بی نهایت عاشقی....

["golbarg"]

بی نهایت عاشقی....
یه روزیهزنی داشت باتنیس بازی میکرد که توپش تویه دریاچه افتاد.
زن رفت توپشو برداره که یه قورباغه دید که توتله ای گیرکرده.
قورباغه اززن خواست نجاتش بده ودرقبالش سه ارزوشو براورده میکنه و زن نجاتش داد.
قورباغه بیرون اومدبه زن گفت:براورده کردن این ارزوها شرایط داره اینک هرچی بتوبدم چندبرابرشو شوهرت میگیره.
زن قبول کرد.
ارزواولش:پولدارترین زنجهان بشه!
قورباغه گفت:اونموقع شوهرت ازتوپولدارترمیشه بدامکان داره مثل قبل بات نباشه.
زن گفت:اشکال نداره منوشوهرم نداریم؟
ارزو دوم:زیباترین زنجهان بشه!
قورباغه گفت:بعدشوهرت ازتوزیباترمیشه بعدزنای زیادی دنبالش میانا؟
زن گفت:اشکال نداره من ازهمه زیباترم بازم میادپیش خودم.
ارزوسوم:اینکه سکته خفیفکنم

[Alpha110]

این داستان رو قلا یکی از دوستان گذاشته بود در هر صورت ممنونم از لطفتون