يكي از مهمترين و موثرترين راههاي تشخيص سرطان سينه، به خصوص در مراحل اوليه بيماري، انجام ماموگرافي است. يكي از موثرترين راههاي مبارزه با اين بيماري نيز تشخيص آن در مراحل اوليه پيدايش است. به عقيده اكثر پزشكان در صورت تشخيص به موقع سرطان در مراحل اوليه ميتوان درمان موثرتري را انجام داد و از ميزان مرگ و مير احتمالي كاست. مطالعات نشان ميدهند كه تصويربرداري ماموگرافي دورهاي در زنان بدون نشانه، نرخ ابتلا به سرطان را به ميزان زيادي كاهش ميدهد. عمده سرطانهاي پستان از بافت غده اي سينه منشأ ميگيرند كه با تغييرات آناتوميك و انحراف در مجراي طبيعي و رسوب ذرات كلسيفه ريز با قطر تقريبي 500 ميكرومتر و بروز تودههاي كوچك و بزرگ همراه است. سرطانهاي پستان معمولا از ربع خارجي پستان آغاز شده و ممكن است تودههاي بدخيم، به فاشياي قفسه سينه اتصال يابند يا به پوست گسترش پيدا كنند و موجب فرورفتگي شوند.
سرطان پستان به تدريج گسترش مييابد و اين گسترش در اغلب موارد گرههاي لنفي در زير بغل و در طول شريان پستاني داخل را در بر ميگيرد. در حدود 90% از ضايعات خوش خيم و بدخيم پستان از طريق لمس پستان شناسايي ميشوند. با اين حال ممكن است تا زمان قابل لمس شدن يك تــوده بــدخـيــم بــدون درد و مـنـفــرد،گـستـرش بـه گـرههـاي لـنـفـي صـورت گـرفـتـه بـاشـد. بـنـابـراين تشخيص در مراحل اوليه سرطان، به عنوان يك عامل حياتي در درمان موفق به شمار ميرود.
مباني ماموگرافي
مـامـوگـرافـي انـجـام راديـوگـرافـي از نـسـج نـرم پستـانهـا اسـت و عمـدتـا بـه منظـور شنـاسـايـي و تشخيص سرطان پستان و نيز به منظور ارزيابي تودههاي قابل لمس و ضايعات غير قابل لمس پستان مورد استفاده قرار ميگيرد.
به طور تخميني ميتوان گفت كه با استفاده از مـامـوگرافي، سرطان پستان دو سال قبل از قابل لـمـس شـدن ضـايـعـه غـيـر طـبـيعي قابل شناسايي است.
جذب پرتو Xدر بافت عمدتا از طريق جذب فوتو الكتريك و كمپتون صورت ميپذيرد. در انرژيهاي بالاتر از kev30 جذب فوتو الكتريك كاهش قابل ملاحظه اي يافته و پديده كمپتون بر آن غلبه ميكند كه باعث جذب نسبتا يكنواخت پرتو در بافتهاي داراي عدد اتمي متفاوت شده و در نتيجه كنتراست تصوير كاهش مييابد.
اما در انرژيهاي بين kev20 تا 30 اغلب برخوردها از طريق پديده فوتو الكتريك صورت ميگيرد كه در اين حالت به علت توليد بسيار ناچيز پرتوهاي پراكنده و جذب در راديــوگــرافــي از نسـج نـرم بـايـد از كيلـوولـتهـاي پـاييـن بـراي افـزايـش احتمـال جـذب فوتوالكتريك استفاده كرد.
دستگاه ماموگرافي
به طور كلي هر دستگاه ماموگرافي از چهار جزء اصلي تشكيل شده است:
1) تيوب اشعه ايكس
2) كمپرسور
3) سيستم گيرنده تصوير
4) صفحه كنترل عوامل تابش
1) تيوب اشعه ايكس
در حال حاضر سه نوع لامپ مولد پرتو ايكس در ماموگرافي وجود دارد كه براساس جنس هدف يا آند آن ها، تقسيم بندي ميشوند و عبارتند از:
لامپهاي پرتو ايكس با هدفي از جنس تنگستن، موليبدن و آلياژ موليبدن-تنگستن. در مولدهاي پرتو ايكس از صافيها جهت بالا بردن كيفيت دسته پرتو توليد شده و حذف پرتوهاي كم انرژي موجود در آن و كاهش دوز جذبي پوست بيمار استفاده ميشود. دسته پرتو ايكس توليد شده در دو مرحله قبل از رسيدن به بيمار فيلتر ميشود.
مرحله اول مربوط به روغن درون لامپ و شيشه آن ميشود كه به آن صافي ذاتي ميگويند.
مرحله دوم يا صافي اضافي در واقع صفحات فلزي با ضخامتها و جنسهاي متفاوت هستند كه بسته به مقدار انرژي دسته پرتو و جنس هدف بر سر راه پرتوهاي اوليه قرار ميگيرند.
در لامپهاي مولد پرتو ايكس ماموگرافي، نوع صافي و ضخامت آن بسيار مهم است.
صافيها قادر هستند با حذف بخش عمده اي از پرتوهاي ترمزي، از كاهش كنتراست تصوير توسط اين پرتوها جلوگيري كنند. شدت پرتوهاي ايكس خروجي از لامپ مولد اشعه پرتو، در تمام قسمتهاي دسته پرتو ايكس توليد شده يكسان نيست، بلكه در سمت آند نسبت به سمت كاتد داراي شدت كمتري است. اين كاهش شدت در قسمتي از پـرتـوهـاي خـروجـي كـه تقـريبـا مـوازي بـا سطـح آند هستند، به علت جذب مقداري از فوتونهاي پرتو ايكس در هدف صورت ميپذيرد. اين تغييرات در شدت اشعه را اثر پاشنه آند مينامند كه مقدار آن به زاويه خروجي دسته پرتو تابشي از هدف وابسته است.
در ماموگرافي با توجه به شكل مخروطي پستان ها، جهت تابش يكنواخت لازم است كه شدت پرتو در قسمت ضخيم تر بافت (سمت قفسه سينه) بيشتر از قسمت نازكتر (قسمت نوك پستان) باشد.
2) كمپرسور
كمپرسور وسيله اي شفاف، محكم و از جنس پلاستيك (Lexan) با ضخامت mm 1 است كه براي فشرده كردن عضو به كار ميرود. سطح كمپرسور بايد صاف و موازي سطح سيني نگه دارنده كاست بوده و از لحاظ دانسيته اتمي و ضخامت بايد همسان و يكنواخت بـاشـد. در غيـر ايـن صـورت بـه علـت عـدم جـذب يكنـواخـت دسته پرتو در كمپرسور، مكـانهاي مختلف عضو به طور يكنواخت تابش نديده و باعث تفسير اشتباه پزشك ميشود.
لبه جلويي كمپرسور كه به سطح قفسه سينه بيمار تكيه ميكند، داراي زاويه 85 درجه و 3 الي 4 سانتي متر جهت عقب راندن چربيهاي زير بغل بالا ميآيد. اين زاويه نبايد شيبدار و منحني باشد، چون در هنگام استفاده از كمپرسور، بافت احشايي پستان تا حد لازم فشرده نشده و ضخيمتر از مكانهاي ديگر بافت باقي ميماند.
در اين صورت اين قسمت از بافت،كمتر ازحد لازم تابش ميبيند و يا اينكه اصلا در ميدان تابش قرار نگرفته و از حيطه تصويربرداري حذف ميشود.
در هر دو صورت، اطلاعات نهفته موجود در اين بخش از تصوير حذف شده و باعث اشتباه پزشك ميشود.
3) گيرندههاي تصوير
در ماموگرافي سه نوع گيرنده تصوير وجود دارد:
الف) فيلم با تابش مستقيم اشعه ايكس
ب) كاغذهاي زيرو راديوگرافي
ج) فيلمهاي همراه با صفحات تشديد كننده
به علت برتري استفاده از صفحات تشديد كننده از لحاظ پرتوگيري بيماران و كيفيت تصاوير، دو روش اول از رده خارج شده اند.
4) صفحه كنترل عوامل تابش
كيلو ولتاژ پيك
در ماموگرافي گستره كيلو ولتاژ كاربردي در تمامي انواع تيوبها با استفاده از سيستم فيلم اسكرين بينkvp 25 تاkvp40 متغير است. بهترين كنتراست در kvp 28 تا 30 و با استفاده از تيوب با آند موليبدن به دست ميآيد.
ميلي آمپر
در تيوبهاي مولد پرتو ايكس ماموگرافي، تغييرات ميلي آمپر از چند ميلي آمپر تا 400 ميلي آمپر تغيير ميكند. مقدار ميلي آمپر تنظيم شده تابعي از نوع ژنراتور (تك فاز يا سه فاز)، اندازه كانوني، فاصله عضو تا نقطه كانوني و مدت زمان تابش است.
مدت زمان تابش
مدت زمان تابش بسته به نوع گيرنده تصوير، قابليتهاي هندسي دستگاه ماموگرافي و كيلوولتاژ تنظيمي، تغيير ميكند. در ماموگرافي با تابش مستقيم فيلم، مدت زمان تابش بين 1/0 تا 3 ثانيه است كه با استفاده از سيستم فيلم - اسكرين سريع تر، ميتوان مدت زمان تابش را كوتاه تر كرد و از احـتمـال ايجـاد آرتيفكـت حـركتـي (Motion Artifact) و تــكـــرار راديـــو گــرافــي و در نـتـيـجــه از پرتوگيري بيش از حد بيمار كاست.
اصول فيزيك ماموگرافي
اساس اشعه Xاز يك منبع الكترون ( كاتد) و يك هدف ( آند ) تشكيل ميشود كه داخل يك حباب شيشه اي و خالي از هوا ( خلاء ) قرار گرفته اند. با ايجاد اختلاف پتانسيل (kVp) بين آند و كاتد ايجاد ميدان الكتريكي قوي حاصل از آن الكترونهاي سطح كاتد شتاب يافته (ma) و با سرعت به آند برخورد ميكنند (بمباران الكتروني.) در اثر اين پديده بيش از98% الكترونها پس از برخورد به سـطـح آنـد مـتـوقـف مـيشـونـد و انـرژي آنها به صورت انرژي گرمايي آزاد ميشود.
كمتر از 2% الكترونها پس از برخورد به سطح آند به لايههاي مداري اتمهاي آند نفوذ ميكنند و در اثر جاذبه هسته اتم در آند متوقف شده يا تغيير مـسـيـر مـيدهـنـد. بـه دنـبـال تـوقـف يا تغيير مسير الـكـتـرونهـا، مقداري از انرژي جنبشي آنها به صورت فوتونهاي اشعه xآزاد ميشود و به اين دليل در اصطلاح به آن اشعه ترمزي گفته ميشود. در حـالـت ديـگـري پـس از تـصادم الكترونهاي شتابدار با آند، الكتروني از لايههاي اطراف اتم خارج شده و اتم داراي بار مثبت شده و در نتيجه نـاپـايـدار ميشود. جهت بازگشت اتم به حالت پــايـدار، مـحـل الـكـتـرون خـالـي تـوسـط الـكـتـرون ديگري از لايه پر انرژي تر جبران ميشود كه در اثر اين جابجائي، مابقي انرژي الكترون به صورت فوتونهاي اشعه xساطع ميشود. طول موج اين فوتونها در هر ماده (آند) متفاوت بوده و بستگي به عدد اتمي آند دارد.
در يــك لامــپ اشـعــه xبــا افــزايــش اختـلاف پتانسيل، تعداد الكترونهاي شتاب گرفته نيز افزايش مييابد و اين افزايش ادامه يافته تا زماني كه پس از آن با بالاتر بردن اختلاف پتانسيل، تعداد الكترونهاي ساطع شده ثابت باقي بماند. به اين نقطه كار تيوپ اشعه x، نقطه اشباع گفته ميشود. از اين نقطه به بعد با گرم كـردن سطـح كـاتـد تـوسـط فيـلامـان تعـداد الكتـرونهـاي تحـريـك شده كه در اثر ميدان الكتريكي موجود شتاب گرفته و به سطح آند برخورد ميكنند، افزايش مييابد.
لذا با تنظيم ميزان گرماي سطح كاتد ( كنترل ولتاژ اعمال شده فيلامان) ميتوان ميزان maرا مستقل از kvp تنظيم نمود. بيش از 98% از انرژي الكترونهاي برخورد كننده به سطح آند به صورت انرژي گرمايي آزاد ميشوند كه اين مقدار انرژي در سطح بسيار كوچكي از آند متمركز ميشود و به همين دليل ميتواند موجب ذوب آند شود. در تيوبهاي جديد، آند به صورت صفحه از جنس بسيار مقاوم در برابر گرما ساخته ميشود. به منظور افزايش سطح برخورد الكترونها، آند را به كمك يك موتور الكتريكي ميچرخانند تا به اين ترتيب در هر لحظه يك نقطه از محيط دايره در مقابل الكترونهاي شتابدار ساطع شده قرار گـيــرد و سـطــح كـوچـك آنـد افـزايـش مـييـابـد. لامـپ آنـد دوار در دستگـاههـاي مـدرن تـصـويـرنـگـاري امـروزي مـانـند آنژيوگرافي، فلوئورسكوپي، راديوگرافي عمومي، CT اسكن و ماموگرافي به كار ميرود.
سطحي از آند را كه از آن تشعشع ساطع ميشود نقطه كانوني (focal spot) مينامند. هر قدر اين سطح كوچكتر باشد، رزولوشن (resolution) تصوير بهتر خواهد بود. از طرف ديگر با كوچكتر شدن اندازه نقطه كانوني احتمال صدمه آند به دليل گرماي زياد نيز افزايش يافته و در نهايت موجب كاهش طول عمر تيوب ميشود. به عنوان مثال در يك دستگاه ماموگرافي توان الكتريكي كه توسط ژنراتور در اختيار تيوب قرار ميگيرد معادل kw3 است كه بيش از kw 9/2به انرژي حرارتي و كمتر ازkw 1/0 به اشعه xتبديل ميشود. مقدار انرژي توليد شده را ميتوان يك بخاري برقي با چهار المنت حرارتي مقايسه كرد. انرژي حرارتي توليد شده در تيوبها به كمك پنكه الكتريكي و روغن عايقي كه در محفظه پـوشـشـي دور لامـپ اشـعـه قـرار دارد بـه بـيـرون منتقل ميشود. اندازه نقطه كانوني در دستگاههاي ماموگرافي امروزي بر اساس تنظيم ميدان الكتريكي اعمال شده بر لامپ اشعه تنظيم ميشود و غالبا در دو اندازه 3/0ميلي مترمربع و 1/0 ميلي مترمربع است. با توجه بـه تـوضيحات ياد شده از نقطه كانوني با سطح 1/0ميليمتر مربع فقط در موارد نياز به رزولشن بسيار بالا و به طور معمول در كليشه بزرگنمايي استفاده ميشود كه انتخاب در دستگاههاي مدرن غالبا به صورت خودكار صورت ميگيرد.
كنترل پرتودهي خودكار ((Automatic Exposure Control(AEC)
برخي از دستگاههاي ماموگرافي قادرند پارامترهاي تابش را به طور خودكار كنترل كنند. اين كنترل ميتواند به صورت تمام خودكار باشد يعني تكنسين هيچ دخالتي در تـنـظيم عوامل تابش ندارد يا اينكه نيمه خودكار باشد كه تكنسين با تنظيم كيلو ولتاژ خروجي، اجازه تنظيم ميلي آمپر ثانيه را به دستگاه ميدهد.
در اين سيستم سلولهاي حساس فتوتايمر موجود در زير بوكي، هلال كوچكي از بخش مركزي عضو را پس از يك تابش كوچك ابتدايي، از لحاظ دانسيته تقريبي آن ارزيابي كرده و سپس نسبت به دانسيته بافت، پرتو دهي مناسب را اعمال ميكند.
ليزر ماموگرافي
با استفاده از ليزر و سي تي اسكن، روش جديدي براي تصويربرداري از سينه بدون اشعه ايكس ارائه شده است كه نياز به بيوپسي را كم ميكند و ارزش تشخيصي بالايي دارد.
اين روش شبيه سي تي اسكن با اشعه ايكس است ولي ليزر جاي اشعه ايكس را گرفته است. ليزر با فركانسي توليد ميشود كه با ضريب جذب اكسي و دي اكسي هموگلوبين مطابقت دارد. بيمار، يكي از پستان هايش را در محفظه اسكن قرار ميدهد طوري كه كاملا معلق بماند و با هيچ قسمتي از سيستم در تماس نباشد.
بـا تـابـش ليـزر و انـدازه گيري ضرايب جذب بـافتـي،تصـويـر سـه بعـدي به دست ميآيد كه به راحتـي مـيتـوان مثبت يا منفي بودن تست را از روي آن تـشـخـيــص داد. ايــن سـيستـم تحـت نـام مــامــوگــرافـي لـيـزري بـرش نـگـاري كـامـپـيـوتـري (CCTLM) عرضه شده است.
بسياري از ماموگرافيها به نتيجه قطعي درباره سـرطـان منجـر نمـي شـوند، چون خواندن آنها مشكل است. در نتيجه بيماران ناچار به بيوپسي ميشوند كه عملي دردناك است. سيستم جديد با كم كردن احتمال نياز به بيوپسي كيفيت زندگي را براي زنان بالا ميبرد.
مشكلات ماموگرافي
موضوع تابش پرتوهاي يون ساز xو خطر آن براي بيماران همواره مهمترين ريسك در كار با مـــامــوگــرافــي اســت. در يــك آزمــايــش مـعـمــول ماموگرافي، ميزان تابش به بيمار بينmGy 5/1 تا mGy5/2 است. اين موضوع خود ريسك ابتلا به سـرطـان را افـزايـش مـيدهـد. به صورت تئوري نشان داده شده است كه هر بار تابش به ميزان 4 در ميليون احتمال ابتلا را افزايش ميدهد. احتمال ابتـلاي فـرد بـه سـرطـان سينه در حالت معمولي 1500 در ميليـون اسـت. بنابراين افزايش ريسك چـنـدان زيـاد نيسـت. بـا ايـن حـال بـراي حـل ايـن مشكل به تازگي روشهايي ارائه شده اند كه از اولـتــراسـونـد يـا لـيـزر بـراي مـامـوگـرافـي اسـتـفـاده ميكنند.
تصويربرداري سينه با تي اسكن
تي اسكن كه اسكن امپدانس الكتريكي يا EIS نيز ناميده ميشود در سال 1999 توسط سازمان غذا و داروي آمريكا )FDA(براي استفاده به عنوان يــك وسـيـلــه كـمـكــي مــامــوگــرافــي در كمـك بـه تشخيص سرطان سينه ، مورد تاييد قرار گرفت. تـــي - اســكـــن از امــپـــدانـــس الــكــتـــريــكــي بــراي اندازهگيري جريان عبوري از بافت سينه استفاده ميكند و به آشكار ساختن تومورهاي سرطاني كــمـــك مـــيكــنـــد و بــرعـكــس تـصــويــر بــرداري تـياسـكـن مـيتواند مشخص كند كه يك بافت تومور خوش خيم (غير سرطاني ) است.
تــــي اســكـــن بـــا انـــدازه گــيـــري جـــريـــانهـــاي بـيــوالـكـتــريـكــي كــم، تـصــويــرهــاي همـزمـانـي از مشخصات امپدانس الكتريكي سينه تهيه ميكند. به كمك اين نتايج ميتوان به سرطاني بودن يا غير سرطاني بودن بافت منطقه مورد نظر پي برد. ضميمه كردن تصاوير تي اسكن با ماموگرافي، تعداد بافت برداري هاي ( biopsy ) غير ضروري را كاهش ميدهد.
تـصـــويـــربـــرداري امـپـــدانـســـي تـــي اسـكــن از سـيـنــه، مــانـنــد اشـعــه ايـكــس (x-rays) و راديونوكلوئيدها از اشعه استفاده نمي كند، فشرده كردن (compression) سينه و همچنين تزريق يا نمونه برداري بافت از سينه به وسيله سوزن يا برش جراحي لازم نيست. تي اسكن با استفاده از جريانهاي الكتريكي كم، يك تصوير (map) از سينه توليد ميكند. يك جريان الكتريكي از طريق يك الكترود كه به بازوي بيمار وصل ميشود وارد بدن ميشود. جريان الكتريكي از سينه عبور ميكند سپس توسط پروبي كه روي سينه قرار گرفته از روي سطح پـوسـت انـدازه گيـري مـيشـود. پـروب تـي اسكـن شبيـه پـروبـي است كه در آزمايشات اولتراسوند استفاده ميشود. از آنجا كه رسانايي الكتريكي بافت سرطاني با بافت سالم متفاوت است ، تومورهاي سرطاني در تصاوير نهايي به دست آمده مانند نقاط سفيد روشن نمايش داده ميشوند. تصوير همزمان (map) از خصوصيات الكتريكي سينه، در مانيتور سيستم تي اسكن نشان داده ميشود. ماموگرافي تقريبا 85 درصد سرطانهاي سينه را كشف ميكند و تنها وسيله آزمايش مورد تاييد FDA است كه به كشف سرطان در زنان بـدون عـلامـت يـا نشـانـه بيمـاري كمـك مـيكنـد. امـا بـه هر حال، ماموگرافي 15 درصد سرطانهاي سينه را نمي تواند كشف كند. تصويربرداري سينه با تي اسكن، يك پيشرفت جديد و اميدواركننده در تشخيص سرطان سينه است. تصويربرداري با تي اسكن كه در تلفيق با ماموگرافي استفاده شود، از ماموگرافي به تنهايي حساس تر است.
نتايج نشان ميدهند كه تي اسكن يك راه حل مقرون به صرفه براي افزايش دقت تشخيص و قبول وجود سرطان سينه است. اطلاعات تي اسكن به تشخيص پزشك براي توصيه انجام دادن يا ندادن بافت برداري، كمك كند. ديگر آزمايشات تكميلي ماموگرافي مانند MRI و پزشكي هسته اي به طور قابل ملاحظه اي نسبت به تصويربرداري تي اسكن پر هزينه بوده و بيمار پسند (patient friendly) نيست.
ماموگرافي و تشخيص زودرس سرطان سينه
مطابق با گزارش سازمان غذا و داروي آمريكا (FDA) ماموگرافي ميتواند 85 تا 90 درصد از سرطانهاي پستان را در زنان بالاي 50 سال حداقل 2 سال قبل از احساس آن كشف كند.
ماموگرافي براي زنان بالاي 40 سال هر دوسال يك بار و براي زنان بالاي 50 سال سن سالي يك بار توصيه ميشود.با توجه به شايع بودن سرطان پستان در بانوان اهميت انجام درست ماموگرافي بيشتر نمايان است .با توجه به اينكه كليه مراحل آماده سازي بيمار، ارتباط، تهيه عكس، تست شرايط صحيح دستگاه مطب و كليه پارامترهاي كه در كيفيت عكـس مـوثـر هستنـد بـر عهـده تكنسيـن اسـت، دانـش تكنسيـن و تكنيـك درست انجام ماموگرافي بيش از پيش اهميت خود را نشان ميدهد. چه بسا در صورت عدم آگاهي و انجام ناصحيح ، ماموگرافي باعث تشخيص نادرست و يا عدم تشخيص به موقع مورد مشكوك شود كه در هر صورت ميتواند ضايعات جبران ناپذيري براي بيمار داشته باشد. علاوه بر اين رفتار و اگاهي تكنسين ميتواند باعث اعتماد، اطمينان و عدم نگراني بيمار شود.
سرطان پستان
سرطان پستان شايع ترين نوع سرطان در ميان زنان است. در سال 1998 در كشور كانادا بيش از 19000 مورد سرطان پستان تشخيص داده شده است و آمار فوت ناشي از اين بيمـاري 6000 مـورد ثبـت شـده است. در كشور امـريكـا ايـن ارقـام تقـريبـا به 10 برابر ميرسد. در حدود 4% از آمار سالانه فوت زنان در آمريكاي شـمــالــي مــربــوط بــه ايــن بـيمـاري مهلـك اسـت. متاسفانه تا كنون در كشور ايران آمار قابل اعتمادي از تعداد مبتلايان به بيماري سرطان پستان و فوت ناشي از اين بيماري ارائه نشده است. امكان ابتلا به سرطان پستان در سنين مختلف متفاوت است. به طور خلاصه ميتوان عنوان كرد:
تا 25 سالگي، كمتر از يك در هزار
تا 50 سالگي، يك در 63
تا 75 سالگي، يك در 15
تا 90 سالگي، يك در 9
به غير از سن، عوامل ديگري نظير سابقه قبلي سرطان پستان و سابقه خانوادگي، ريسك سرطان را بالا ميبرند. موارد ديگر از جمله حاملگي دير هنگام و چندين عامل ديگر تاثير كمتري در اين امر دارند. زماني كه يك غده به حالت قابل تشخيص ميرسد معمولا بين دو تا هشت سال از تشكيل سلولهاي آغازي سرطاني ميگذرد.
غدد كوچك ( حدود 5/0 سانتي متر ) توسط مــامــوگــرافــي كـشــف مــيشـونـد. غـدد بـزرگتـر ميتواند در معاينه دوره اي خود شخص يا پزشك كشف شود.
ريسك و فايده ماموگرافي
در اينجا اين سوال مطرح ميشود با توجه به اين كه ماموگرافي از اشعه ايكس استفاده ميكند، آيا خود اين احتمال ابتلا به سرطان را بالا نمي برد. بــا در نـظــر گــرفـتــن ايــن نـكـتــه كــه سـيـستـمهـاي ماموگرافي جديد براي اين كار طراحي شده اند ، دز دريافتي بيمار بسيار ناچيز است.
بررسيها نشان ميدهد، دز لازم جهت ايجاد ســرطــان 100 تــا 1000 بــار بـيـشـتــر از دز مـعـمـول ماموگرافي است.
ماموگرافي؛ توموسنتز، استريوسكوپي
ماموگرافي ديجيتال سه بعدي(توموسنتز)
يك روش جديد براي تصويربرداري از پستان به نام توموسنتز ديجيتال است كه در سال هاي اخير به وجود آمده و تحت بررسي بوده است. در اين روش از چند زاويه مختلف از پستان تصويربرداري مي شود. در نتيجه به جاي يك تصوير منفرد، مجموعه تصاويري از سطح مقطعهاي مختلف پستان به دست مي آيد و در كامپيوتر مي توان اين تصاوير را به صورت سهبعدي بازسازي كرد. اين تكنيك با رفع كردن مشكل روي هم افتادن ساختارهاي پستان كه ممكن است سبب مخفي شدن ضايعات شود، امكان تشخيص ضايعات سرطاني را افزايش ميدهد. اين شيوه در عين حال احتمال نتايج مثبت كاذب (False positive) را كاهش مي دهد.
در ايـن روش تيـوب اشعـه ايكـس روي يك كمان 15حول پستان كه توسط كمپرسور فيكس شـده، مـي چـرخـد و اشعه را به صورت پالسي تابش مي كند. در اين حالت از پستان در چندين زاويـه تصـويـر گـرفتـه مـي شـود. تمام اطلاعات حاصله وارد سيستم كامپيوتري شده و در پروسه اي شبيـه بـه CT مقاطع نازك يك ميليمتري از بافت پستان موازي با سطح دتكتور بازسازي مي شود. دزي كه در هر پالس به پستان داده مي شود كسري از دز مجموعي است كه در ماموگرافي ديجيتال پستان دريافت مي كند. بنابراين در آخر دز مجمـوع ، مشـابـه دز مـامـوگـرافـي ديجيتـالـي پستان مي شود.
نحوه بازسازي تصاوير
اطــلاعــات ثـبـت شـده تـوسـط دتـكـتـور وارد كامپيوتر مي شود و در آنجا كامپيوتر با استفاده از الگوريتم بك پروجكشن اين اطلاعات را كه به صورت ديجيتالي هستند، به تصوير سه بعدي تبـديـل مي كند. بازسازي با استفاده از تصاوير حاصل از پروجكشن هاي مختلف و تلفيق آن ها بــا يـكــديـگــر انـجــام مــيشــود.كــامـپـيــوتـ ـر تـمـام پروجكشن هاي به دست آمده را در كنار يكديگر قرار مي دهد. سپس براي بازسازي مقاطع يك مـيـلـيـمـتـري، اطـلاعـات مـربـوط بـه آن مـقطع را نگهداشته و بقيه اطلاعاتي را كه از لايه هاي ديگرروي آن مقطع سوپرايمپوز شده اند توسط دو روش اضافه كردن و جابه جا كردن، حذف مي كند. به اين ترتيب در هر لايه فـقــط اطـلاعـات مـربـوط بـه همـان لايـه قـرار دارد. بنـابـرايـن كـامپيـوتـر بـا جمـع كـردن پروجكشنهاي مختلف و سپس كاهش كنتراست تصوير ستاره (محو شدن آن) توسط آرتيفكت حركتي ، تصوير بيضي را به صورت واضح در ارتفاع مربوط به خودش نشان مي دهد. تصاوير بازسازي شده را مي توان به صورت مقطع به مقطع يا به روش سينمايي نمايش داد. تصاوير حاصله به دليل ضخامت نازك يك ميليمتري، داراي رزولوشن بالايي است. پزشك تصاوير را بر روي مانيتور مشاهده مي كند. در روش سينمايي مقاطع مربوط به تصوير پستان به صورت متوالي و پشت هم نمايش داده مي شوند و پزشك قادر است در هر لحظه و هر ضخامتي از پستان، نمايش تصاوير را متوقف و به بررسي بيشتر ناحيه بپردازد.
دستگاه با قابليت توموسنتز
اين دستگاه داراي قابليت هاي زير است:
قابل استفاده براي ماموگرافي غربالگري و تشخيصي
قابليت توليد تصاوير دوبعدي و سه بعدي
قابليت تصويربرداري در سه حالت زير:
ديجيتاليD(2)
توموسنتزD(3)
كومبوD(3D+2)
اين دستگاه داراي سه حالت تصويربرداري است. در حالت اول دستگاه قادر به گرفتن تصاوير ماموگرافي ديجيتال دو بعدي است. در حالت دوم تيوب حول پستان مـيچـرخـد و از بـافـت پـسـتـان در زوايـاي مـختلف تصويربرداري مي شود،كه همان توموسنتز يا ايجاد تصاوير سه بعدي است. در حالت سوم دستگاه ابتدا روش توموسنتز را انجام مي دهد و سپس در انتهاي كمان دستگاه به نقطه صفر درجه بر مي گردد ويك گرافي ديجيتال تهيه مي كند. از روش كومبو بيشتر در زناني با ريسك بالاي سرطان و بنا به در خواست پزشك جهت تشخيص كامل استفاده مي شود.
اجزاء تشكيل دهنده دستگاه شامل:
سيستم پوزيشنينگ بيمار
سيستم تصويربرداري
دتكتور
ايستگاه كاري
گريد ( HTC (high transmission cellular
گريد در اين دستگاه از نوع لانه زنبوري است كه پرتوهاي پراكنده را به ميزان بيشتري جذب مي كند و اجازه عبور پرتوهاي اوليه را به خوبي مي دهد. از اين جهت باعث بهبود بيشتر كنتراست در تصاوير ماموگرافي مي شود. جنس اين تيغه ها از مس بوده و ماده بينابيني آن هوا است و معمولا نسبت گريد 5:1 است.
دتكتور
آشكارساز در اين سيستم از نوع فلت پنل هاي مستقيم هستند، كه تركيبي از فوتو ديود و فيلم هاي ترانزيستوري نازك است. ماده حساس فوتو ديود، سلنيوم آمورف است كه حساسيت زيادي به اشعه ايكس دارد.
انواع طراحي براي دتكتور
دو نوع طراحي بر اساس حركت دتكتور وجود دارد. در طراحي اول دتكتور ثابت است و تيوب حول پستان چرخش دارد. در طراحي نوع دوم دتكتور همزمان با تيوب اشعه ايكس حركت مي كند. در حالتي كه دتكتور ثابت است، هنگامي كه تيوب به انتهاي چرخش مي رسد، دتكتور قادر به دريافت قسمت كوچكي از اطلاعات نيست ولي در دتكتور متحرك تمامي اطلاعات توسط دتكتور ثبت مي شود و ميدان ديد (Field Of View) وسيع تري نسبت به حالت اول دارد.
ساير پارامترهاي دستگاه:
زاويه اسكن 15درجه
نوع اشعه پالسي
تعداد نماها 15 نما
زمان اسكن 5 ثانيه
زمان بازسازي 10 ثانيه
مزاياي روش توموسنتز
مزيت هايي كه براي اين روش بر اساس تحقيقات صورت گرفته ، شامل موارد زير است:
عدم همپوشاني، حساسيت بهتر، بهبود تشخيص سرطان، كاهش انجام بيوپسي، كـــاهـــش مـــراجـعـــات مـجـــدد، وضـــوح در لـبـــه ضــايـعــات، تـشـخـيــص عـمــق مـحـل ضـايـعـات، كاهش فشار كمپرسور، استفاده از تشخيص به كمك كامپيوتر .CAD
عمده ترين مزيت اين روش عدم همپوشاني بافتي است.
در مـامـوگـرافـي ديجيتـال، دو ضـايعه در يك عمـق هستنـد در صورتي كه در تومو اسلايس عمق دو ضايعه متفاوت است.
كاهش فشار كمپرسور
يكـي از دلايـل استفاده از كمپرسور، كاهش ضخامت بافت پستان براي كاهش سوپرايمپوز شدن بافتي است.
از آنـجــا كــه در روش تــومــوسـنـتـز روي هـم افـتـادگـي بـافتي تا حدود خيلي زيادي برطرف شده است مي توان از فشار وارده بر كمپرسور روي پـسـتــان، كــم كـرد تـا بـيـمـار احـسـاس درد كمتري كند.
روش توموسنتز انقلابي در ماموگرافي ايجاد كرده و مزاياي فراواني را براي تشخيص سرطان پستـان فـراهـم كـرده اسـت كـه مهـمترين آ ن ها همانطور كه ذكر شد عبارتند از:
كاهش همپوشاني بافتي
تشخيص بهتر سرطان
كاهش مراجعات مجدد
كاهش بيوپسي
كاهش دز
كاهش فشار كمپرسور
كاهش زمان بازخواني
اگــرچــه استفـاده از روش تـومـوسنتـز بـاعـث افـزايـش احـتـمـال كـشـف و تـشـخـيـص سـرطان پـسـتان مي شود اما تمامي اين روش ها ممكن است كاهش مرگ و مير را به دنبال داشته باشند ولي هيچ گاه به طور صد در صد نمي توان در باره فوايد آن ها اظهار نظر كرد.
ديجيتال ماموگرافي استريوسكوپي
شــايــد روش تـصــويــربــرداري سـه بـعـدي از پـسـتــانهــا روش دقـيــق تــري بــراي تـشـخـيـص سرطان پستان باشد، اين فناوري را ماموگرافي ديـجـيـتـال اسـتـريـوسـكـوپـي ديـجـيـتال مي نامند. اولين برتري اين تكنيك در مقايسه با ديگر روش هـاي تـصـويـربـرداري از بـافت پستان ها كشف تـودههايي است كه در ماموگرافي استاندارد و معمول حذف يا اصطلاحا missed مي شوند. برخي از اين توده هاي حذف شده، خوش خيم هستند اما برخي ديگر سرطان زا هستند كه تشخيص به موقع و دقيق آن ها اهميت بـسـيــار زيــادي دارد. مــزيــت ديـگــر مــامــوگــرافــي ديـجـيـتــال اسـتــريـوسكـوپـي، كشـف كلسيفيكاسيون هاي بدخيم است. اين فناوري همچنين به راديولوژيست اجازه مي دهد تا تصوير تمام حجم سينه را در نماي مقطع به مقطع در اختيار داشته باشد و از آنجا كه تمام عمق بافت را به نمايش مي گذارد كمك شاياني در تشخيص سرطان به پزشك مي كند در ضمن اين روش رويت توده هايي كه در روش هاي ديگر به علت همپوشاني توسط بـافـت نـرمـال سـيـنـه قـابـل رويت نيستند را امكانپذير مي سازد. ماموگرافي ديجيتال استريوسكوپي آينده اي اميدوار كننده را در تشخيص سرطان سينه نويد مي دهد.
ماموگرافي ليزري
در تـحـقـيـقي قابليت يكي از تكنيك هاي عكس برداري جديد يعني سي تي ليزر ماموگرافي (CTLASER Mammography) يا CTLM، براي تشخيص تومورهاي سرطاني و خوش خيم به اثبات رسيد. اين تحقيق كه توسط محققان بخش هاي راديولوژي ، ژينكولوژي و زايمان دانشگاه پزشكي انجام شد، 105 ضايعه breastرا كه در 100 زن با مـامـوگـرافـي اشـعـه Xتـشخيص داده شده بود مورد ارزيابي قرار داد. در ارزيابي اين ضايعهها عكس هاي CTLMو ماموگرام، جداگانه تفسير شدند. آناليز بافت شناسي نيز به منظور تاييد اين يافته ها مورد استفاده قرار گرفت. طبق مشاهدات در اسكن CTLM، ارتباط و وابستگي قابل توجهي ميان جذب ليزر و ظاهر تومورهاي سرطاني breastديده شد. اين جذب به طور تناوب در تومورهاي مهاجم تر بيشتر ديده مي شود. دانشمندان با عكسهاي گرفته شده با اسكن CTLMقادر به يادگيري مطالب بيشتري درباره شكل و ظـاهـر تـومـورهاي سرطاني و غير سرطاني شده اند. CTLMقادر به تشخيص اغلب ضايعات بدخيم است به اين ترتيب ماموگرافي نوري تكنولوژي نويد بخشي است كه اجازه تحقيقات بيشتر را مي دهد. سيستم CTLMكه به وسيله سيستم هاي تشخيص عـكـسبـرداري ساخته شده است، اولين سيستم عكس برداري breastباز است كه تكنولوژي پيچيده ليزر و الگوريتم را براي ايجاد عكس هاي سه بعدي Cross-sectional، breast مورد استفاده قرار مي دهد. اين يك نحوه عكس برداري بدون درد است كه بيمار را در معرض پرتو اشعه قرار نمي دهد و نيازي به فشار آوردن breast ندارد. سيستم هاي تشخيص عكس برداري براي سيستم عكس برداري ليزري breastاز اداره دارو و غذاي آمريكا (FDA) مجوز صادرت دريافت كرده است.
CTLM انقلابي در تصويربرداري پزشكي و روشي جديد در تصويربرداري به كمك ليزر است. روشي جديد براي آشكارسازي سرطان سينه (Breast Cancer) كه در كنار دسـتـگاه هاي متداول ماموگرافي براي كاهش نمونه برداري هاي نگاتيو سينه مورد استفاده قرار مي گيرد. اصول عملكردي CTLMتا حدودي شبيه به CT Scanner هاي متداول است. اين دستگاه شامل يك منبع انرژي نور ليزر نزديك به مادون قرمز (NIR) يا (Near infra red) است و كل سينه را اسكن مي كند. پس از اسكن كامپيوتر از اطلاعات اپتيك به دست آمده تصاوير مقطع نگاري شده مورد نظر را بازسازي مي كند مقادير اپتيك به دسـت آمـده به طور مستقيم به ضرايب انتقالي مــوثـر اپتيـك بـافـت سينـه نسبـت داده مـي شـود تـصـاويـر مـمـكـن اسـت به صورت تك مقطعي (Single slice) يا به صورت سه بعدي D Volumes(3)نمايش داده شود. CTLMتكنيكي جديد و اولــيــــن وســيــلــــه غــيــــر تــهــــاجــمــــي در زمــيــنــــه تصويربرداري نوري است كه از فن آوري ليزر به جـاي اشـعـه Xاستفاده مي كند و قادر به ايجاد تصاوير سه بعدي از ساختمان و تركيب داخلي سينه است . در روش ماموگرافي معمولي سينه معمولا با دو صفحه تحت فشار قرار مي گرفت كه يكي از آن ها فيلم و ديگري صفحه پلاستيكي بود و سينه را به قدرت 3 تا 6 نيوتون مي فشرد كه روشي ناراحت كننده است و در بعضي از مواقع سينه به حالت اوليه باز نميشود كه اين روش آســـانـــي بـــراي خــانــم هــا نـيـســت. در سـيـسـتــم ماموگرافي معمولي محدوديت ديگري از نظر سني وجود دارد كه علت آن چگال بودن بافت سينه در سن پايين است. در سيستم CTLMهيچ گـونـه مـحـدوديـت سـنـي و چـگـالـي بـودن سينه وجود ندارد و بيمار در طول آزمايش بيحركت خوابيده و دردي احساس نمي كند. ليزر نسج (بافت) خون را نشان داده و تومورهايي را كه در حال شكل گرفتن هستند تشخيص داده كه اين تـشخيص به خوبي تشخيص لوله هاي خوني معمولي در سينه است. پزشكان همگي در مورد فــن آوري مـنـحـصـر بـه فـرد CTLMو امـكـانـات مــوجــود آن بــراي افــزايــش كـيـفـيــت تشخيـص سرطان سينه و تكنيك عكس 3 بعدي Opticalآن و عكس برداري از بافت هاي متراكم و همچنين قـدرت تـفـكـيـك تـصـويـر ليزري براي تشخيص تـومـور از نـوع تـهـاجـمـي و غير تهاجمي تعجب كـردنـد. غده سرطاني براي بيشتر زنده ماندن و رشد كردن، منابع خوني در اطراف خود به وجود مي آورند كه در واقع بدون تشكيل منابع تغذيه جديد، قادر نخواهند بود بيشتر از 2 ميلي متر در اندازه رشد كنند. اين فرايند را اصطلاحا رگ زائي يا افزايش عروقخوني (Angiogenesis) مينامند، تــكـنــولــوژي CTLMبــا آشـكــارســازي افــزايــش هموگلوبين ها در زمينه تصاوير به دست آمده، به تشخيص فرايند رگ زائي حاصل از وجود غدد سرطاني كمك مي كند.
مزاياي استفاده از سي تي ليزر ماموگرافي
1- استفاده از تابش غير يونيزه (بدونX-Ray)
2- كمك به حذف نمونه برداري هاي غير ضروري
3- ابزار كمك تشخيص در كنار روش هاي ماموگرافي معمول و متداول
4- مناسب براي سينه هاي با بافت متراكم و چگال (Dense)
5- غير تهاجمي و ساده
6- عدم فشردگي بافت سينه و بدون درد
7- كاربري ساده و كم هزينه در مقايسه با ساير روش ها
8- بازدهي عملكردي بالا
اما در هر صورت با توجه به جديد بودن اين دستگاه اطلاعات تصويري و تصاوير گرفته شده با CTLMنمي تواند نظر قطعي براي پزشك باشد چرا كه هنوز منبع و اطلس جامع اين دستگاه روند تكميلي خود را طي مي كند. در هر حال CTLMدر مقايسه با MRI سريع تر و ارزان تر بوده و نيازي به تزريق مواد حاجب براي افزايش كنتراست تصوير ندارد. تركيب تصاوير CTLM و MRI نشان مي دهد كه هر دو به يك ناحيه مشترك و يكسان از ناحيه رگ زائي تومور، اشاره مي كند .
تشخيص سرطان سينه با ماموگرافي ديجيتال
در مـامـوگـرافـي ديـجـيتال، تصوير به صورت يك فايل ديجيتال كامپيوتري ذخيره ميشود، نه روي فيلم راديوگرافي. اين تكنولوژي، سودمندي هاي عملي مهمي نسبت به ماموگرافي معمولي دارد. از آن جايي كه تصوير اشعه ايكس به صورت ديجيتال ذخيره مي شود، متخصص راديولوژي مي تواند روي تصوير زوم كند تا آن را بزرگ كند يا ميتواند سايه روشن تصوير را به نحوي تنظيم كند كه ناهنجاري هايي كه به صورت معمول ديده نمي شدند، آشكار شوند. تصاوير ماموگرافي ديجيتال را مي توان روي ديسك ثبت كرد. اين امر ذخيره كردن آن ها را آسان و دسترسي بعدي به آن ها را تسهيل مي كند. تصوير ديجيتال را مي توان در هر پايانه كامپيوتري در هر كجاي مركز درماني ديد و براي مشاوره گرفتن به مراكز درماني ديگر هم فرستاد. تصاوير ديجيتال پستان در كمتر از 10 ثانيه آماده مي شوند، در حالي كه ماموگرافي معمول با استفاده از فيلم اشعه ايكس 5 تا 10 دقيقه زمان مي برد. فناوري هاي جديد تصويربرداري، تقريبا تمامي جنبه هاي مراقبتهاي پزشكي را دگرگون كرده است و ماموگرافي به عنوان روش اصلي غربالگري سرطان پستان نيز از اين امر مستثنا نيست. ماموگرافي ديجيتال به تدريج جايگزين ماموگرافي استاندارد مي شود.
درماموگرافي استاندارد، اشعه ايكس با دز پايين از بافت پستان عبور كرده و بر فيلم تاثير مي گذارد. با اين روش 85 تا 90 درصد سرطان هاي پستان از جمله توده هاي بسيار كـوچـك غـيـرقـابـل لـمـس تـشـخـيص داده مي شوند. در زناني كه به طور منظم مورد غـربـالـگـري قـرار مـي گـيرند، 40 درصد سرطان هاي پستان تنها با روش ماموگرافي تشخيص داده مي شود.
در ماموگرافي ديجيتال شبيه ماموگرافي معمولي از اشعه ايكس استفاده مي شود، اما در اينجا به جاي اينكه فيلم روي تصوير ثبت شود، به صورت بايت هاي كامپيوتري كدبندي مي شود. در واقع علاوه بر استفاده از ابزارهاي بيشتر و مانيتورهاي كامپيوتري، بـيـمـار تـفـاوت ديـگـري احساس نمي كند: شيوه قرار گرفتن پستان ها و تحت فشار قراردادن آن ها به همان شيوه سابق است. ماموگرامهاي ديجيتالي نسبت به ماموگرام هاي قديمي، از اشعه كمتري استفاده مي كنند اما براي برخي زنان ممكن است اين مزيت تحت الشعاع نياز به مشاهده بخش هاي بيشتري از پستان قرار بگيرد.
مـامـوگـرافـي بـه همـان دلايلي كه عكاسي به سوي ديجيتالي شدن پيش مي رود، به اين سمت حـركـت مـي كند. در اينجا بلافاصله تصوير به دســت مــي آيــد. نـگـهــداري و ارســال تـصــاويـر ديـجـيـتـالـي آسـان تـر از تـصـاويـر فـيـلمي است. راديولوژيست ها به تدريج از نرم افزاري استفاده مي كنند كه به آن ها در تفسير تصاوير ديجيتالي كـمــك مــي كـنـد. تـوانـايـي افـزايـش كـنـتـراسـت، بزرگنمايي و دستكاري تصوير يه طور تئوريك به راديولوژيست ها اين توانايي را مي بخشد كه تفاوت هاي پنهان را كه در فيلم راديولوژي قابل مشاهده نيستند، مشاهده كنند. اما اثبات برتري مـامـوگـرافـي ديجيتـالـي كـار آساني نبوده است. تعداد كمي از بررسي ها روش ديجيتالي را در مقايسه با روش قديمي شكست خورده مي دانند و با توجه به هزينه بالاي اين روش كه به چهار برابر روش فيلمي بالغ مي شود، امتيازرا به روش قديمي مي دهند.
ماموگرافي سه بعدي
يــك روش جــديــد بــراي تـصـويـربـرداري از پستان به نام " توموسنتز ديجيتال " در سال هاي اخير به وجود آمده و تحت بررسي بوده است. در ايـــن روش از چـنــد زاويــه مـخـتـلــف از پـسـتــان تصويربرداري مي شود. در نتيجه به جاي يك تصوير منفرد، مجموعه تصاويري از سطح مقطع هاي پستان به دست مي آيد و در كامپيوتر مي توان اين تصاوير را به صورت سه بعدي شبيه سازي كرد. اين تكنيك با رفع كردن مشكل روي هم افتادن ساختارهاي پستان كه ممكن است سرطان را مخفي كنند، امكان تشخيص ضايعات پستان را افزايش مي دهد. اين شيوه در عين حال احتمال نتايج مثبت كاذب را كاهش مي دهد.
ماموگرافي به كمك كامپيوتر
متخصصان راديولوژي از شناسايي به كمك كامپيوتر بعد از انجام ماموگرافي استفاده مي كنند تا مناطق دچار مشكل در پستان را دقيق تر تشخيص دهند. اين سيستم ها معمولا از نرم افزارهاي پيچيده كامپيوتري استفاده مي كنند كه مي توانند الگوهايي را كه اغلب با سرطان همراه هستند تشخيص دهند و با هشدار دادن به متخصص راديولوژي او را وادار كنند كه نگاه دقيق تري به آن قسمت بيندازد. استفاده از اين كمك تشخيصي كامپيوتري، نياز به آن دارد كه ابتدا تصوير ماموگرافي به صورت ديجيتال درآمده باشد. تشخيص به كمك كامپيوتر، پيدا كردن محل هاي ذرات كلسيمي و مكان يابي توده ها به همان اندازه چشم انسان، خوب عمل مي كند. پژوهش ها نشان داده اند سيستم هاي تشخيص با كامپيوتر ميزان تكرار ماموگرافي و نمونه برداري بافتي را افزوده اند و نهايتا احتمال شناسايي سرطان پستان را تا 20 درصد افزايش داده اند.
ماموگرافي با MRI
تصـويـربـرداري بـا تشـديـد مغنـاطيسـي (MRI) بـا ايجـاد يـك حوزه قوي مغناطيسي تصاويري از بدن ايجاد مي كند. در هنگام انجام MRI پستان، بيمار بايد به شكم روي ميز اسكن بخوابد. ممكن است از تزريق ماده حاجب به جريان خون استفاده شود. ماده حاجب شبكه رگ هاي پستان و به خصوص تشكيل رگ هاي خوني غيرطبيعي را كه مـشـخـصــه سـرطـانهـا اسـت، نشـان مـي دهـد. هـر دو پستـان را مـي تـوان در يـك بـار، تصويربرداري كرد. MRI تركيب بافت نرم و محتواي مايع آن را نشان مي دهد و بنابراين مي تواند تومورها را به خوبي شناسايي كند اما نمي تواند محل هاي رسوب كلسيم را نشان دهد. بنابراين MRI در تركيب با ماموگرافي و سونوگرافي مي تواند به شناسايي تودههاي پستاني در زناني كه ايمپلنت سيليكوني كار گذاشته اند، شناسايي عود سرطان پس از شيمي درماني و بررسي پستان هاي با بافت متراكم در ماموگرافي هايي كه نتيجه قطعي به دست نداده اند، مورد استفاده قرار گيرد. MRI همچنين ممكن است براي بررسي زناني كه در معرض خطر بالاي سرطان پستان هستند، به كار رود. اما در زناني كه در گروه پرخطر براي سرطان پستان قرار ندارند، MRI توصيه نمي شود. MRI نيز مانند ماموگرافي به طور قطعي نمي تواند ميان يك توده سرطاني و يك كيست خوش خيم فرق بگذارد، بنابراين ممكن است به اشتباه در محلي از پستان وجود سرطان را تشخيص دهد كه اصطلاحا به آن نتيجه مثبت كاذب مي گويند.
با وجود مشكلاتي كه ماموگرافي در تشخيص درست سرطان پستان دارد، هنوز بـهـتــريــن ابـزار بـراي تـشـخـيـص سـرطـان پـسـتـان در مـراحـل اولـيـه آن اسـت. كـيـفـيـت ماموگرافيهايي كه امروزه گرفته مي شوند، به طور قابل توجهي بهبود پيدا كرده اند و ميـزان اشعـه اي كـه بـراي گـرفتـن آن هـا بـه كـار مـي رود كـاهـش يـافتـه اسـت. انجـام ماموگرافيهاي منظم از زنان، توانسته از مرگ هاي ناشي از سرطان هاي پستان در بسياري از كشورها بكاهد.
گزروماموگرافي
اين تكنيك مشابه ماموگرافي معمولي است اما تصوير آن به جاي فيلم شفاف معمولي بر روي صفحات گرافيت ثبت مي شود. اين روش قادر است تنها با تابش يك نوبت اشعه جزئيات بافت نرم سينه ديواره قفسه سينه را از نظر متاستاز، نواحي محيطي سينه و ناحيه زير بغل نشان دهد. جزئيات كامل پستان و بافت هاي نرم قفسه سينه را مي توان با يك نوبت پرتوافكني ثبت كرد.
سيستم ماموگرافي ديجيتال
بــا پـيشـرفـت هـاي اخيـر در زمينـه تجهيـزات پـزشـكـي بـه خـصوص دستگاه هاي تشخيصي نـظـيــر دسـتـگــاه هــاي ديـجـيـتــال راديـوگـرافـي و استفاده اين دستگاه ها از نرم افزارهاي هوشمند و بسيار پيشرفته جهت ايجاد تصاوير سه بعدي ، امكان تشخيص به موقع ضايعات مختلف فراهم شده است .
مـامـوگـرافي يكي از رايج ترين تكنيك هاي تــصـــويـــربـــرداري جـهـــت تـشـخـيـــص زودرس ضايعات سينه در زنان است.
در برخي از موارد بسيار زودتر از آنكه توده به حــد قـابـل لـمـس بـرسـد مـي تـوان آن را تـوسـط مـامـوگـرافـي تشخيـص داد ( البتـه معمولا براي اثـبــات بـدخيـم بـودن ضـايعـه مشـاهـده شـده در مـامـوگـرافي يا احتمالا اجتناب از نگراني هاي بيجا از بيوپسي استفاده مي شود ) از اين رو بر اساس توصيه بيشتر پزشكان، زنان بالاي چهل سال (زنان بدون نشانه ) به صورت دوره اي و ســالـيـانـه بـايـد مـامـوگـرافـي شـونـد بـه عـلاوه در صــورت وجــود ســابقـه خـانـوادگـي از سـرطـان ( سينه) اين فاصله زماني بين ماموگرافي ها بايد كمتر شود.
دســتــگــاه مــامــواسـكــن ارائــه شــده هـمــانـنــد روشهـاي باليني مورد استفاده در ماموگرافي سنتي جهت تصويربرداري از سينه طراحي شده است. اين دستگاه با استفاده از تابش هاي مكرر يك اشعه بسيار باريك به سينه و حركت همزمان آشكارساز (فلت پنل) در زير سينه قادر به ايجاد تـصــاويــر ســه بـعــدي بــا رزولــوشــن اسـتـانـدارد pixels4096 *5560 در ســـــايـــــز cm22cm *28 توسط پيكسل هاي micron54 خود است.
برخي از مزيت هاي اين دستگاه در مقايسه با ساير دستگاه هاي ماموگرافي :
سيستم FFDM كه با افزايش كيفيت تصاوير در حـدود 28% شـانـس كـشـف سرطان در زنان كمتر از 50 سال را بهبود مي بخشد .
استفاده از گريد Anti - Scatterكه موجب كاهش دز اشعه مورد نياز براي ثبت تصاوير شده است ( بيش از 50% كاهش دز دريافتي .)
داراي طراحي منحصر به فرد و ارگانيك با قابليت تنظيم زاويه چرخش و ارتفاع
داراي پنل Touch - Screen
ثبت تصاوير با بالاترين كنتراست ممكن در 4/0 ثانيه اكسپوز و آماده كردن آن در عرض كمتر از 6 ثانيه
نحوه انجام ماموگرافي
در ادامه نشان داده مي شود كه چگونه نماهاي مختلف در ماموگرافي انجام مي شود و چگونه بيمار بايد position بگيرد تا تصويري با كيفيت تهيه شود.
نماي ( MLO (Medio - lateral oblique view
MLO به طور ابليك يا نماي زاويه دارگرفته مي شود. در ماموگرافي معمولي نماي MLO بر نماي لترال 90، ارجحيت دارد زيرا قسمت اعظم بافت پستان مي تواند به تصوير كشيده شود. در نماي MLO، عضلات ريه بايد از بالا تا 4/1 فوقاني خارجي پستان و زير بغـل به صورت ابليك و تا زير نوك پستان يا حتي پائين تر قابل رويت باشد. شكل عضلات بايد هلالي باشد كه نشان دهنده ريلاكس ( شل ) بودن عضلات است. حتي ميان پستان بايد نقطه سانتر MLOباشد.
1- خيلي مهم است كه compressionدر طول تصويربرداري انجام شود و نوك پستان بايد در اين نما، نشان داده شود و همچنين قسمتي از شكم بايد قابل رويت باشد به علامت اينكه تمام پستان در فيلد هست .
2- براي گرفتن نماي MLO، تكنولوژيست ماموگرافي به تيوب زاويه 60 - 30 مي دهد ، صفحه نگه دارنده ماموگرافي كه حامل كاست فيلم يا دتكتور ديجيتال است پستان را نگه مي دارد . صفحه نگه دارنده بايد با عضلات قفسه سينه موازي باشد و لبه بالايي صفحه نگه دارنده بايد هم سطح زير بغل باشد.
3 - در طي نماي MLOبيمار بايد با Standماموگرافي زاويه 45 درجه داشته باشد . تكنولوژيست از بيمار مي خواهد كه آرنج خود را بالا برده و با دست دستگيره دستگاه را بگيرد، بيمار كمي به طرف جلو خم مي شود، تكنولوژيست بايد بازو و پستان را بالا كشيده و قسمت وسط پستان را به طرف جلو بكشد. تكنولوژيست سپس كمپرسور را خواهد بست ، به طوري كه فقط استخوان كلاويكل نمايان باشد .
4- پس از اينكه كمپرسور ثابت شد و تكنولوژيست اطمينان حاصل مي كند كه هيچ مشكلي در فيلد تصوير وجود ندارد. سپس از بيمار پوزيشن داده شده مي خواهد كه همانطور بايستد و خودش براي اكسپوز، اتاق را ترك مي كند.
نماي ( CC (Cranio - Caudal view
در نماي CCپستان از بالا تصويربرداري مي شود. اين نما هم در ماموگرافي معمولي و هم در ماموگرافي تشخيصي به عمل مي آيد. در نماي CCبايد بافت غده هاي پستان كاملا قابل رويت شوند. بافت چربي نزديك عضلات پستان بايد به صورت نوارهاي تيره مشخص باشد و در پشت آنان بايد عضلات قفسه سينه ديده شود . نوك پستان (nipple) بايد مشخص باشد .
1- تـكـنــولــوژيـســت مـامـوگـرافـي ، پستـان را حداكثر cm2 بالا مي آورد و ارتفاع صفحه نگه دارنده را تنظيم مي كند .در نتيجه بيمار مي تواند صفحه نگهدارنده را با دستش لمس كند .
2- تكنولوژيست، در امتداد خط مياني پستان مورد نظر يا پشت سر بيمار مي ايستد و از بيمار مي خواهد كه سرش را به سمت او برگرداند. سـپـس تـكـنـولوژيست پشت و شانه بيمار را به سمت جلو برده و به صفحه نگهدارنده نزديك مـي كـنـد. تـكـنـولوژيست با دست ديگرش زير پستان بيمار را نگه داشته و آن را روي < صفحه نـگـهـدارنـده> مـي گذارد. پستان به طرف خود بـيـمـار چـرخـانـده مـي شـود، در نـتـيـجـه قـسمت خارجي پستان به سمت جلو مي چرخد .
3- سپس تكنولوژيست كمپرسور را مي بندد تا اطمينان حاصل كند كه هيچ قسمتي در قسمت لترال به جا نمانده است. تكنولوژيست مي تواند دسـت خـود را بـر روي شـانـه بـيـمـار گـذاشته و پوست بيمار را كشيده و اطمينان حاصل كند كه هـيـچ چـيز خارج از فيلد اشعه Xنيست .وقتي كـمـپـرسـور فـيـكـس شـد تكنولوژيست از بيمار مـيخواهد تا همانطور بايستد و خودش براي اكسپوز اتاق را ترك مي كند .
نماي ( ML (Medio - lateral view
در نماي MLاز مركز قفسه سينه به سمت خارج تصويربرداري مي شود. اگر نماي ابليك گرفته نـشـود، پـوزيـشـن Medio - lateralمـمـكـن است برنماي latero - medialارجحيت داشته باشد. درنماي MLتصاوير پستان از قسمت خارجي پــســتــــان بــــه ســمــــت قــســمـــت مـــركـــز قــفــســـه تصويربرداري مي شود تا ناحيه لترال (خارجي) پستـان جـايـي كه بيشترين تغييرات پاتولوژيك يافت مي شود به فيلم نزديكتر باشد. به هر حال اگر پزشك قسمت مياني پستان را بيشتر مد نظر داشته باشد نماي MLممكن است انتخاب شود. در نـمــاي ML عـضــلات ريــه بــايـد بـه صـورت باندهاي روشن باريك حداقل در نيمي از تصوير ديده شود. نوك پستان بايد در تصوير ديده شود و قسمتي از شكم بايد در زير پستان ديده شود .
پوزيشن بيمار براي نماي ML
1- تكنولوژيست تيوب اشعه Xرا با زاويه لترال 90 قرار مي دهد و بايد مطمئن شد كه Markerدرست انتخاب شده است.
2- تكنولوژيست ارتفاع صفحه نگه دارنده را تا حدود زير بغل تنظيم كرده و از بيمار مي خواهد تا بازوي خود را به سمت جلو كشيده و به موازات صفحه نگه دارنده قرار دهد. سـپــس پـسـتــان بـيـمــار را از پـائيـن بـه سمـت خـارج كشيـده و كمپـرسـور را مـي بنـدد، تكنولوژيست دست ديگرش را روي پشت بيمار گذاشته و بيمار را به سمت stand ميبرد. اگر پستان ديگر در فيلد قرار گرفت تكنولوژيست از بيمار مي خواهد تا آن را از فيلد خارج كند. در بعضي ازموارد از يك پلاستر كاغذي براي خارج كردن پستان از فيلد استفاده مي شود. تكنولوژيست پلاستر را به جناق سينه بيمار مي چسباند و پستان را به عقب به سمت پشت بيمار مي كشد.
3- وقتي كمپرسور ثابت شد، تكنولوژيست از بيمار مي خواهد همانطور بماند و براي اكسپوز اتاق را ترك مي كند.
نماي ( LM ( Latero - Medial view
نماي LM تصويربرداري پستان از قسمت خارجي به سمت مركز قفسه است، وقتي كه پزشك قسمت مياني پستان را بيشتر مد نظر داشته باشد نماي LMاستفاده مي شود.
1- براي نماي LMتكنولوژيست تيوب را در حالت 90 قرار مي دهد. بايد اطمينان حاصل كرد كه ماركرهاي صحيح استفاده شده است. ارتفاع صفحه نگه دارنده تا بالاي استرنوم تنظيم مي شود و صفحه نگه دارنده در بين دو پستان بيمار قرار مي گيرد .
2- تكنولوژيست از بيمار مي خواهد كه بازوهاي خود را بالا برده و دست هاي خود را روي دستگيره دستگاه قرار داده طوري كه آرنج هايش بالا قرار گيرند و همچنين از بيمار خواسته مي شود چانه خود را تا جايي كه امكان دارد به سوي لبه صفحه نگهدارنده ببرد . پستان بيمار از پائين به سمت خارج كشيده مي شود و كمپرسور بسته مي شود. بيمار به سمت صفحه نگه دارنده برده مي شود.. اطمينان حاصل كنيد كه بازوي بيمار تحت فشار نيست.
3- از بيمار خواسته مي شود كه همانطور بايستد و تكنولوژيست براي اكسپوز اتاق را ترك مي كند.
عدم استفاده از سونوگرافي ، MRI يا ديگر آزمايشات براي تشخيص سرطان پستان
اخيـراً ، مـامـوگـرافـي تنهـا آزمـايشي است كه تــوســط ســازمــان FDA آمــريـكـا بـراي كمـك بـه تـشـخـيــص ســرطـان پـسـتـان در زنـانـي كـه هـيـچ عـلامتـي ( مثـل تـوده ) نـدارنـد توصيه مي شود. ماموگرافي به تشخيص حداكثر 85% از سرطان هاي پستان كمك مي كند و باعث كاهش 2% از مرگ و ميرهاي ناشي از سرطان پستان در 10 سال گـذشتـه شـده اسـت. سـونوگرافي، MRI و ديگر آزمـايشـات وقتـي مفيـدنـد كـه ابتـدا حـالـت غيـر طـبـيـعـي تـوسـط ماموگرافي يا معاينات فيزيكي تشخيص داده شود .
اين آزمايشات به خاطر محدوديت هايي كه در جـدول1 نـوشـتـه شـده اسـت تـوسـط FDA به عنوان اولين آزمايش توصيه نمي شود .روي هم رفته ماموگرافي حداكثر 90- 85% از كل سرطان ها را مي تواند تشخيص دهد. در حالي كه اكثر قــريــب بــه اتـفــاق حــالــت هــاي غـيــر نــرمــال بــا مــامــوگــرافــي قــابـل تـشـخـيـص اسـت، قـسـمـت كوچكي از حالت هاي غير نرمال قابل تشخيص نيستند. بعضي مواقع يك بافت غير طيبعي قابل تشخيص نيست زيرا آن با دانسيته بافت اطرافش يكي است. هدف ماموگرافي سعي در تشخيص سرطان پستان در خانم ها است، بدون توجه به علائم آن. اگر بيمار توده يا يك تغيير ديگري در پستـان دارد و جـواب مـاموگرافي منفي است ( سرطان يا بافت مشكوك ندارد) بيمار بايد قانع شود كه پيگيريهاي بيشتر بايد توسط پزشك انجام شود. در موارد شبيه به اين كه توده (Lump) مشكوك نيست ممكن است مسئله با معاينات بـالينـي پستـان يا ماموگرافي مجدد بعد از 6 ماه بـــررســـي شـــود. گــزارش مــامــوگــرافــي مـنـفــي (Negative) نبـايـد ايـن طور معني شود كه هيچ احتمالي براي سرطان وجود ندارد و همچنين به ايـن معنـي نيست كه پستان نرمال است. بيشتر حــــالــــت هـــاي غـيـــر طـبـيـعـــي تـغـيـيـــراتـــي مـثـــل كلسيفيكاسيون يا mass دارند. فقط وقتي كه آن ناحيه تغيير مهمي نسبت به ماموگرافي بيماران ديـگـر داشـتـه بـاشـد حـالت غير طبيعي گزارش مــــــيشـــــود و ايـــــن دلـــيـــلـــــي بـــــراي ضـــــرورت ماموگرافيهاي منظم و مقايسه آن ها با فيلم هاي قبلي است.
انواع ماموگرافي
ماموگرافي را ميتوان براساس هدف مورد نظر، به دو دسته اصلي تقسيم كرد: ماموگرافي براي بيماريابي و ماموگرافي تشخيصي.
ماموگرافي براي بيمار يابي
در مـقــايـســه بــا مـعــايـنــه بـالينـي، مـامـوگـرافـي مـيتـوانـد تـعداد بسيار بيشتري از سرطانهاي مهاجم پستان را كه در مراحل اوليه قرار داشته و كوچك و غيرقابل لمس هستند، تشخيص دهد. هـمـچـنـيـن سـرطانهايي كه از نظر ابتلاي غدد لنفاوي زير بغل در مراحل مقدماتي قرار دارند نيز با اين روش، سريع تر قابل تشخيص هستند.
ماموگرافي تشخيصي
در حـال حـاضـر، عـمـل جـراحي براي تعداد زيادي از سرطانهاي پستان كه در مراحل اوليه(مــرحـلــه يــك و دو) قــرار دارنــد، بــه صــورت محافظهكارانه صورت ميگيرد. به همين دليل، ماموگرافي اهميت بيشتري يافته است، چراكه به وسيله آن ميتوان قبل از عمل جراحي متوجه شد كه آيا كانونهاي ديگري از بافت سرطاني در پستان مبتلا وجود دارد يا خير. همچنين درباره وجود يا عدم وجود ضايعه در پستان مقابل نيز اطلاعاتي به دست ميآيد.
عوامل موثر بر كيفيت تصوير
1- ساختمان لامپ مولد اشعه ايكس
2- اندازه نقطه كانوني يا قسمتي از هدف كه الـكـترونها روي آن متمركز ميشوند. هر چه نـقـطـه كـانـونـي بزرگتر باشد، از وضوح تصوير كاسته شده و تصوير، محوتر ميشود.
3- فـاصـلـه نـقطه كانوني از عضو مورد نظر. هرچه فاصله كانوني از فيلم بيشترباشد، به علت واگرايي اشعه، بزرگنمايي بيشتر خواهد بود.
از عــوامــل مـهــم ديـگــر مــيتــوان بــه جـنـس، محتويات عضو مورد بررسي و همچنين مقدار اشعه اشاره كرد.
پيشرفتهاي تكنيكي كه در سالهاي اخير حاصل شده است، بيشتر به سيستم صفحه -فيلم مــربــوط مــيشــود. صـفـحــه، پـردهاي اسـت كـه تشديد كننده اشعه بوده و همراه با فيلما مولسيون دوبل به كار ميرود. اين تكنيك در مقايسه با روش صنعتي بدون صفحه، داراي فوايد زير است:
1- بهبود كنتراست و وضوح
2- كاهش زمان قرارگيري در معرض اشعه
3- كاهش مقدار اشعه
4- ظهور خودكار
عامل مهم ديگر موثر بر بهبود كيفيت تصوير، وارد آمدن فشار است. با وارد آمدن فشار روي پستـان، فاصله فيلم از آن كاسته شده و ضخامت آن در تمامي نواحي، يكسان ميشود. همچنين حجم كل پستان به 50 تا 60 درصد حالت طبيعي كاهش مييابد. بنابراين مقدار مورد نياز اشعه كمتر شده و ميزان جذب آن نيز يكنواخت ميشود. با اين روش، مقدار پراكندگي اشعه و اشعه ثانويه داخل بافت پستان، كاهش مييابد. براساس نتـايـج آخـريـن تحقيقـات، بـراي مـامـوگـرافـي صنعتـي يـك تـا چهـار راد، بـراي تكنيكصفحـه-فيلـم 04/0 تـا 08/0راد و بـراي زيـرومـاموگرافي 3/0 تا 5/0راد، اشعه مصرف ميشود.
ماموگرافي همراه با بزرگ نمايي كانونهاي كوچك
براي اين بزرگ نمايي، بايد پارامترهاي زير را به طور صحيح و مرتبط با يكديگر انتخاب كرد:
1- اندازه نقطه كانوني مورد بررسي
2- ميزان قدرت تمايز ميان دو نقطه مجاور
3- مقدار هواي موجود ميان فيلم و عضو مورد بررسي
4- كيفيت اشعه ايكس
5- اندازه هدف
اين تكنيك علاوه بر اينكه كيفيت تصوير را از جنبههاي گوناگون بهبود ميبخشد، تصوير محل ضايعه را نيز بزرگ تر ميكند.
مزاياي اين روش، شامل موارد زير هستند:
1- وضوح تصوير
2- نويز: با وجود بزرگ شدن تصوير، مقدار نويز آن تغيير نمي كند، بنابراين نسبت به تصوير اوليه، نويز برابر با توان دوم بزرگ نمايي، كاهش مييابد.
3- مقدار هوا: هرگاه فاصله ميان عضو و فيلم، بيش از 15 سانتي متر باشد، ميزان اشعه پخش شده كاهش يافته و كنتراست فيلم، افزايش مييابد.
4- درك تصوير: اين روش ضمن ساده تر كردن تشخيص ميكروكلسيفيكاسيونها روي راديوگرام، افتراق ضايعات خوش خيم و بدخيم را آسان تر كرده و نياز به انجام بيوپسي را كاهش ميدهد.
در كل، كيفيت تصوير در اين تكنيك، به مراتب بهتر از ماموگرافي استاندارد است و اطلاعات بيشتري در اختيار پزشك و پاتولوژيست قرار ميدهد اما ميزان تابش اشعه در آن سه تا چهار برابر ماموگرافي عادي است.يك سيستم براي طبقه بندي پيشرفت بيماري TNM است كه بر اساس تومور، غدههاي لنفاوي و متاستاز استوار است. اندازه و وسعت تومور در تعيين مرحله پيشرفت بيماري مؤثر است. در اين نوع رده بندي مرحله صفر تا چهار بر اساس اندازه تومور، درگيري غده هاي لنفاوي و متاستاز تعريف شده است.
T شاخص اندازه تومور است.
TX : يعني توموري در پستان قابل رديابي نيست.
0T: توموري در پستان مشاهده نمي شود.
Tis : سرطان ممكن است LCIS، DCIS يا بيماري Paget باشد.
1T: قطر تومور دو سانتي متر يا كمتر است.
2T: قطر تومور بين دو تا پنج سانتي متر است.
3T: قطر تومور از پنج سانتي متر بيشتر است.
4T: فارغ از اندازه ، تومور خود را به ديواره سينه چسبانده و به غده لنفاوي سينه دست اندازي كرده است.
N نشان دهنده درگيري غده هاي لنفاوي است.
NX : غده هاي لنفاوي قابل تشخيص نيستند.
0N: سرطان به غده هاي لنفاوي دست اندازي نكرده است.
1N: سرطان به غده هاي لنفاوي قابل حركت زير بغل همان سمت پستان درگير دست اندازي كرده است.
2N: سرطان به غده هاي لنفاوي زير بغل دست اندازي كرده است.
3N: سرطان به غده هاي لنفاوي پستاني و supraclavicular دست اندازي كرده است.
M نشانه متاستاز است.
MX : متاستاز قابل تشخيص نيست.
0M: متاستازي به ساير اندامها مشاهده نمي شود.
1M: متاستاز به ساير اندامها صورت گرفته است.
ماموگرافي اپتيك Comfort Scan
مـامـوگرافي اپتيك: تكنيكي جديد جهت نشان دادن ضايعات پستان در زناني كه يافتههاي تصويري مبني بر حضور ضايعات درجه 4 تا 5 (BIRADS (Breast Imaging Reporting and Data system غير قابل لمس دارند.
هدف اين روش آينده نگر اين است كه كارآمدي تشخيص تصوير برداري به روش جـذب نـور نـزديـك بـه مـادون قـرمز در پستان را در بيماران داراي سيستم اطلاعات وگزارشهاي تصويربرداري پستان BIRADS مبني بر درجه 4 تا 5 ضايعات غير قابل لمس بر اساس بيوپسي كه به وسيله روشهاي پاتولوژي بعد از بيوپسي هسته اي يا بيوپسي اكسزيونال به عنوان مرجع به دست آمده است بررسي كند.
پستان بيمار در وضعيتي خاص در صفحه اي از ديودهاي متصاعد كننده نور قرمز قرار ميگيرد.
نور عبور داده شده به وسيله يك دوربين CCD دريـــافـــت مـــيشـــود.كـــل دوره 1 دقـيـقـــه طـــول ميكشد. پروسه تصويري، تصاويري ديناميك تهيه ميكند كه در مدلي رنگي نشان داده ميشود تا تغييرات ناشي از گذران زمان در شدت نور گـذر داده شـده را (كـه بـه وسيله تغييرات فشار ايــجـــاد شــده انــد) اصــلاح كـنــد. مـنـحـنــيهــاي ديـنـامـيـك در دو گـروه طـبـقـه بـنـدي مـيشـوند: شدتهاي ثابت كاهش يابنده كه مشكوك به بــدخـيـمــي انــد و شــدتهــاي افــزايــش يــابـنـده سينوسي كه به عنوان موارد خوش خيم شناخته ميشوند. تصويربرداري نوري ديناميك پستان روشي جديد، كم هزينه و غيرتهاجمي است كه نوع جديدي از اطلاعات را درباره فيزيولوژي ضايعات پستان ارائه ميدهد. جذب حاصله در نـتـيـجــه هـمــوگلـوبيـن و محصـولات آن اسـت، بـنـابـرايـن نـتـيـجـه وضـعـيـت عـروقـي تومورهاي پستان را نشان ميدهد.
سـرطـان پـسـتـان، بـعد از سرطان ريه، دومين علت مرگ ومير به دليل سرطان در زنان است. مــامــوگـرافـي روش تـصـويـربـرداري اسـتـانـدارد جهاني جهت مشخص كردن و تشخيص دادن تـــومــورهــاي پـسـتــان اســت. ســايــر روشهــاي تصويربرداري مورد استفاده در كنار ماموگرافي و معاينه باليني، به طور عمده سونوگرافي و MRI هستند. < سي تي اسكن> و < سنتي ماموگرافي به وسيله ماده حاجب سستاميبي> در بعضي موارد خاص مورد استفاده قرار گرفته اند، اما به طور معمول انجام نمي گيرند.
يك سيستم تصويربرداري به كمك نور كه تغييرات بسيار جزئي فيزيولوژيك در بافت را تشخيص دهد، ميتواند امكانات قراردادي ارزشمندي را به تصوير برداري پستان بيافزايد. به طور كلي، تصويربرداري اپتيك ميتواند فعاليت بافتي را به وسيله ضـربانات نور مادون قرمز با چگالي پايين، دربافت مورد تصويربرداري نشان دهد. مجموعه اي از گيرندهها مقدار نور رسيده به خودشان و زمان گذر اين نور از بافت را ثبت ميكنند. اين اندازه گيريها، وسعت اين مسئله كه كدام نور پراكنده شده و كدام نور جذب شده را مشخص ميكند. اين تصاوير به علت تغييرات رخ داده به علت حضور خون اكسيژنه يا بدون اكسيژن، اتفاق ميافتند.
اطـلاعات جمع آوري شده را ميتوان جهت نشان دادن ميزان اكسيژن رساني و جريان خون منطقه مورد مطالعه، استفاده كرد. اطلاعات فيزيولوژيك مستقيما وابسته به ميزان رگ دار بودن تومور و نيز مقادير اكسيژن آن است و همه اينها به روشي كم هزينه، غيريونيزه و غيرتهاجمي به دست آمده است. تظاهرات اصلي اين روش، اطلاعاتي فضايي- محدود به علت انتشار ذرات نور هستند كه تصاويري داراي وضوح بالا از عروق خوني پستان به دست ميدهند و طيفي از اطلاعات را فراهم ميكند كه اجازه اندازه گيري عملي اكسيژن رساني، غلظت هموگلوبين، و محتواي آبي و چربي بافت را مقدور ميسازند. بدخيميها به طور عمده داراي حجم بيشتر خون هستند در حالي كه بافتهاي خوش خيم خون كمتر و نيز خون اكسيژنه كمتري دارند.
هردو اين نشانهها را ميتوان با روش تصويربرداري اپتيك مشخص نمود. وقتي يك طول موج منفرد مورد استفاده قرار ميگيرد، مقدار جذب نوري، كه نشان دهنده ميزان رگ دار بودن تومور است ميتوان ارزيابي كرد. بنابراين ، اين تكنيك ميتواند اطلاعات اضافي درباره تشخيص و مشخص كردن ضايعات پستان از طريق افزايش ميزان عروق، فراهم آورد. نواحي بافتي هيپوكسيك، قويا نشان دهنده حضور يك بدخيمي زمينه اي هستند.
MRI پستان همين اطلاعات را فراهم ميآورد اما هزينه بسيار بيشتري دارد. اين روش قطعـي در بسيـاري از مطـالعـات استفـاده شـده اسـت. تصـويـربرداري اپتيك به وسيله مـامـوگـرافـي و يـافتـههـاي سـونـوگرافي اصلاح شده است و تاييد به وسيله پاتولوژي نيز انجام گرفته است. با اين حال، اين مطالعات به طور خاص بر روي مطالعه ضايعات غير قابل لمس پستـان بـه وسيلـه تصـويـربـرداري اپتيـك تمـركز نداشته اند.
در مـــيــــــان انــــــواع مـــخـــتـــلــــــف روشهــــــاي تصـويـربـرداري اپتيـك پستـان كـه امروزه تحت مطـالعـه هستند، تصويربرداري اپتيك ديناميك پستان ، روشي نوآورانه براي مشخص ساختن و تشخيص عروق در ضايعات پستان است.
نوري نزديك به نور مادون قرمز محدوده 640 نـانـومتـر بـه وسيلـه ديـودهـاي متـوسط 127 نور )LED( منتشر شده و در بافت پستان نفوذ كرده و پـخــش مــيشــود. تـنظيـم LED جهـت بـه دسـت آوردن بيشترين ميزان شدت نور در منطقه مورد نـظـر، بـر اسـاس مـحـل ضـايـعـه طـبـق يـافـتـههاي ماموگرافي يا سونوگرافي صورت ميگيرد. يك فلش از محل نوك سينه تا منطقه مورد نظر كشيده مـيشـود تـا مـحـل ضـايـعـه مـشخص شود. تمام تـنـظـيـمـات بـر اساس بهترين انتشار نور مادون قـرمز و بهترين ميزان جذب صورت ميگيرد. يك سيستم دوربيني سيگنالهاي متصاعد شده از سـطـح پـسـتـان را دريـافـت مـيكـنـد تا تصوير ديجيتال پستان را در زمان پروسه تصويربرداري تشكيل دهد (اندازه هر پيسكل 4763/0 ميليمتر.) چندين تصوير در هر ثانيه به وسيله دوربين CCD بــراي حـدود 45 ثـانـيـه ثـبـت مـيشـود و جـهـت درمانهاي تصويربرداري بعدي استفاده شود. زمان كل پروسه صورت گرفته 70 ثانيه است.
در پايان انجام اسكن ديناميك نوري ، سه نوع مختلـف از تصـويـر در صفحـه مـانيتـور دستگـاه نشان داده ميشود.
بـيـولـوژي مـولكولي شامل فاكتورهاي رشد عروقي است كه مسئول تكامل استروماي غير طـبـيعي عروق تومور ميشوند. تشكيل عروق جـديـد، يـكـي ازنشانههاي فعال بودن مولكول است و به دقت نمايانگر مرحله مولكولي حاضر و توانايي تهاجمي بودن ضايعات بدخيم است. تـصـويـربرداري از تشكيل عروق جديد اصولا نيازمند پروسههاي راديولوژيك تهاجمي مثل آرتـريـوگـرافـي پـركـوتـانـه پـس از كـاتتريزاسيون عروق محيطي، يا آنژيوگرافي به وسيله سي تي اسكن و MRI پس از تزريق داخل وريدي يك ماده حاجب مناسب است.
به علاوه در تمام مواردي كه يك ماده حاجب استفاده ميشود، بايد يك رگ مناسب محيطي را تعبيه نمود كه جدا از آزاردهنده بودن موضوع، هزينههاي اين روشها و نيز موارد ممنوعيت خاص مانند آلرژي يا ترس از اين روشها ، منجر به انجام اين پروسهها به گونه اي غير ايده آل شده است.
اخيـرا مـامـوگـرافـي بـه روش نـوري بـه عنـوان يـك روش بـالقـوه و نـوآورانه جهت تصويربرداري و هدف قرار دادن و تشخيص و در صورت امكان مشخص كردن نوع استروماي عروقي بافتهاي طبيعي و غير طبيعي به كار گرفته شده است. در موجود زنده )invivo( و در آزمايشگاه )ex vivo(. مطالعات بي شماري صورت گرفته اند تا اعتبار و سهولت اين روش را بررسي و حساسيت آن را ارزيابي كنند. در موجودات زنده ، روش تصويربرداري نوري به ميزان گسترده اي در ضايعات بافت پستان به كار گرفته شده است. علت اصلي اين امر ، حجم كوچك پستان و سطحي بودن نسبي ضايعات در مقايسه با ساير ارگانهاي عميق داخل شكم است. زيرا نور هرگز نمي تواند به راحتي به هدفهاي عمقي نفوذ كند و هموگلوبين شدت كافي را حفظ كند. ماموگرافي اپتيك تقريبا به ميزان گسترده اي از تشعشع نور مادون قرمز ( طيف 640 تا 800 نانومتر) استفاده ميكند. عروق خوني و نواحي غني از رگ، تصاوير داراي كنتراست نوري بالا ايجاد ميكنند كه علت اين مسئله جذب افزايش نور مادون قرمز است. و لذا در نهايت شكل فضايي منحصري ايجاد ميكنند. الگوريتمهاي مختلف آناليز كمي تصاوير اخذ شده را مقـدور كـرده انـد (چـه استـاتيـك و چـه ديناميك) كه پايه اصلي اينها تخمين غلظت هموگلوبين و اكسيژن دار بودن است، كه يك سري اطلاعات رنگي را ميدهد.
امروزه تحقيقات نقش مطمئن ماموگرافي را ثابت كرده اند كه به تنهايي يا در تركيب با امكانات تصويربرداري تهاجمي يا غير تهاجمي مانند سونوگرافي يا MRI به كار گرفته شده است. اگر چه مطالعات زيادي كه بر اساس تصويربرداري نوري مادون قرمز پستان در بيماران داراي ضايعات پستان با درجه 4 و 5 BIRADS باشد وجود ندارد. اين نتايج منعكس كننده انجام تصاوير نوري بر اساس سه مرحله متفـاوت از آنـژيوژنز تومور بود. تشخيص كار سينوم داخل مجرايي بسيار سخت بود كه علت آن فاكتورهاي متعددي است با ضايعه بدخيم كه به غشاي پايه محدود باشد. ممكن است به طور اوليه ساختار فيزيكي را تحت تأثير قرار ندهد ، در حالي كه ضايعات مهاجم تر اين كار را ميكنند. عـامـل ديگـر احتمـالا اين است كه آنژيوژنز در مـراحـل ابتـدايـي كـارسينـوم داكتال در جا يعني زمـانـي كـه تـومـور محـدود بـه مجرا است كمتر پيشرفت كرده است.
نتايج اوليه تحقيقات نشان دهنده اين مسئله است كه ماموگرافي اپتيك ديناميك يك روش نوآورانه، ساده، قابل تحمل و عاري از يونيزه كردن بافت است كه ميتواند در كشف نواحي پستان هيپرمتابوليك و هيپوكسيك كه مشكوك به بدخيمي ( تودههاي غير قابل لمس در موارد 4 DCIS و 5 ) هستند مورد توجه قرار گيرند. با اين حــال ، بـهـبــود بـخـشـيــدن تـكـنـيــك در آيـنـده و مطالعات بيشتر مورد نياز است تا هر گونه كاربرد باليني محتمل را شرح دهند.
منبع: نشریه مهندسی پزشکی شماره ۱۳۸، مهندس سرور بهبهاني، مهندس محمد كريمي مريداني
پزشکی بالینی
علاقه مندی ها (Bookmarks)