هرگززانونخواهم زد.حتی اگرسقف آسمان کوتاهترازقامتم شود
هرگززانونخواهم زد.حتی اگرسقف آسمان کوتاهترازقامتم شود
الان میدونی چه حسی دارم؟
دلم میخواهد هیشکی هیشکی پیشم نبود و تنها بودم اون وقت یه گروه دف نواز جلوی روم میزدند و آهنگ هایی که دوسشون دارم رو میخوندند و من های های گریه می کردم بدون ترس از قضاوت و نگرانی از ناراحت کردن دیگر
نگران نباش، درستاش میکنیم.
به شکوفه های گیلاس مینگرم
در عطر گل یاس غرق میشوم
ناگاه دستی به شانه ام میخورد
صدایی آشنا به گوشم میرسد
برمیگردم و در سایه روشن مهتاب تو را میبینم.
شعر تنهایی من قــافــیــه انــگار نــداشت/
دل بیچاره ی من همدم و غمخوار نــداشت/
من خســــتـــه تـــــــریـــــن آدم دنــیــا بودم/
حیف این خسته که یک محرم اسرار نداشت/![]()
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)