عليرضا آقايي قهي*
حسابرسان به وسيله شواهد، نسبت به كيفيت گزارشگري مالي تا حدودي اطمينان حاصل ميكنند، اما اين اطمينان نسبي است نه قطعي. اين جملهاي است كه «موتز» و «شرف» در مورد اظهارنظر حسابرسان نسبت به كيفيت گزارشگري مالي بيان كردهاند.
همانگونه كه مفاهيم نظري گزارشگري مالي، ويژگيهاي كيفي صورتهاي مالي را در دو موضوع مربوط بودن و قابل اتكا بودن ميداند، از حسابرسان انتظار ميرود نسبت به اين دو موضوع اظهارنظر كنند. اظهارنظري كه حسابرسان را در رسيدگي به اين ويژگيها با مشكل مواجه ميسازد، زيرا استانداردهاي خاصي در مورد رسيدگي به ويژگيهاي كيفي گزارشگري مالي براي حسابرسان وجود ندارد. «چمبرز» بيان ميكند كه براي واقعنگر بودن، اطلاعات مربوط نبايد رفتارهاي استفاده كننده خاصي را پيش بيني كند. وي نتيجهگيري ميكند كه تاييدپذيري اطلاعات كمك كمي يا به عبارت ديگر هيچ كمكي به مربوط بودن آنها نسبت به تصميمگيري نميكند. در واقع كار حسابرسي را فقط با خصوصيت قابليت اعتماد مربوط ميسازد.
از طرف ديگر تشكيلات رسمي حسابداري و حسابرسي نظير aicpa در آمريكا و acp در انگلستان در مورد چگونگي جمع آوري شواهد و مدارك مويد نسبت به مربوط بودن و قابل اعتماد بودن با ابهام سخن گفتهاند يا اصلا سخني در اين مورد نگفتهاند.
همچنين عده زيادي از افراد جامعه، ذهنيت اعتمادگرايانه به حسابرسي دارند، يعني ويژگي دوم خصوصيات كيفي صورتهاي مالي. در حالت كلي نيز استانداردهاي حسابرسي و كتب حسابرسي بيشتر به جنبه قابل اعتماد بودن گزارشگري مالي اشاره كردهاند تا مربوط بودن! زيرا هدف حسابرسي اطمينانبخشي صورتهاي مالي براي استفادهكنندگان است.
همانطور كه خصوصيات كيفي مرتبط با مربوط بودن اشاره دارد: «اطلاعاتي مربوط تلقي ميشود كه بر تصميمات اقتصادي استفادهكنندگان در ارزيابي رويدادهاي گذشته، حال يا آينده يا تصحيح ارزيابيهاي گذشته آنها موثر واقع شود» آيا ميتوان پرسيد كه حسابرسان چه نوع شواهدي در ارتباط با هر يك از اين موضوعات جمع آوري ميكنند؟
حسابرسان با جمع آوري شواهد و مدارك مويد علاوه بر اطمينان دادن به گزارشگري مالي خصوصيت كيفي مربوط بودن را نيز مد نظر قرار ميدهند. شواهد و مدارك مويد كه در حسابرسي استفاده ميشوند چند بعدي بوده و درجهاي از مهارت و تجربه حسابرسان و نقشهاي متعدد آنان را منعكس ميكند. ويژگيهاي مدارك مويد، كيفيت اظهارنظر حسابرسي را تحت تاثير قرار خواهند داد. «لي» اعتقاد دارد مهمترين خصوصيت مدارك مويد توانايي فراهم آوردن شواهد به منظور كيفيت ادعاهاي حسابداري به شمار ميرود. به هرحال اگرچه اين توانايي اساسيترين ويژگيهاي مدارك مويد است، اما از سويي ديگر بسيار مبهم به نظر ميرسد و نياز دارد كه بهوسيله معيار ديگري كه حسابرسان را در عمل ياري كند، تكميل شود.
معياري كه در اين ارتباط وجود دارد، مربوط بودن است. مربوط بودن به معني ظرفيت (توانايي) مدارك مويد در تاثيرگذاري بر تصميمات حسابرسي است. به هرحال در گزارشگري مالي، مربوط بودن فقط زماني معني دار است كه با خصوصيت قابليت اعتماد همراه باشد.
«موتز» و «شرف» در مورد مدارك مويد اذعان ميكنند: «مدارك مويد بخش ضروري فرآيند حسابرسي به شمار ميروند، زيرا به حسابرس اين اجازه را ميدهند كه براي دفاع از اظهارنظر خود در مورد كيفيت صورتهاي مالي حسابرسي شده دليل بياورد». در واقع حسابرسان با مهارتهاي چندگانهاي كه در ارتباط با شواهد حسابرسي دارند ميتوانند در مورد محتواي شواهد قضاوت كنند و در نهايت اين شواهد را به منظور اظهارنظر نسبت به صورتهاي مالي به كار گيرند. اظهارنظري كه هم مربوط بودن و هم قابل اتكا بودن را در بر ميگيرد.
*كارشناس ارشد حسابداري و حسابرسي
دنیای اقتصاد
علاقه مندی ها (Bookmarks)