چرا مرد مسلمان مىتواند با زنان اهل كتاب (مسیحی و ...) ازدواج كند، ولى زن مسلمان نمىتواند با مردان اهل کتاب (مسیحی و ...) ازدواج کند؟!
جواب: بر اساس خلقت الهى، طبيعت زن، لطيف و احساسىتر از مرد است و بيشتر از افكار و رفتار ديگران اثر مىپذيرد. زندگى خانوادگى محيطى است كه مديريت آن با مرد است. بر اين اساس ازدواج مرد مسلمان با زنان اهل كتاب به فتواى بيشتر فقيهان بىاشكال است. ولى بايد از كارهايى مانند: نوشيدن شراب، خوردن گوشت خوك و... بپرهيزد. [1] اما زن مسلمان نمىتواند با مردى از اهل كتاب ازداج كند زيرا: 1.قرآن كريم هر گونه تسلط، حكمرانى و امر و نهى كفار بر مسلمانان را در تمام امور اجتماعى، سياسى، اقتصادى و خانوادگى نفى مىكند و دستور مىدهد مسلمانان عزتشان را حفظ كنند [2] و زير دست آنان قرار نگيرند. چنانكه مىفرمايد: « لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» [3]؛ خداوند هيچگاه براى كافران تسلطى بر مؤمنان قرار نداده است. و چون اطاعت زن از مرد، زندگى خانوادگى را استحكام مىبخشد اگر زن مسلمان با مردى از اهل كتاب ازدواج كند، بايد اوامر و نواهى او را در زندگى بپذيرد. در نتيجه، طبيعى است كه اخلاق و رفتار او را قبول مىكند؛ چنانكه امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «المرأة تأخذه من أدب زوجها و يقهرها على دينه» [4]؛ زن تربيت و رفتار همسرش را مىپذيرد و مرد او را به قبول دين خود مجبور مىكند؛ بنابراين زن مسلمان چه بسا پس از ازدواج با اهل كتاب از يكتاپرستى روى بگرداند و كافر شود؛ از اينرو اسلام چنين پيوند زناشويى را به صلاح زن مسلمان ندانسته و او را از اين عمل باز داشته است. در روايتى از معلى بن خنيس از امام صادق عليه السلام نقل است: «خداوند [5] مىفرمايد: كسى كه بنده مؤمن مرا ذليل و خوار گرداند بايد با من بجنگد»؛ پس جايز نيست با اين گونه تزويح، زنان مسلمان را به خوارى كشاند.
2.قرآن كريم در آيه ديگرى مىفرمايد: « فَلا تَرْجِعُوهُنَّ اِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ»؛ [6] آنان (زنانى كه مسلمان شده بودند) را به كفار برنگردانيد. (چرا كه) نه اينان بر آن كافران حلالند و نه مردان كافر بر اين زنان مسلمان حلالند. نقل است: كسى از امام صادق عليه السلام پرسيد: زنم خواهرى عارفه دارد و در محلهاى از بصره زندگى مىكنيم كه افراد كمترى همدين ما هستند آيا مىتوانيم او را به يكى از آنان تزويج كنيم؟ امام صادق عليه السلام با استدلال به آيه مذكور او را از اين كار نهى فرمودند. [7] 3.يكى از حكمتهاى ازدواج كردن در آيات و روايات اسلامى، بقاى نسل است؛ بنابراين اگر مردى با زنى از اهل كتاب ازدواج كند، فرزندى كه از زن ذمى متولد مىشود به مرد مسلمان ملحق است يعنى مسلمان به شمار مىآيد. اما اگر زن مسلمان با مردى از اهل كتاب ازدواج كند، فرزند او به كافر ملحق است نه مسلمان! هر چند طبق موازين اسلامى، مطلقا ملحق به مسلمان باشد ولى بر اساس حاكميت مرد، او مانع چنين كارى خواهد شد، و اين خلاف حكمت مذكور (بقاى نسل) و استقرار انسان در راه مستقيم و هدايت است و با ارسال رسل و انزال كتب، كه همگى در راه هدايت بشر بوده است منافات دارد. پس چنين ازدواجى كه موجب مىشود جمعيت كفر افزايش يابد و مسلمان نيز زير سلطه آنان قرار گيرد در اسلام ممنوع است. بنابراين از آنجايى كه ازدواج و ارث بردن و... با پذيرفتن اسلام، مشروعيت پيدا مىكند [8] و صحت عقد بر آن مترتب است. [9] و تسلط غير مسلمان بر مسلمان جايز نيست، و عزت انسان مؤمن بايد حفظ شود، ازدواج زن مسلمان با مرد كتابى ممنوع به شمار مىآيد و اين مسأله نه فقط ازدواج ابتدايى را شامل است، بلكه بر اساس روايات، زنى كه همسر مرد كتابى بوده و مسلمان شده است بايد از او جدا شود؛ [10] پس وقتى ادامه زندگى يك زن مسلمان با غير مسلمان جايز نيست، ازدواج ابتدايى با او به طريق اولى ممنوع است. علاوه بر اين در روايات فراوانى بيان شده است حتى زن مسلمان با زن غير مسلمان، يا حتى زنى كه مسلمان است ولى از محارم او نيست، در يك رختخواب نخوابند، تا او از اسرار اين زن آگاه نشود، [11] پس وقتى زنان مسلمان در روابطشان با زنان ديگر اين همه بايد حسّاس باشند، چگونه در ازدواج با مردان كتابى بايد سهلانگارى كنند؟! ---------------------------------------------------------------- [1] شيخ صدوق، المقنع، ص 308، مؤسسه امام هادى عليه السلام، 1415 (ه ق). [2] وَ للَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ، عزت از آن خداوند و رسول او و مؤمنان است، سوره منافقين، (63) آيه 8. [3] سوره نساء، (4) آيه 141. [4] شيخ صدوق، علل الشرايع، ج 2، ص 502، نشر مكتبة الحيدرية، نجف اشرف، 1386 (ه ق). [5] شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، ج 8، ص 591، باب 147، احكام عشرة، ح 1. [6] سوره ممتحنه، (60) آيه 10. [7] شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، ج 14، ص 424، باب ما يحرم بالكفر، ح 4. [8] شيخ كلينى، كافى، ج 2، ص 25، (الاسلامشهادة ان لا اله الا اللَّه و التصديق برسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و حقنت الدماء و عليه جرت المناكحة و المواريث). [9] شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، ج 14، ص 424، باب 10، ابواب ما يحرم بالكفر، ح 4. [10] همان، ص 417، باب 5، ح 5. [11] همان، ج 20، ص 348، ابواب تحريم نوم المرأة فى لحاف واحد مجردتين، نشر آل البيت، قم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)