راوي خاطرات آمده و جزیيات اتفاقها را كه بيشتر مورد توجه خوانندگان زن قرار ميگيرند، بيان ميكند.
قدمخير محمدي كنعان هفدهم ارديبهشت ماه سال 1341 در روستاي قايش همدان به دنيا ميآيد. آخرين فرزند خانواده كه با به دنيا آمدنش حال پدر بيمارش خوب ميشود و به همين دليل نام راوي را قدمخير ميگذارند.
خاطرات کتاب «دختر شينا» با شاديهاي دوران كودكي قدمخير و محبت بيدريغ پدر و مادرش پيش ميرود، تا آنجا كه وقتي به سن 15 سالگي ميرسد در خانه عمويش پسري را ميبيند كه مسیر زندگياش را تغيير ميدهد.
خاطرات با ماجراي خواستگاري و تلاشي كه صمد (ستار) براي ديدن قدمخير دارد، پيش ميرود. خجالتهاي دختر و لجبازيهاي پسر براي صحبتي هر چند كوتاه با او، مخاطب را به دنبال خود ميكشد و در نهايت با همكاري خانواده قدمخير، صمد از رضايت قلبي قدمخير براي ازدواج مطلع ميشود. خاطرات با دلشورههاي دختر پيشميرود و در ادامه نگاهي به تحولات سياسي كشور و تظاهرات ضد شاه در روستاها دارد.
ازدواج قدمخير و ورود او به خانه پدري همسرش، فصل جديدي از زندگي را پيش روي او قرار ميدهد. دختري كه تاكنون در سايه نعمت پدر و مادر بزرگ شده و حالا قرار است كارهاي خانه را انجام دهد و از دو كودكي كه مادرشوهرش پس از چند هفته از عروسي او به دنيا آورده نگهداري كند. مشكلات زندگي و كار كردن صمد در شهر رزن روزهاي سختي را پيش روي او قرار ميدهد، اما بعد از مدتي به خانهاي ميرود كه صمد براي او در نزديك خانه عمويش ساخته است.
صمد از همان روزها با رفت و آمدش به رزن و همدان در جريان فعاليتهاي انقلابي قرار ميگيرد و از امام خميني(ره) براي قدمخير ميگويد. خاكسپاري حجت، يكي از جوانان روستا كه در تظاهرات به شهادت رسيده، فرصتي است كه راوي در آن، حال و هواي مردم روستا را پيش از انقلاب و نگاهي كه به حکومت شاه داشتند را به تصوير بكشد.
ماجراي زندگي قدمخير با پيروزي انقلاب و به دنيا آمدن دو دخترش پيش ميرود و پيوستن صمد به سپاه پاسداران باعث ميشود تا براي ادامه زندگي به همدان بروند. وابستگي قدمخير به همسرش در نبود او به علت ماموریتها، پررنگتر ميشود و مخاطب مدام با مشكلاتي كه پيش روي يك زن تنها در شهري غريب است روبهرو ميشود. همچنان که آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به اضطرابهاي قدمخير اضافه و به دنيا آمدن سه فرزند ديگر، مسوولیت زندگي را بر دوش او سنگینتر ميكند.
صمد شخصيتي است كه خواننده در پس خاطرات قدمخير به شناختي نسبي از او دست مييابد. خاطرهنگار هم سعي ميكند فضاي جبهههای دفاع مقدس را از زبان صمد و در كش و قوس ماجراها و زماني كه قدم خير تلاش دارد مانع رفتن صمد به جبهه شود و صمد سعي ميكند موقعيت اضطراري جنگ را به او گوشزد كند، پيش روي مخاطب قرار دهد. حضور مردان خانواده قدمخير و صمد در جنگ و اتفاقهاي مختلفي كه برايشان پيش ميآيد در ادامه خاطرات وي دنبال ميشوند.
نويسنده «دختر شينا» نام كتاب را خلاقانه و بر اساس تلفظي كه خديجه، دختر قدمخير از بيان نام مادر بزرگش به زبان ميآورد انتخاب ميكند. این دختر، شيرينجان، مادر قدمخير را شينا صدا ميكند و همين اتفاق بهانه انتخاب عنوان كتاب است. خواننده بر روي جلد كتاب عنوان شهيد حاج ستار ابراهيميهژير را ميخواند، در حالي كه راوي از همسرش با نام صمد ياد ميكند و نام برادر همسرش، ستار است. اين اختلاف نامها به زمان گرفتن شناسنامه براي اين دو برادر باز ميگردد كه ثبت احوال اسامي را به اشتباه به شناسنامههای آنها وارد ميكند.
چاپ ششم کتاب «دختر شينا» در قطع رقعي و 264 صفحه، با شمارگان دو هزار و 500 نسخه و بهاي 65 هزار ريال از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)